اینترنت عامل دگرگونی مدلهای کسبوکار
مترجم:فریبا ولیزاده منبع:HBR با رواج کاربرد اینترنت، نوآوری در مدلهای کسبوکار نیز گسترش مییابد. امروزه استفاده از چارچوبهای قدیمی و کاربرد مدلهای کسبوکار تجربی کافی بهنظر نمیرسد. به منظور بهرهمندی از فرصتهای نوین نظیر تکنولوژی ابری، شرکتهای امروزی نیاز به تجدید نظر در سیاستهای کسب ارزش و ارزشآفرینی را بیشتر احساس میکنند.
ارزشآفرینی که شامل فعالیتهای عملیاتی ایجادکننده ارزش برای سازمان است و تمایل مشتری برای پرداخت پول جهت خرید محصولات را افزایش میدهد، هسته مرکزی هر مدل کسبوکاری محسوب میشود.
مترجم:فریبا ولیزاده منبع:HBR با رواج کاربرد اینترنت، نوآوری در مدلهای کسبوکار نیز گسترش مییابد. امروزه استفاده از چارچوبهای قدیمی و کاربرد مدلهای کسبوکار تجربی کافی بهنظر نمیرسد. به منظور بهرهمندی از فرصتهای نوین نظیر تکنولوژی ابری، شرکتهای امروزی نیاز به تجدید نظر در سیاستهای کسب ارزش و ارزشآفرینی را بیشتر احساس میکنند.
ارزشآفرینی که شامل فعالیتهای عملیاتی ایجادکننده ارزش برای سازمان است و تمایل مشتری برای پرداخت پول جهت خرید محصولات را افزایش میدهد، هسته مرکزی هر مدل کسبوکاری محسوب میشود. در سازمانهای تولیدی قدیمی ارزشآفرینی به معنای شناسایی پایدار نیازهای مشتری و ارائه راهحلهای مهندسی شده مناسب تلقی میشد. رقابت معمولا در قالب ارائه ویژگیهای جدید در مقابله با ویژگیهای ارائه شده رقیب برای محصولاتش است. رواج چنین شرایطی در نهایت منجر به رقابت بر سر قیمت میشد، زمانی که محصول دیگر کهنه شده بود. این طرز رقابت هنوز هم پس از سالها رایج است و هر یک از ما میتوانیم در فروشگاههای محلی محیط اطراف خود نمونههایی از آن را مشاهده کنیم.
در دنیای ارتباطات، امروزه شرایط به کلی دگرگون شده است. به لطف تحولات سریع، ویژگیها و کارآییهای جدیدی در اختیار مشتریان قرار داده میشود. توانایی بررسی محصولات در چرخه مصرف مصرفکننده امکان واکنش به رفتار مصرفکننده را فراهم کرده است. البته در چنین شرایطی محصولات به راحتی میتوانند با محصولات دیگر پیوند داشته باشند و به تجزیه و تحلیلهای پیشرفته، پیشبینیهای موثر و رضایت بیشتر مشتری بینجامند.همچنین طیف وسیعی از محصولات و خدماتی که به گروههای مختلف مشتریان ارائه میشود، فرصت جدیدی را برای خلق ارزش از طریق تکنولوژی به نام اینترنت پیش رو دارند.
آلبرت شام، مدیر UX Design در شرکت مایکروسافت اشاره میکند که «مدلهای کسبوکار در حال ارائه تجارب جدیدی از ارزشآفرینی هستند. با وجود اینترنت و ابزارها و برنامههای کاربردی متصل به آن، شما بهراحتی میتوانید تشخیص دهید مشتری چه نظری پیرامون تجربه اخیر تعامل با سازمانتان دارد (از فرآیند ورود به فروشگاه گرفته تا خرید و مصرف هر محصولی). به این ترتیب میتوانید در شناسایی روشهای بهبود خدمات و بازآفرینی تجارب آنان با موفقیت قدم بردارید.
استفاده از تکنولوژی پردازشهای ابری همچون ارزشآفرینی طرز فکر جدیدی را در فرآیند کسب ارزش القا کرده است که به کسب درآمد حاصل از ارزشآفرینی برای مشتری میانجامد. در بسیاری از شرکتهای تولیدی، کسب ارزش به سادگی قیمتگذاری صحیح محصول به منظور سودآوری بالا حاصل از فروش آن سیاستگذاری و انجام میشود. گاهی اوقات این روند به صورت کاملا خلاقانه انجام میشود، نظیر ارائه تیغهای ژیلت به همراه تیغهای یدک که این شرکت را به شهرت بالایی رساند. رقابت به شدتی است که بسیاری از شرکتها به دنبال تقویت قابلیتهای اصلی و محوری خود برای ارائه محصول به بازار هدف هستند و قادرند بخشهای کلیدی زنجیره ارزش خود را به خوبی کنترل کنند. در این بخش به چند نکته اشاره میشود که بدون شک تفکر شما را درخصوص روشهای کسب ارزش و ارزشآفرینی متحول خواهد کرد:
روشن است که کسب درآمد و سودآوری در دنیای ارتباطات به فروش فیزیکی محصول محدود نمیشود. استفاده از سایر روشهای کسب درآمد پس از فروش اولیه محصول نیز در کسب درآمد راهگشا هستند که عبارتند از خدمات ارزش افزوده، اشتراکنامهها و برنامههای کاربردی که بهراحتی میتوانند بیش از قیمت فروش اولیه برای سازمان درآمد زا باشند. در گفتوگویی که اخیرا با رنه دیرستا، یکی از مدیران O'Reilly AlphaTech Ventures انجام شده است او به این نکته اشاره میکند که چیزهایی که عامل کسب درآمد مجدد هستند در واقع در جذب سرمایه بهتر و موفق تر عمل میکنند، در غیر این صورت مدل کسبوکار همچون بانکی عمل میکند که با امید جلب وفاداری مشتریان بالقوه و تعامل مجدد آنان با سازمان به فعالیت میپردازد.
نکته دیگری که به همان اندازه اهمیت دارد تلاش سازمانها در تغییر تمرکز قابلیتهای محوری به سمت مشارکتهای رو به رشد است. در این صورت درک نحوه عملکرد رقبا در اکوسیستم کسب درآمد عاملی مهم در کسب موفقیت بلندمدت خواهد بود. Zach Supalla، مدیر عامل شرکت Spark، بر این باور است که «با وجود اینترنت و برنامههای کاربردی مختلف نمیتوانید به سازمانی ایزوله فکر کنید. باید به این فکر کرد که چگونه میتوان محصولی طراحی و ارائه کرد که برای سازمان سودآوری و برای مشتری ارزشآفرین باشد.»
مایکل پورتر در کتاب «استراتژی رقابتی» خود از سه استراتژی عمومی سخن میگوید: «تمایز، رهبری هزینه و تمرکز.» این استراتژیهای اساسی هنوز هم برای برخی از صنایع مفید و کاربردی هستند؛ اما تمایز، رهبری هزینه و تمرکز دیگر برای صنایعی که در حال ورود به دنیای ارتباطات هستند چندان منحصربهفرد بهنظر نمیرسد. در عوض میتوان از این استراتژیها در تقویت روشهای کسب ارزش و ارزشآفرینی بهره گرفت.
اگر شرکت شما پادشاهی خود را بر بلندای یک مدل کسبوکار قیمت محور قدیمی بنا نهاده است، بهتر است به دنیای ارتباطات روی آورید و هرچه زودتر از مزایای رقابتی آن بهرهمند شوید.
ارسال نظر