Rolf Dobelli محمدرضا معادیخواه بخش بیست‌وپنجم بیش ‌تنزیلی شما هم این جمله را شنیده‌اید که: «هر روز آن‌طور زندگی کن که انگار فقط همان روز را زنده‌ای.» این جمله حداقل سه‌بار در هر مجله مرتبط با سبک زندگی نمایان می‌شود و یک بخش از هر مجموعه از دست‌نامه‌های استانداردهای خویشتن‌یاری۱ را به خود اختصاص داده‌است. البته تا آنجا که به این جمله هوشمندانه مربوط است این جمله شما را خردمندتر نخواهد کرد. فقط تصور کنید که چه اتفاقاتی رخ می‌داد اگر از این به بعد بخواهید از این جمله تبعیت کنید: دیگر دندان‌تان را مسواک نمی‌زنید، موهای‌تان را نمی‌شویید، آپارتمان‌تان را مرتب نمی‌کنید، به دنبال کار نمی‌روید، قبض‌های‌تان را نمی‌پردازید و ... . زمان زیادی لازم نخواهد بود تا ورشکسته و مریض و حتی بی‌خانمان شوید.

البته کماکان معنای این جمله ذاتاً اصیل است و اشتیاق بی‌پایان ما به در دم زیستن را بیان می‌کند. ما ارزش بی‌اندازه‌ای برای «در دم زیستن» قائلیم. خیلی بیش از آنچه توجیه‌پذیر باشد. «از هر روز تا حد ممکن لذت ببرید و غم فردا مخورید.»

[ای دوست بیا تا غم فردا نخوریم

وین یک دم عمر را غنیمت شمریم (خیام)]

مشخص است که این طریق، سبک چندان مناسبی برای زندگی نیست. برای درک بیشتر این مطلب دو سوال مطرح می‌کنیم:

آیا مایلید سال بعد هزار دلار بگیرید یا اینکه یک سال و یک ماه صبر کنید و به‌جای آن هزار و صد دلار دریافت کنید؟ اغلب مردم مبلغ بیشتر را بعد از سیزده‌ماه ترجیح می‌دهند. با خود فکر می‌کنند خب کجا می‌شود سودی معادل ۱۰ درصد در ماه (یا ۱۲۰ درصد در سال) پیدا کرد؟ انتخاب هوشمندانه‌ای ا‌ست، البته تا زمانی‌که این میزان افزایش دریافت کاملا سخاوتمندانه، خطرات و ریسکی را که در این چند هفته ممکن است با آن مواجه شوید، پوشش دهد.

سوال دوم، آیا دریافت هزار دلار همین حالا را ترجیح می‌دهید یا هزار و صد دلار را بعد از یک ماه؟ اگر مثل بیشتر مردم فکر کنید بی‌درنگ هزار دلار نقد را برخواهید داشت. این موضوع واقعاً جالب است. در هر دو مورد اگر یک‌ماه بیشتر صبر کنید صد دلار [و به نسبت ۱۰ درصد] بیشتر دریافت خواهید کرد. در مورد اول موضوع به‌اندازه کافی ساده‌است. شما حساب می‌کنید: «من که قرار است دوازده ماه صبر کنم خب چه توفیری خواهدکرد. یک ماه هم بیشتر». موضوعی که در مورد دوم به‌چشم نمی‌آید.

مقدمه‌مان در خصوص در دم زیستن باعث می‌شود که تصمیم‌های متناقضی بگیریم. اصطلاح علمی این موضوع «بیش‌تنزیلی» است. به عبارت ساده‌تر هرچه پرداخت پاداش زودتر باشد «نرخ تنزیل حسی» ما [که بدیلی از توقع‌مان برای پوشش مخاطراتی است که متوجه ماست] افزایش می‌یابد و در ازای دست کشیدن از آن، بهای بیشتری را طلب می‌کنیم. اغلب اقتصاددانان هنوز درنیافته‌اند که ما تا این اندازه به نرخ بهره به‌صورت ذهنی و متناقض واکنش نشان می‌دهیم. مدل‌های آنان هنوز به نرخ تنزیل ثابت وابسته بوده و به‌همان نسبت قابل بحث و سوال بر‌انگیز است.

حیوانات نیز هرگز یک پاداش فوری را در ازای اینکه چیز بیشتری در آینده نصیب‌شان شود از دست نمی‌دهند. هر قدر هم که یک موش را آموزش دهید آنها یک تکه پنیر امروز را با دو تکه پنیری که فردا به آنها بدهید عوض نمی‌کنند. اما یک لحظه تأمل کنید: مگر سنجاب‌ها غذا را انبار نمی‌کنند تا بعدا از آن استفاده کنند؟ درست است اما آن موضوع یک مساله غریزی صرف است و موضوعی برای یادگیری یا کنترل انگیزشی۲ وجود ندارد.

موضوع در مورد بچه‌ها به چه شکل است؟ در دهه ۶۰ میلادی والتر میشل۳ آزمایش معروفی را درخصوص به‌تاخیر انداختن لذت۴ انجام داد. شما می‌توانید ویدئوی بسیار جالبی را در این مورد با جست‌وجوی «marshmallow experiment» روی وب‌سایت YouTube مشاهده‌کنید. در آن ویدئو گروهی از بچه‌های چهارساله هستند که به هرکدام‌شان یک بیسکوئیت داده شده‌است. آنها می‌توانند بیسکوئیت را بخورند یا اینکه چند دقیقه صبر کنند و در مقابل دوتا بیسکوئیت بگیرند. خیلی جالب است که تنها تعداد انگشت‌شماری از بچه‌ها می‌توانند صبر کنند. از آن جالب‌تر این است که میشل دریافت که ظرفیت به تاخیرانداختن لذت، شاخص قابل اطمینانی برای [پیش‌بینی] موفقیت بچه‌ها در مسیر آینده‌شان است. صبوری همان پرهیزگاری است.

هرچه سن ما بالاتر می‌رود و خودکنترلی بیشتری را شکل می‌دهیم، می‌توانیم دریافت پاداش‌مان را راحت‌تر به تاخیر بیندازیم. به‌جای دوازده ماه، سیزده ماه صبر کنیم اما با خودمان ۱۰۰دلار بیشتر به خانه ببریم. با این وجود اگر یک پاداش فوری و نقد به ما پیشنهاد شود، باید مشوق خیلی زیادی وجود داشته باشد تا دریافت آن‌را به تعویق بیندازیم. [موضوعی‌که به نظر می‌رسد در ماجرای انصراف از یارانه‌ها معنادار بود و در واقع ثبت نام مجدد گسترده برای دریافت یارانه‌ها مؤیدی برای این موضوع.] نکته‌ای که باید دقت کنید: نرخ بهره گزافی که بانک‌ها برای ارائه وام‌های کوتاه‌مدت مطالبه می‌کنند نوعی بهره‌کشی از غریزه «همین‌حالا می‌خواهم» ما است.

نتیجه اینکه هرچند پاداش آنی فوق‌العاده وسوسه‌انگیز است، مخدوش بودن «بیش‌تنزیلی» سرجای خود باقی است. هر چه در مقابل انگیزه‌ها و هیجانات ناگهانی قوی‌تر عمل کنیم، بهتر می‌توانیم از افتادن در این دام جلوگیری کنیم. در مقابل هرچه در برابر این نوع تمنیات ضعف نشان دهیم، مثلا وقتی تحت تأثیر مصرف سیگارهستیم، خب نسبت به این تله، آسیب‌پذیرتر هم خواهیم بود.

اگر از زاویه مقابل بنگریم، وقتی محصولی را به مصرف‌کننده‌ای می‌فروشید و این امکان را به مشتری می‌دهید که بلافاصله به کالای خود دست یابد. افراد زیادی هستند که حاضرند پول بیشتری بپردازند، فقط برای اینکه مجبور نباشند صبر کنند. آمازون از همین راه درآمد زیادی برای خود ایجاد کرده و اضافه بهای «تحویل در روز بعد» مستقیما به خزانه‌اش واریز می‌شود.

هر روز آن‌طور زندگی کن که انگار همان روز را زنده‌ای - منتها فقط روزهای تعطیل هفته.

پی‌نوشت‌ها:

۱- Self-help : مکتبی است که از طریق آگاه کردن فرد با اصولی مبتنی بر روانشناسی، او را در راه بهبود زندگی شخصی، اقتصادی، عاطفی، با ایجاد تغییر از درون، کمک می‌کند :

۲- impulse control

۳- Walter Mischel

۴- delayed gratification