چرا افراد آگاه تصمیمهای بهتری میگیرند
مترجم:بیتا نظام دوست منبع: INSEAD فن آگاه بودن در سمینارها و نشستهای متعدد همواره مورد تاکید قرار میگیرد، اما این امر واقعا تا چه حد بر کیفیت تصمیمات ما تاثیر میگذارد. در حالی که باور عمومی بر این است که آگاه بودن به افراد کمک میکند تا در تلاش برای تصمیمگیری به نتیجه نهایی برسند، اما شواهد نشان میدهد که اثر مثبت آگاه بودن فراتر از این سطح است، بهطوری که هم بر نحوه تشخیص و اتخاذ تصمیمها و هم بر پیادهسازی و ارزیابی آنها تاثیر میگذارد. مطالعات اخیر نشان میدهد که آگاه بودن، بر تمامی مراحل موجود در فرآیند تصمیمگیری اثر مثبت میگذارد.
مترجم:بیتا نظام دوست منبع: INSEAD فن آگاه بودن در سمینارها و نشستهای متعدد همواره مورد تاکید قرار میگیرد، اما این امر واقعا تا چه حد بر کیفیت تصمیمات ما تاثیر میگذارد. در حالی که باور عمومی بر این است که آگاه بودن به افراد کمک میکند تا در تلاش برای تصمیمگیری به نتیجه نهایی برسند، اما شواهد نشان میدهد که اثر مثبت آگاه بودن فراتر از این سطح است، بهطوری که هم بر نحوه تشخیص و اتخاذ تصمیمها و هم بر پیادهسازی و ارزیابی آنها تاثیر میگذارد. مطالعات اخیر نشان میدهد که آگاه بودن، بر تمامی مراحل موجود در فرآیند تصمیمگیری اثر مثبت میگذارد.
چارچوببندی تصمیمگیری
آگاه بودن میتواند به ما کمک کند تا منفعل نباشیم و تشخیص دهیم چه زمانی باید تصمیم بگیریم. این توانایی، از طریق شفافسازی اهداف، ایجاد گزینهها، اجتناب از بالا بردن غیرمعقول تعهداتی که از تصمیمات بد قبلی به جا ماندهاند و همچنین تشخیص ابعاد اخلاقی راه انتخابی محقق میشود. تحقیقات نشان میدهد که افراد آگاهتر معمولا اخلاقیات بیشتری را نیز رعایت میکنند و تصمیمات خود را مطابق با آن ارزشها اتخاذ میکنند.
افراد آگاه باید پیش از تصمیمگیری اندکی تامل کنند و به ندای درونی خود گوش فرا دهند تا برای چند لحظهای ارزشها و اهداف آنها را مورد ارزیابی قرار دهند. افرادی که نمیتوانند بین تصمیمات و اهداف اصلی خود ارتباط برقرار کنند ممکن است از مسیر خواستههای اصلیشان منحرف شوند.
آگاه بودن حتی میتواند به تشخیص این امر کمک کند که آیا یک تصمیم در یک زمان واقعا لازم است یا خیر. بهعنوان مثال، مدیرانی که تازه شروع به کار کردهاند اغلب تحت فشار هستند که اقداماتی در پیش بگیرند و تغییرات جدیدی را اعمال کنند. حال اگر آنها بخواهند تسلیم فشارهای اجتماعی شوند، بدون اینکه به ندای درونی خود گوش کنند، ممکن است یکباره به خود آمده و ببینند که در تصمیمات متوالی اشتباه غرق شدهاند.
جمعآوری اطلاعات
پس از تعیین زمان تصمیمگیری، باید اطلاعات لازم برای اخذ بهترین تصمیم جمعآوری شود. دو بعد مهم از آگاهی در این مرحله، کمیت و کیفیت اطلاعات جمعآوری شده و مورد بررسی است.
گفته میشود که آگاهی میتواند دامنه اطلاعات مورد تمرکز تصمیمگیرنده را محدود کند. در حالی که این گفته میتواند تا حدی درست باشد، اما عدهای نیز بر این باورند که اگر افراد از ارزشها و اهداف مدنظر خود آگاه باشد، اطلاعاتی که آنها در نظر میگیرند بهطور بالقوه مرتبطتر به موضوع خواهد بود.
تصمیمگیرندگان آگاه محدودیت دانش خود را بهتر میفهمند و عدمقطعیت را بهتر ارزیابی میکنند. درحقیقت، تحقیقات نشان داده است که افراد آگاه قدرت تحمل بیشتری در برابر عدم قطعیتها دارند و در مواجهه با عوامل مجهول تصمیمات بهتری اتخاذ میکنند.
نتیجهگیری کردن
یک قضاوت درست برای انتخاب اقدام مناسب نیازمند دو عامل است که عبارتند از: شهود قوی و تجزیه و تحلیل سازمانیافته. این همان جایی است که بسیاری از افراد در آن اشتباه میکنند. آگاه بودن به افراد کمک میکند تا با اطلاع از ارزشها و اولویتهای خود در هر شرایطی بتوانند تحلیل درستی داشته باشند. چنین افرادی میتوانند از تصمیمات احساسی دوری کنند و اطلاعات مرتبط را از غیرمرتبط تشخیص دهند و تصمیمی عاری از قضاوتهای غیرواقعی و کلیشهای بگیرند.
یادگیری از بازخوردها
این مرحله نهایی از تصمیمگیری احتمالا مهمترین مرحله در ارتقای قدرت تصمیمگیری در بلندمدت است که در عین حال توسط افراد تصمیمگیرنده بسیار نادیده گرفته میشود. افراد آگاه میتوانند بیشتر از تجربیات خود بیاموزند و بازخوردها در این مسیر بیشترین کمک را به آنها میکند. فقط کافی است که غرور را کنار بگذارند و بازخوردهای منفی را بپذیرند. آگاه بودن به افراد کمک میکند تا منصفتر باشند. این یک اصل شناخته شده در روانشناسی است که اغلب مردم موفقیتهای خود را در زندگی به تواناییهایشان و شکستها را به بدشانسی و شرایط خاص نسبت میدهند. این باعث اعتماد به نفس کاذب میشود که میتواند در موقعیتهای سازمانی و شرکتی بسیار مخرب باشد. قبول اشتباهات برای ما آسان نیست. این کار شجاعت زیادی میطلبد، خصوصا اگر این اشتباه در یک سازمان انجام شده باشد و مورد قضاوت صدها نفر قرار گیرد. اما ثابت شده است که آگاه بودن موجب کنار گذاشتن حالت تدافعی میشود و باعث میشود که نتیجه تصمیمات خود را راحتتر بپذیریم، حتی اگر مطلوب ما نباشد.
با احتیاط پیش بروید
در حالی که آگاه بودن ابعاد زیادی از تصمیمگیری را تقویت میکند، مدیران باید همچنان با احتیاط پیش بروند و اثرات منفی احتمالی این تکنیک را نیز در نظر داشته باشند. همانطور که ذکر شد، آگاه بودن در کنار بالا بردن کیفیت اطلاعات مورد نیاز برای اخذ تصمیم، ممکن است کمیت آن را کاهش دهد و منجر به چشمپوشی از بخشی از اطلاعات مهم شود.
تمرکز بر ارزشهای فردی به جای اجتماعی میتواند خوب باشد، اما زیادهروی در آن ممکن است منجر به تصمیمهای خودمحورانه شود که بسیار خطرناک است، به خصوص اگر فرد از ارزشهای اخلاقی کافی بهره نبرده باشد.
همچنین این خطر بالقوه وجود دارد که توجه بیش از حد به اهداف بلندمدت کنونی منجر به عدم توجه کافی به عوامل مهم گذشته و آینده شود.
در پایان، اخذ تصمیم آگاهانه زمان زیادی میطلبد، در نتیجه هنگامی که تصمیمات فوری مورد نیاز است این فرآیند کمفایدهتر است. با این وجود، شواهد موجود نشان میدهد در حالی که فرآیند تصمیمگیری به شرح فوق اغلب وقتگیر است، اما پس از اخذ تصمیم، به علت تمام اطلاعاتی که در این فرآیند گردآوری شده است پیادهسازی آن آسانتر و سریعتر است. میتوان به این زمان طولانی بهعنوان یک مزیت نگاه کرد. با توجه کردن به فرآیندی که درگیر آن هستید، میتوانید آن را به تجربهای لذتبخش تبدیل کنید. پس روی تصمیمی که میخواهید بگیرید تمرکز کنید و آن را تا جای ممکن غنیتر، جالبتر، و چشمگیرتر کنید.
ارسال نظر