اصولی جاودان از علم مدیریت جهت ارتقای توانایی افراد
مهارتهای یک مدیر برای بقا در صحنه رقابت
مترجم: هوتسا عسکری نسب منبع: Forbes مدیران به همان اندازه که تمایل به برتری و تمایز در سازمان دارند، علاقهمند هستند تا صاحب نفوذ و تاثیرگذار باشند. درحالیکه تمامی سازمانها برای ارتقای ارزش نام تجاری، بالا بردن حس رقابت میان کارکنان و تثبیت جایگاه مالی خود در بازار نیاز به تغییرات اساسی دارند، هنوز بسیاری از سازمانها ابزار مدیریتی، یعنی مهارت و دانش لازم جهت دستیابی به موفقیت و پیشرفت و بقا در صحنه رقابت را ندارند. بهعنوان یک مدیر لازم است که نظرات و عقاید جدید را مورد بررسی و امتحان قرار دهید اما دیر یا زود زمان آن فرا میرسد تا برای جمع کردن یک گروه و تیم مناسب، حفظ استعدادها، تلفیق عملکردهای جدید و استانداردهای موجود در سازمان در جهت انتظارات و حمایت از استراتژیهایی که قبل از شما در سازمان جاری بوده، یک اساس مدیریتی محکم و پایدار بنا گذاشته شود.
مترجم: هوتسا عسکری نسب منبع: Forbes مدیران به همان اندازه که تمایل به برتری و تمایز در سازمان دارند، علاقهمند هستند تا صاحب نفوذ و تاثیرگذار باشند. درحالیکه تمامی سازمانها برای ارتقای ارزش نام تجاری، بالا بردن حس رقابت میان کارکنان و تثبیت جایگاه مالی خود در بازار نیاز به تغییرات اساسی دارند، هنوز بسیاری از سازمانها ابزار مدیریتی، یعنی مهارت و دانش لازم جهت دستیابی به موفقیت و پیشرفت و بقا در صحنه رقابت را ندارند. بهعنوان یک مدیر لازم است که نظرات و عقاید جدید را مورد بررسی و امتحان قرار دهید اما دیر یا زود زمان آن فرا میرسد تا برای جمع کردن یک گروه و تیم مناسب، حفظ استعدادها، تلفیق عملکردهای جدید و استانداردهای موجود در سازمان در جهت انتظارات و حمایت از استراتژیهایی که قبل از شما در سازمان جاری بوده، یک اساس مدیریتی محکم و پایدار بنا گذاشته شود.
مدیران باید زمان بیشتری را صرف تمرکز، ارزیابی طرز تفکرات، تواناییها و استعدادهای خود کنند و نظر دیگران را درباره کیفیت نام تجاری بدانند و در صورت نیاز اصلاحاتی را در زمینه نام تجاری انجام دهند، همچنین باید تامل کرده و از تجارب و نظرات ارزشمند افراد مجرب در جهت پیشرفت سازمان استفاده کنند. این مقاله به نکات مفیدی در زمینه مدیریت میپردازد که دانستن آنها برای مدیران خالی از لطف نیست. امید است مدیران با بهکارگیری این نکات به تاثیر و نفوذ مورد نظر جهت تسریع پیشرفت کار خود دست یافته و شاهد نتایج پربار و مهمی برای سازمان باشند.
فرصتها در همه جا هستند اما تنها عده کمی از فرصتهای پیش آمده استفاده میکنند
مدیر باید دقیق باشد و ورای بدیهیات را ببیند و منتظر فرصتهایی باشد که در گذشته از دست داده است. داشتن دیدی کنجکاوانه و پرسشگر، لازمه مدیریت است. هنگامی که بهعنوان مدیر از خود و شرایط موجود راضی هستید درست همان زمانی است که به جای اینکه به مسائل پیرامون دقت بیشتر کنید فقط متوجه جزئیات واضح هستید. در حقیقت، اگر دید کافی نداشته باشید و خواستار بیش از نیازهای خود نباشید دچار رکود فکری میشوید که در این صورت بهتر است سیاست کار را تغییر دهید و متوجه عوامل داخلی و خارجی تاثیرگذار بر طرز تفکر خود شوید. همچنین باید عوامل پیشرفت ازجمله روابط، فرهنگ سازمانی، شبکه و چگونگی سرمایهگذاری را تشخیص دهید. دلیل واقعی موفقیت، استفاده صحیح از فرصتها است نه تجارب. پیش از اینکه فرصتها، سرنوشت و زندگی شما را رقم بزنند بیشتر به چگونگی استفاده از آنها فکر کنید.
ایجاد تغییرات بدون استراتژی صرفا تعویض است و نه تکامل
مدیریت تغییر، قانونی است نانوشته در هر شرح وظیفه یا از عوامل بحرانی موفقیت (CSF) در محیط کاری به شمار میآید. به جای اینکه منتظر پیش آمدن تغییرات باشید سعی کنید تاثیرگذار باشید و با شناسایی الگوهای تغییر، آماده مدیریت شوید. اجازه ندهید شرایط شما را وادار به ایجاد تغییرات کند.
بهعنوان یک مدیر برای ایجاد تغییرات باید همیشه دارای استراتژی باشید و متاسفانه مدیرانی که فاقد استراتژی هستند، موجب افزایش عامل خطر برای سازمان و کارمندان میشوند. استراتژی مدیریت تغییر، نوعی از مدیریت پاسخگو است، زیرا باید درباره انجام هر اقدام و استفاده از استعداد، منابع و سرمایهگذاریهای لازمه با دقت فکر کنید. استراتژی مدیریت تغییر، باعث میشود مدیران درباره کارهایی که باید انجام دهند تا احتمال وقوع خطرات را به حداقل و پاداش را به حداکثر برسانند، دقیق فکر کنند. چگونگی انجام این استراتژی ممکن است نهایتا اثراتی ماندگار از روش مدیریتی شما در سازمان را به یادگار بگذارد. منتظر نشوید تا تغییرات به صورت ناگهانی و شدید به سراغ شما بیاید درحالیکه همیشه تا حدودی در اطراف شما امکان ایجاد تغییرات وجود دارد. زمانی که به جای پیشگیری از به وجود آمدن مشکلات، منتظر وقوع آنها باشید تغییرات نیز به چالشهای بزرگتری تبدیل میشوند.
کارآفرینی: تفاوت بین تغییر در جهت پیشرفت و بیتحرکی از سر رضایت
کارآفرینی دیگر یک شعار در کسبوکار نیست بلکه روش زندگی است. برای کارآفرینی احتیاج نیست کارفرما باشید بلکه باید نگرش کارآفرینی داشته باشید. نگرشی که بر تجدید دائمی و بازآفرینی فرد بهعنوان مدیر کسبوکار تمرکز دارد و این فرصت را فراهم میکند تا در پی موفقیتها و اعتبارات جدید باشید. شرکتها بدون داشتن چنین روش کارآفرینی نمیتوانند در رشد و نوآوری مدیریت، موفق باشند. زمانیکه تنها به مدیریت سازمان فکر میکنید و هرگز مجبور به تغییر طرز تفکر و تجدید روشهای خود نشدهاید شروع بازآفرینی ناگهانی به نظر بسیار دشوار است.
نگرش کارآفرینی یک طرز فکر است و این طرز تفکر باید بهعنوان یک روش استاندارد در ذهن تمامی افراد سازمان جاری باشد. تنها کافی است یک مثال کامل از این نگرش را در جستوجوگر گوگل جستوجو کنید. تمامی نتایج به دست آمده مربوط به مدیران بازار است که دائما در حال سرمایهگذاری و بررسی نظرات و ایدهآلهای مطرحشده از سوی افراد در کل سازمان هستند، بدون در نظر گرفتن سلسله مراتب وجایگاه آنها. بازآفرینی درون صنایع آشکارا یک چالش است اما میتوان با کمک گرفتن از استعداد، دیدگاهها، منابع و روابط جدید، نگرش کارآفرینی را بهکار برد.
دائما افکار خود را به روز کنید و شجاعت لازم برای استفاده از آنها را داشته باشید
در کسبوکار موفق، عملی کردن افکار حائز اهمیت است. همه افراد دارای نظرات عالی هستند اما عده بسیاری نظرات خود را عملی نمیکنند تا زمانی که متوجه میشوند رقبایشان در حال عملی کردن ایدههای گذشته آنان هستند. مدیریت عالی، سازمان را در مسیر صحیح قرار میدهد و همچنین موجب تجدید طرز فکرها میشود و به همین دلیل است که بررسی فرهنگی باید هر سه تا پنج سال یک بار انجام بگیرد. با اینکه بررسی فرهنگی، کار مشکلی به نظر میرسد اما انجام آن برای بازار ضروری است هر چند که نیازی به تغییرات کلی نیست. تنها مروری بر طرز کار و عملکردهای موجود در سازمان با انتظار بهبود شرایط و کارها کافی است. اگر در کارها نظم خاصی نداشته باشید، بازار رقابتی بیرحم هم، شما را نادیده خواهد گرفت. به همین دلیل مدیران باید دانش خود را با مطالب جدید، مجموعه مهارتها و استعدادها به روز نگاه دارند. زمان باارزشترین سرمایهای است که در اختیار دارید و تصمیمگیری برعهده شما است که چگونه حداکثر استفاده از آن را ببرید. نمیتوان انتظار داشت مطالب مورد نیاز را از کارکنان خود یاد بگیرید. جسارت داشته باشید، افکار خود را تجدید و آموختهها را عملی کنید. مدیران هم مانند ورزشکاران و مربیان ماهر که همواره در حال تعدیل و تنظیم رویکردها در زمینه کاری خود هستند باید به فکر ارتقا و بهبود کار سازمان باشند.
مدیری که اعتماد به نفس نداشته باشد آیندهای نیز نخواهدا داشت
اعتماد به خود، در واقع توانایی شناخت نقاط قوت و اطمینان از خود است که زمینه را برای مدیریت موفقیت آمیز و نتایج تاثیرگذار فراهم میکند. در صورتیکه آمادگی لازم را داشته باشید و از فرصتهای پیش آمده، استعدادهای طبیعی، تواناییها و مجموعه مهارتها استفاده کنید در هر شرایطی موفق خواهید شد.
چند بار برای انجام کاری وسوسه شدهاید اما به سادگی از آن عبور کرده و به این حس اهمیتی ندادید؟ در عوض، فقط انتظار دارید اطرافیان دست به انجام ریسکهای حساب شدهای بزنند که شما در انجام آن مردد هستید. موضوع مدیریت اثر بخش، برنامهریزی زمانی است و درصورت عدم اطمینان به خود، اغلب فرصتهایی که برای تاثیرگذاری به وجود میآیند، در مسیر مدیریت از دست میدهید. زمانیکه به اندازه کافی به خود اطمینان نداشته باشید، کارمندان و سازمان را بدون داشتن حس مسوولیت هدایت میکنید.
اگر اعتبار رهبری خود را مدیریت نکنید فرد دیگری این کار را انجام خواهد داد
مدیریت برند، برای سازمانهایی که در جستوجوی مدیریت با کارآیی و سودآوری مطلوب هستند، عادت جدیدی به شمار میرود. زمانی که مدیران یک سازمان نتوانند مشخصات نام تجاری مدیریت را برای گروههای مدیر اجرایی، مدیریت ارشد یا مدیریت توضیح دهند، سیستمهای مجزا شروع به شکل گیری میکنند و سازمان شدت رقابتی خود را از دست میدهد (سرعت در اجرا، قابلیت اثرگذار بودن، مدیریت بحران و تغییر و نوآوری....).
زمانیکه نام تجاری سازمان خود را توسعه ندهید و مدیریت نکنید، شخص دیگری این کار را انجام خواهد داد و بهدلیل اینکه هیچ برنامهای برای برآورده کردن انتظارات دیگران طراحی نکردهاید، نسبت به این انتظارات، آسیب پذیر میشوید و در نتیجه، تعادل بین قدرت و نفوذ خود را از دست میدهید و بهدلیل وجود بحران هویت، دیگران به راحتی توانایی ها، مقاصد و تصمیمات شما را زیر سوال میبرند. مدیریت نام تجاری، یک عامل موفقیت مهم است و شما باید پیش از انجام هر کاری شرایط را با دقت بسنجید تا بتوانید نام تجاری مدیریت را بهمنظور افزایش نفوذ خود توسعه دهید.
مشکلات ممکن است باعث شکست یا موفقیت شود، اما عیار واقعی افراد را نشان میدهد
مدیران تقریبا هر روز با مشکلات مواجه میشوند. در واقع چگونگی رویارویی و چالش با مشکلات، لحظات تعیین کنندهای در حرفه افراد به شمار میروند. نحوه مدیریت روزهای دشوار، شخصیت شخص را آشکار میکند. در بسیاری از جهات، مشکلات به طرز تفکر اشخاص بستگی دارد. ممکن است آنچه دیگران، مشکل بزرگی تلقی کنند از نظر شما موضوع ساده و قابلحلی باشد. برای مثال، اگر از نزدیک با شرایط دشوار مواجه شوید مشکلات به نظر غیر قابل حل میآیند اما زمانیکه از مشکلات فاصله بگیرید و با دید باز به آنها بنگرید، شرایط دشوار را با وضوح و درک بیشتری تحلیل خواهید کرد. خوشبینانه به مشکلات نگریستن علاوهبر کمک به کسب موفقیت بیشتر، مزیت رقابتی مقتدری نیز فراهم میکند. نحوه دست و پنجه نرم کردن با مشکلات، نظر دیگران را نسبت به مدیریت واقعی شما رقم خواهد زد و این زمانی است که نام تجاری مدیریت و شخصیت واقعی خود را در معرض نمایش قرار میدهید.
موفقیت یک مدیر همیشه در اوج بودن و نه در برد و باختهای آنی و لحظهای است
مدیریت مانند سفری است که هرگز نمیتوانید به تنهایی از عهده انجام آن برآیید. اهمیت سمت مدیریت در ارائه کار عالی و بدون نقص، چگونگی گردهمایی افراد و حل مشکلات در دراز مدت خلاصه میشود که میراث و یادگاری است برای سازمان. بهعنوان یک مدیر باید خود را با انتظارات افراد سازگار کنید زیرا در غیر این صورت جایگاه و اعتبار مدیریتی را که قصد داشتید برای تحت تاثیر قرار دادن محیط اطراف خلق کنید از دست خواهید داد.
دیگران را راهنمایی کنید اما از آنها توقع نداشته باشید
مدیریت در واقع در نظر گرفتن منافع اطرافیان در طول زمان و همچنین به اشتراک گذاشتن نتایجی است که با دیگران به دست آوردهاید. مدیران باید بدانند که مسوولیت آنها الهام بخشیدن و متحد کردن افراد است و برای انجام چنین کاری باید نفوذشان را در میان آنها افزایش دهند. یکی از ویژگیهای مدیریت، تاثیر در بهبود وضعیت اطرافیان است که ازطریق مدیریت عالی، سرمایهگذاری در روابط و تصمیمگیریهای عاقلانه، طفره نرفتن و خشنودی از خود اتفاق میافتد. در نهایت، مدیریت بهطور کلی برآورده کردن احتیاجات کارمندان و سازمان است. درحالیکه خدمت به دیگران به نظر مایه خوشی و رضایت است اما به نوعی سرمایهگذاری در افراد نیز محسوب میشود. امکان دارد آنها روزی بیش از آنچه انتظار داشتید به شما و سازمان منفعت برسانند اما هرگز انتظار جبران از سوی آنها را نداشته باشید که در این صورت بیشتر منافع شخصی را در نظر میگیرید و درکی نسبت به وظایف خود بهعنوان مدیر ندارید.
افرادی که با آنها معاشرت میکنید نشاندهنده چگونگی مدیریت شما هستند
آخرین نکته مدیریت این امکان را به شما میدهد تا جمعبندی از نکاتی که قبلا به آنها اشاره شد، داشته باشید. افرادی که با آنها در ارتباط هستید بر اهداف، تصمیمات و نهایتا آنچه باعث شکلگیری نام تجاری مدیریت میشوند بهطور موثری تاثیرگذار هستند. هر ۶ ماه یک بار باید سازمان، دوستان و روابط خود را مجددا ارزیابی کنید. ارزش هر فرد را نسبت به میزان تاثیرگذاری او در جهت تغییر شما به فردی بهتر، مدیری موثرتر و همچنین در چگونگی تاثیرگذاری و شکل گیری آنها در طرز فکر، عمل و نوآوری خود بسنجید. آیاآنهاکمکی به شما در جهت ارتقای نقاط قوت دارند یا صرفا بر نقاط ضعف شما تاکید دارند؟ سعی کنید روشهایی را برای تجدید و تقویت شبکه تان بیابید و نسبت به افرادی که برای برقراری ارتباط به شما نزدیک میشوند حساستر باشید. هرگز نمیتوانید افرادی را که مرتبا باعث اختلال در کار میشوند، کنترل کنید. زمان باارزشترین دارایی است که باید به بهترین نحو آن را مدیریت کنید.
مدیران و کارمندان باید بهمنظور تاثیرگذاری موثر، پیشرفت شغل، مدیریت سازمان و دستیابی به موفقیت بیشتر این نکات با ارزش را رعایت کنند، آنچه دارای اهمیت است معلومات نیست، بلکه استفاده صحیح از دانستهها است.
ارسال نظر