استقلال؛ بعد اصلی گرایش به کارآفرینی

دکتر حسن عباس‌زاده کارشناس بانکی، مدرس دانشگاه اندیشمندان علم کارآفرینی معتقدند که ریسک‌پذیری، استقلال عمل و رقابت تهاجمی از جمله الزامات گسترش گرایش به کارآفرینی(EO) در سازمان‌ها هستند. به نظر آنها گرایش به کارآفرینی عبارت است از: ۱)نوآور بودن در حل مسائل به‌خصوص زمانی که از تکنولوژی‌های نوین جهت تولید محصول با مشخصه‌های بازارگرا استفاده می‌شود.

۲) پذیرش حالت مبتکر بودن سازمان‌ها جهت پاسخگویی به نیازهای متغیر محیطی.

۳) علاقه‌مندی به پذیرش خطراتی نظیر پیش زمینه‌های۱ ضروری برای موفقیت در عرصه رقابت جهانی.

پژوهشگران معتقدند که این‌گونه ابعاد، انعطاف‌پذیری و قابلیت سازگاری سازمان۲ را در شرایط متغیر محیطی افزایش می‌دهد و عناصر کلیدی در بهبود عملکرد سازمان‌ها محسوب می‌شوند. بنابراین نوآوری، ابتکارعمل و ریسک‌پذیری از جمله الزامات اصلی تشکیل‌دهنده گرایش به کارآفرینی در سازمان‌ها محسوب می‌شود و در میان اندیشمندان کارآفرینی فرض بر این بوده که گرایش به کارآفرینی، عملکرد سازمان‌ها را بهبود می‌دهد.

به علاوه، تحقیقات انجام شده از این استدلال حمایت کرده که سازمان‌های کارآفرین۳ در محیط‌های پویا، خوب عمل می‌کنند و پیش‌بینی می‌شود که سازمان‌های کارآفرین در محیط‌های ایستا و مقرراتی۴ به‌طور ضعیف و ناکارآمد عمل ‌کنند. همین‌طور رابطه مثبت و یکسانی بین کارآفرینی و عملکرد در محیط‌های کاری مختلف وجود ندارد. اگرچه در تحقیقات قبلی عوامل محیطی و زمینه‌ای به عنوان متغیرهای تعدیل‌کننده روابط کارآفرینی و عملکرد، عمل می‌کردند و عواملی اقتضایی نظیر فرهنگ ملی و زیرساخت‌های بنیادین کشور بر کارآفرینی تاثیرگذار بودند. به‌دلیل اینکه سازمان‌ها در عرصه رقابت جهانی با فرهنگ‌های ملی مختلف، زیرساخت‌های بنیادین کشور و عوامل محیطی حاکم بر بازارهای متنوع بین‌المللی مواجه هستند که نقش تعدیل‌کننده‌ای را بر روابط کارآفرینی و عملکرد سامان‌ها ایفا می‌کند.

بررسی‌ها نشان می‌دهد که نوآوری در فرهنگ فردگرایانه۵ پرورش و رشد می‌کند، فرهنگ مدیریت کشورهایی که جمع‌گرا۶ است و بر گروه متمرکز هستند، اجرای گرایش به کارآفرینی اثربخش در سازمان‌ها را محدود کرده است. رویکرد مدیریت در این‌گونه کشورها به نوآوری نگاهی غیرمستمر، کوتاه‌مدت و تناقض‌گونه است و اهمیت مشارکت کارکنان در فرآیند نوآوری را نادیده می‌گیرد. به علاوه در اغلب موارد، کارکنان در چنین فرهنگ‌هایی معتقدند که به‌دلیل رعایت مقررات به جای تشویق نوآور بودن به آنان پاداش داده می‌شود.

ریسک‌پذیری

یکی از ابعاد مهم گرایش به کارآفرینی ریسک‌پذیری است. ریسک‌پذیری به معنی تخصیص منابع به طرح‌هایی که احتمال شکست همراه با شانس برگشت مالی بالا را دارد، است. ریسک‌پذیری شامل:

الف- تحلیل فرصت‌ها و تهدیدات به‌منظور شناسایی و استفاده از فرصت‌های۷ محیطی و کاهش تهدیدات

ب- بررسی نقاط قوت و ضعف سازمان برای اتخاذ تصمیمات منطقی

ج- بررسی تصمیمات ریسک‌پذیری برای تسهیل خطرات عینی هنگام مواجهه با عدم اطمینان‌های محیطی

بعد ریسک‌پذیری بر نیاز رقبا برای بهره‌برداری از فرصت‌ها متمرکز است و انواع ریسک عبارتست از: ریسک شخصی، اجتماعی یا ریسک روانی.

بعد ابتکار عمل گرایش به کارآفرینی بر استفاده از فرصت‌های بازار و نوآوری ازطریق تشویق سازمان‌ها به شناسایی فرصت‌های جدید دلالت دارد و بعد ریسک‌پذیری بر رفتار مورد نیاز به بهره‌برداری از فرصت‌ها تاکید می‌کند. اگرچه اکثر تحقیقات ریسک‌پذیری بر رفتار ریسک‌پذیری افراد متمرکز هستند، اما فعالیت‌های سازمان براساس تغییرات محیط کاری نیز ریسک‌های مختلفی را به دنبال دارد. اغلب سازمان‌ها، زمانی که کارهای جدیدی را شروع می‌کنند، ریسکی را برای آن متناسب با حجم سرمایه‌گذاری و عملیات در نظر می‌گیرند که ریسک‌هایی نظیر ریسک شخصی، اجتماعی یا روانی را شامل می‌شود. در این حالت، ریسک‌پذیری با خواسته فردی یا سازمانی جهت به‌کارگیری منابع موجود برای به‌دست آوردن نتایج مطلوب مرتبط است.

به‌عنوان‌مثال کارآفرین فردی، خوداشتغالی۸ را به جای کار با دیگران در قبال اخذ دستمزد ترجیح می‌دهد که در چنین شرایطی باید ریسک شخصی در نظر گرفته شود. همین‌طور در ریسک‌پذیری سازمانی لازم است میزان ریسک‌پذیری، نحوه مواجهه با مساله ریسک، نتایج ریسک‌پذیری در گذشته، گرایش کارکنان به ریسک و اثربخشی آنان در انجام امور محوله تحت شرایط ریسک، تحلیل و ارزیابی شود.

بنابراین برای تقویت گرایش به کارآفرینی باید این را بدانیم که افراد و سازمان‌ها در گرایش و درک ریسک‌پذیری متفاوت هستند. به علاوه اینکه در محیط کاری متلاطم امروزی، دسترسی سریع به اطلاعات غیرممکن است که این امر نیز منجر به ناکامی افراد یا سازمان‌ها می‌شود. در این رابطه رویکردهای مختلف تصمیم‌گیری جهت راهنمایی مدیران پیشنهاد شده است، به‌طوری‌که آنها از تصمیمات غیرمنطقی سازمانی اجتناب کنند و برای توسعه اثربخشی سازمانی، رفتار ریسک‌پذیری را محاسبه و اطلاعات لازم را در حداقل زمان ممکن به‌دست آورند و راه‌حل‌های مختلفی را جهت تحقق اهداف و استراتژی‌های سازمان ارائه کنند. همچنین ریسک‌پذیری به فرهنگ حمایتی و سیستم‌های پاداش دهی نیاز دارد تا موفقیت‌ها تشویق شود و به شکست‌ها و ناکامی‌ها جریمه داده شود.

به‌علاوه، پذیرش ریسک توسط سازمان‌ها نه‌تنها به شرایط محیط داخلی سازمان بستگی دارد، بلکه به عوامل محیط خارجی نظیر مقررات دولتی، سیاست‌ها، تکنولوژی، رقابت و شرایط اجتماعی و اقتصادی وابسته است که این‌گونه عوامل تاثیر مثبت یا منفی بر توانایی ریسک‌پذیری برجای می‌گذارد. ریسک‌پذیری مستلزم یکپارچه‌سازی و به اشتراک گذاشتن اطلاعات۹ ازطریق منابع رسمی و غیررسمی جهت ترغیب رفتار ریسک‌پذیری است. همچنین ریسک‌پذیری مستلزم داشتن آگاهی درخصوص طرز فکر کارکنان و اشتیاق مدیریت سازمان به ریسک است. ریسک‌پذیری، سازمان را ملزم می‌کند تا به مساله زمان‌بندی توجه کند و موجب می‌شود تا مدیران ارشد سازمان‌ها، مهارت‌هایشان را به‌کار بگیرند تا ریسک‌های موجود یا بالقوه را ازطریق نظارت، تحلیل و ارزیابی مزایا و معایب استراتژی‌ها حداقل کنند.

به‌منظور اینکه ریسک‌هایی نظیر همکاری‌های مشترک بین سازمانی و اتحادیه‌ها حداقل شود، در یک صنعت منظم و قانونمند سازمانی، اطلاعات درباره محیط مقرراتی و بازار در تصمیم‌گیری‌های استراتژیک حیاتی است تا با به‌کارگیری موثر منابع، بتوان بر موانع صنعت و رقابت غلبه کرد. به‌عنوان مثال، شریک شدن با سازمان‌های محلی مرتبط با نهادهای نظارتی به سازمان‌ها کمک می‌کند تا بر موانع موجود در محیط رقابتی غلبه کنند. تحقیقات نشان می‌دهد که همکاری با دولت و سهامداران غیردولتی موجب تسهیل پذیرش ریسک توسط سازمان‌ها می‌شود تا آنها بتوانند در انتقال از یک اقتصاد کنترل شده دولتی به یک اقتصاد آزاد و باز، موفق عمل کنند. در جدول ۱ مولفه‌های ابعاد سه گانه گرایش به کارآفرینی ارائه شده است.

استقلال عمل

تاریخچه کارآفرینی با داستان‌هایی از افراد پیشرو پرشده است که ایده‌های جدید و منحصربه‌فردی را داشته و براساس آن کسب‌وکاری را راه‌اندازی کرده‌اند. کارآفرینی زمانی رشد می‌کند که افراد در جایگاه سازمانی خود، استقلال فکری داشته باشند تا با ارائه ایده‌های تازه و تولید محصولات متنوع و جدید، شرایط لازم را برای ورود به بازارهای جدید فراهم کنند. به علاوه اعطای آزادی به افراد و تیم‌های کاری که نقش اصلی را در خلاقیت و نوآوری در سازمان ایفا می‌کنند، ضروری است. بنابراین مفهوم استقلال، یک بعد اصلی گرایش به کارآفرینی است.

استقلال عمل به اقدام مستقل افراد یا تیم‌ها جهت ارائه ایده‌ها یا دیدگاه‌های جدید و نیز اجرای آن اشاره دارد. به‌طورکلی توانایی شناسایی مستقل فرصت‌های محیطی و استفاده از آن را دربر می‌گیرد. در محیط سازمانی، استقلال عمل به رهایی از محدودیت‌های سازمانی اشاره می‌کند. همین‌طور عواملی نظیر دسترسی به منابع، اقدامات توسط رقبا یا ملاحظات داخلی سازمان بر استقلال عمل تاثیر دارد.

در اغلب موضوعات مربوط به کارآفرینی بر نقش استقلال رفتاری تاکید شده است. مینتزبرگ و واترز۱۰ نوعی از استراتژی کارآفرینی را توصیف کرده که خطرات بزرگ توسط رهبران قوی مورد پذیرش قرار می‌گیرد و رفتار کارآفرینی از طریق دیدگاه متمرکز و نیز رهبری قوی مشخص می‌شود. این نوع استقلال، به عنوان شیوه مستبدانه۱۱ کارآفرینی شناخته می‌شود و در سازمان‌های کوچک که مالک، مدیر سازمان است و دیدگاه فردی بر الگوهای رفتاری سازمان تحمیل می‌شود، این کار از طریق کنترل اقدامات اعضای سازمان انجام می‌شود.

رقابت تهاجمی

استینچ کومبو۱۲ پیشنهاد می‌کند که سازمان‌های کارآفرین نسبت به عرضه‌کنندگان مواد اولیه، مشتریان و سایر رقبا به تقویت قدرت سازمانی و مشروعیت بخشیدن به آن تاکید ‌کنند. به‌دلیل اینکه کارآفرینان جدید در مقایسه با کسب‌وکارهای از قبل تاسیس شده با شکست بیشتری مواجه هستند. برخی پژوهشگران معتقدند که تمایل به رقابت، جهت موفقیت و بقای کارآفرینان جدیدالورود به عرصه بازار ضروری است.رقابت تهاجمی به گرایش سازمان جهت مواجهه مستقیم و شدید با رقبایش به‌منظور دستیابی به بازارهای جدید یا بهبود موقعیت خود در بازار اشاره دارد. رقابت تهاجمی از طریق واکنش سریع به خواسته‌های محیطی مشخص می‌شود که این امر موجب پیشتاری در بازار نسبت به سایر رقبا می‌شود.

به عنوان مثال، زمانی که یک سازمان به بازاری وارد می‌شود که در آن رقبای شناخته شده وجود دارد در چنین شرایطی، سازمان جدیدالورود با افزایش کیفیت محصول و کاهش قیمت به چالش‌های رقابتی پاسخ مناسب می‌دهد. همچنین رقابت تهاجمی، علاقه‌مندی به شیوه غیرسنتی نسبت به روش سنتی را منعکس می‌کند. نمونه‌‌هایی از رقابت تهاجمی در سازمان‌های جدیدالورود به بازار که تاکتیک‌های غیرسنتی را جهت به چالش کشیدن رهبران صنعت بررسی و تحلیل می‌کنند و نقاط ضعف رقبا و تمرکز بر محصولات با ارزش افزوده بالا را می‌پذیرند، وجود دارد.

همچنین پورتر سه رویکرد را برای تعقیب فعالانه سازمان‌های رقیب ارائه کرده است. «انجام چیزهای متفاوت۱۳» که شرایط رقابتی در محیط بازار را تغییر می‌دهد؛ ارائه محصولات و خدمات جدید به بازار و نیز تلاش جهت به‌دست گرفتن رهبری صنعت.

همین‌طور رقابت تهاجمی به پاسخ سریع به خواسته‌های محیطی جهت کسب مزیت رقابتی اشاره دارد که یکی از عوامل مهم گرایش به کارآفرینی است.

برخی محققان کارآفرینی معتقدند که این دو بعد (استقلال عمل و مبارزه رقابتی) اغلب در ابعاد ریسک‌پذیری، نوآور و ابتکار عمل وجود دارد.

میلرگرایش به کارآفرینی را به عنوان الگوی خاصی از رفتار درنظر گرفته که نوآور بودن، ریسک‌پذیری و ابتکار عمل از جمله تصمیمات استراتژیک سازمان‌ها محسوب می‌شود. میلر معتقد است که تنها زمانی که سازمان‌ها نوآوری و ریسک‌های بزرگ قبل از رقابت‌شان را می‌پذیرند، باید کارآفرینی در سطح سازمان داشته باشند.

منابع در دفتر روزنامه موجود است.

پاورقی:

۱ - Antecedents

۲ - Organizational flexibility and adaptability

۳ - Entrpreneurial organizations

۴ - Regulated and stable environments

۵ - Indinidualistic culture

۶ - Collectivist

۷ - Opportunities

۸ - Self employment

۹ - Integrating and sharing Knowledge

۱۰ - Mintzberg & Waters

۱۱ - Autocratic

۱۲ - Stinch Combo

۱۳ - Doing things diifferently

استقلال؛ بعد اصلی گرایش به کارآفرینی