چهطور مردم خود را از زیر بار ثروت میلیونی خلاص میکنند
استقرا۱ نویسنده: rolf dobelli مترجم: محمدرضا معادیخواه بخش: چهاردهم دهقانی به یک غاز غذا میدهد. ابتدا حیوان ترسو مردد است و به این فکر میکند که: «چه اتفاقی افتاده است؟ چرا او به من غذا میدهد؟» موضوع هفتهها ادامه پیدا میکند تا اینکه بالاخره تردیدهای غاز از بین میرود. بعد از چند ماه غاز مطمئن میشود که: «من در قلب دهقان جا دارم. » و هرچه این غذا دادن ادامه مییابد تاییدی بر این باور او است. درحالیکه غاز کاملا از خیرخواهی دهقان مطمئن شده است، یک روز در کمال ناباوری از قفسش بیرون کشیده میشود و کشاورز سرش را میبرد.
استقرا۱ نویسنده: rolf dobelli مترجم: محمدرضا معادیخواه بخش: چهاردهم دهقانی به یک غاز غذا میدهد. ابتدا حیوان ترسو مردد است و به این فکر میکند که: «چه اتفاقی افتاده است؟ چرا او به من غذا میدهد؟» موضوع هفتهها ادامه پیدا میکند تا اینکه بالاخره تردیدهای غاز از بین میرود. بعد از چند ماه غاز مطمئن میشود که: «من در قلب دهقان جا دارم.» و هرچه این غذا دادن ادامه مییابد تاییدی بر این باور او است. درحالیکه غاز کاملا از خیرخواهی دهقان مطمئن شده است، یک روز در کمال ناباوری از قفسش بیرون کشیده میشود و کشاورز سرش را میبرد. این غاز قربانی تفکر استقرایی شدهاست. تفکری با گرایش به ترسیم نوعی یقین و اطمینان عالمگیر بر پایه مشاهدات منفرد.
دیوید هیوم، فیلسوف قرن هجدهم، این تمثیل را برای هشداردادن نسبت به خطرات این نوع تفکر بهکار برد. با این همه تنها غازها نیستند که در دام این نوع از تفکر گرفتارند.
سرمایهگذاری سهمی را در بازار میخرد. قیمت سهام بهصورت نجومی بالا میرود. ابتدا او احتیاط میکند و با دیده شک به سهم مینگرد که نکند، قیمتش حبابی باشد. اما همینطور که قیمت سهام به افزایش قیمت خود ادامه میدهد، آن هم به مدت یک ماه، تشویش و واهمه او به هیجان تبدیل میشود. به این ترتیب او با خود میپندارد که «این سهم هرگز نخواهد ریخت.» بهویژه که هر روز ماجرای افزایش قیمت تکرار میشود.
بعد از ۶ ماه، سرمایهگذار داستان ما، همه پسانداز عمرش را در این سهم سرمایهگذاری میکند و چشماش را روی مجموعه ریسکی که متوجه این سهم است میبندد و کمی بعد تاوان سرمایهگذاری احمقانهاش را پس میدهد. او فریفته مطلق استقرا است.
البته تفکر استقرایی فقط مسیری بهسوی نابودی نیست. [بهشرط آنکه نقش دهقان را بازی کنید.] در واقع شما میتوانید بهکمک آن و با فرستادن چند ایمیل ثروتی بههم بزنید. دستورالعملش این است: پیشبینیای از وضعیت بازار فراهم کنید. در یکی گفتهباشید که بازار رشد میکند و در یکی دیگر هشدار دادهباشید که بازار سقوط میکند. اولی را برای ۵۰ هزار نفر بفرستید و دومی را برای ۵۰ هزار نفر دیگر. فرض کنید بازار در ماه آینده سقوط کند.
حالا شما میتوانید دوباره پیشبینی مشابهی درست کنید، اما این بار برای آن افرادی بفرستید که مرتبه قبل برایشان پیشبینی درست را فرستاده بودید. آن گروه را به ۲ دسته تقسیم کنید و گروه اول را مطلع کنید که بازار صعودیاست و به گروه دوم بگویید، بازار همچنان سقوط میکند. همین کار را ادامهدهید. بعد از ۱۰ ماه در لیست شما ۱۰۰ نفر باقی ماندهاند که شما در طول این ماهها بدون هیچ اشتباهی به آنها مشاوره دادهاید. از نگاه آنها شما یک نابغه هستید. شما ثابت کردهاید که قدرتی ماورای طبیعی دارید وپیشگو هستید. بعضی از افراد این لیست، شما را امین همه پولشان خواهند کرد. شما به هدف خود دست یافتهاید و درآمد چشمگیری به جیب زده اید، پولها را بردارید و زندگی جدیدی آغاز کنید.
تنها افراد خام و ناپخته نیستند که از این طریق فریب میخورند. ما دائما با این نوع تفکر خودمان را گول میزنیم. مردمی که برای مدتی بیمار نمیشوند خود را جاودانه میپندارند. مدیرعاملی که برای چند فصل متوالی سود شرکتش صعودی است، خود را از سقوط مصون میداند. کارمندان و سهامدارانش هم همین فکر را میکنند. دوستی داشتم که بیس جامپر۲ بود و از ساختمانها، آنتنها و صخرهها میپرید و در لحظه آخر رسیدن به زمین، چترش را باز میکرد.
یک روز نصیحتش کردم که ورزشی که انتخاب کرده خیلی خطرناک است. او در جواب من انگار که به یک موضوع واقعیت برونی اشاره میکند، گفت: «من هزار بار این کار را کردهام و برایم هیج اتفاقی نیفتادهاست.» ۲ ماه بعد او مرد. در سانحهای که موقع پرش از یک صخره خطرناک در آفریقایجنوبی برای او پیشآمد. همین یک اتفاق برای از بین بردن نظریه او که هزار بار مورد تایید واقع شدهبود، کافی بود.
تفکر استقرایی میتواند نتایج ویرانگری به بار بیاورد، اما همچنان بدون آن نمیتوانیم کاری انجام دهیم. وقتی سوار هواپیما میشویم به آن اطمینان میکنیم و فرض میکنیم قوانین آیرودینامیک هنوز معتبر هستند. انتظار داریم قلبمان همچنانکه تا حالا زدهاست، فردا هم بتپد. اینها اعتمادهایی است که بدون آنها نمیتوانیم زندگی کنیم، اما باید یادمان باشد که چیزهای قطعی همگی موقت هستند. به قول بنیامین فرانکلین هیچ چیز قطعی نیست، مگر مرگ و مالیات.
استقرا ما را فریب میدهد و به نتیجهگیریهایی شبیه این موارد میرساند: «نوع بشر تا کنون زنده مانده است و بنابراین ما هم از عهده هر چالشی که پیش رویمان باشد برمیآییم.» به نظر تئوری خوبی است، اما آنچه درست درک نمیکنیم این است که چنین گزارهای تنها در مورد گونهای صادق است که تاکنون ادامه حیات داده است. برای آنکه فرض کنیم وجود و بقای ما تاکنون نشانهای برای بقای ما در آیندهاست نیاز به یک رشته استدلال بسیار جدی داریم. شاید جدیتر از هر استدلالی که بشر تا کنون داشتهاست.
پاورقی:
۱- Induction
۲ - BASE jumper: افرادی که از مکانهای مرتفع با چتر میپرند.
BASE مخفف مکانهایی است که آنها از آن میپرند.
(building, antenna, span, and Earth (cliff ساختمانها، آنتنها، پلها، و صخرهها.
ارسال نظر