شاخص پیچیدگی اقتصادی و ارتباط آن با رشد اقتصادی
سعید کاظمی* از سال ۲۰۰۶ گروهی از استادان و محققان دانشگاههای هاروارد و موسسه فناوری ماساچوست (MIT) آمریکا از مرکز توسعه بینالمللی هاروارد و آزمایشگاه رسانه MIT به رهبری ریکاردوهاسمن و سزار هیدالگو با همکاری هم شروع به تحقیقات گستردهای در زمینه رشد اقتصادی بر اساس ایده «فضای محصولات» و پیچیدگی اقتصادی کردند. این گروه نتایج بررسیهای خود را از سال ۲۰۰۷ در مجلات علمی منتشر کردند [۱]. با توجه به موفقیت ایده آنها در توصیف دلیل اختلاف رشد اقتصادی کشورهای مختلف و همبستگی با میزان درآمد سالانه کشورها، این گروه کار خود را گسترش دادند و در سال ۲۰۱۱ اولین اطلس پیچیدگی اقتصادی جهان را منتشر کردند.
سعید کاظمی* از سال 2006 گروهی از استادان و محققان دانشگاههای هاروارد و موسسه فناوری ماساچوست (MIT) آمریکا از مرکز توسعه بینالمللی هاروارد و آزمایشگاه رسانه MIT به رهبری ریکاردوهاسمن و سزار هیدالگو با همکاری هم شروع به تحقیقات گستردهای در زمینه رشد اقتصادی بر اساس ایده «فضای محصولات» و پیچیدگی اقتصادی کردند. این گروه نتایج بررسیهای خود را از سال 2007 در مجلات علمی منتشر کردند [1]. با توجه به موفقیت ایده آنها در توصیف دلیل اختلاف رشد اقتصادی کشورهای مختلف و همبستگی با میزان درآمد سالانه کشورها، این گروه کار خود را گسترش دادند و در سال 2011 اولین اطلس پیچیدگی اقتصادی جهان را منتشر کردند.
دومین نسخه این اطلس در سال ۲۰۱۳ تدوین شد[۲] .
تحقیقات این گروه بر تعریف و استخراج دو شاخص با عناوین «شاخص پیچیدگی اقتصادی» (Economic Complexity Index یا به اختصار CSI) و «شاخص چشمانداز پیچیدگی» (Complexity Outlook Index یا به اختصار COI) برای تمام کشورهای جهان متمرکز بوده است. تفکری که پشت محاسبه این شاخصها وجود دارد و نحوه کمی کردن مفاهیم آن بسیار زیبا و تاثیربرانگیز است.
بر پایه این تفکر، مهمترین عامل تعیینکننده میزان توسعهیافتگی هر کشوری، میزان دانش شکلگرفته در آن کشور است. دانش به معنی اطلاعات مسبوق به تجربه است؛ یعنی چگونه انجام دادن کارها که در عمل و تجربه شکل میگیرد و تفاوت ماهوی با اطلاعات نظری و علمی دارد. انتقال دانش بهراحتی ممکن نیست و بر اساس تجربه بلندمدت شکل میگیرد. رهیافت این گروه در کمی کردن مفهوم مجموع دانش کشورها بسیار جالب است. طبق تحلیل این گروه، میزان دانش کشورها نسبت مستقیمی با انواع محصولات تولید شده در آنها دارد. تولید هر محصول نیازمند دارا بودن دانشهای خاصی است و هرچه تولیدات یک کشور متنوعتر باشد؛ یعنی دانش مجتمع شده بیشتری در آن کشور وجود دارد. اما سوال اساسی این است: تنوع محصولات تولیدی هر کشور را چگونه باید اندازه گرفت؟ دو مساله مهم در این رابطه مطرح است: یکی اینکه چه دادههایی از تولید کشورها در دسترس است و میتواند مبنای محاسبات قرار گیرد و دیگر اینکه مبنای اندازهگیری و مقایسه تنوع محصولات چیست؟
بهترین دادههای قابل دسترس از تولید کشورها، آمار صادرات کشورها است که از پایگاه داده آماری تجارت کالای سازمان ملل بهدست میآید.
تعریف تنوع محصولات بهعنوان تعداد کالاهای صادراتی هر کشور بسیار سادهانگارانه خواهد بود و اطلاعات مفیدی بهدست نخواهد داد. تکنیک زیبایی در تعریف تنوع کالاها بهکار رفته است. شاخص پیچیدگی اقتصادی را میتوان تعریفی خاص از تنوع کالاها در نظر گرفت که بر اساس نوعی ارزشگذاری برای هر کالا تعریف شده است.
بهطور ساده، در این تعریف، شاخص پیچیدگی اقتصادی هر کشور، متوسطی از ارزشهای کالاهای صادراتی آن کشور است. ارزش هر کالا بهطور ساده بر اساس ۱- تعداد یا تنوع کشورهایی که آن کالا را تولید و صادر میکنند (که آن را پراکندگی تولید کالا مینامیم.) ۲- براساس ارزش کالاهای صادراتی دیگر آن کشورها محاسبه میشود. ارزشی که سبب میشود میزان قابلیتها و دانش لازم برای تولید محصولات وارد معادله شود. ارزشی که نمادی از میزان پیچیدگی تولید کالا است. استدلال این است که کالاهایی که توسط تعداد کشورهای کمی تولید میشوند کالاهای پیچیدهتری هستند و تولید آنها نیازمند قابلیتها و دانش بیشتر و پیچیدهتری است و در مقابل کالاهایی که توسط کشورهای زیادی تولید میشوند قابلیتها و دانش کمتر و سادهتری لازم دارند. بهمنظور تعیین ارزش درست کالاهای خاص معدنی نظیر الماس و طلا که توسط کشورهای معدودی صادر میشوند، اما تولیدشان نیازمند دانش زیادی نیست، در محاسبه ارزش هر کالا، علاوه بر تعداد کشورهایی که آن کالا را صادر میکنند تنوع کالاهای صادراتی دیگر آن کشورها و ارزش آن کالاهای دیگر نیز مدنظر قرار میگیرد. و به همین ترتیب بهصورت
بازگشتی برای محاسبه ارزش کالاهای دیگر، پراکندگی تولید آنها و تنوع صادراتی کشورهایی که آن کالا را صادر میکنند و ارزش کالاهای دیگر تولیدی آنها محاسبه میشود. این محاسبه بهصورت ریاضی تا آنجایی ادامه مییابد تا عدد حاصل به سمت یک عدد همگرا شود.
برای مثال، وضعیت صادرات کالاهای دو کشور سوئیس و مصر را مقایسه میکنیم. جمعیت مصر یازده برابر سوئیس است، اما با توجه به اینکه درآمد سرانه سوئیس ۸ برابر بیشتر از مصر است، سطح تولید ناخالص داخلی مشابهی دارند. براساس دستهبندی اطلس پیچیدگی اقتصادی در سال ۲۰۱۰ هر دو این کشورها حدود ۱۸۰ نوع محصول صادر میکردند. چطور تنوع صادرات میتواند نمایانگر اختلاف توسعهیافتگی اقتصادی آشکار بین این دو کشور باشد؟ محصولات صادراتی مصر به طور متوسط توسط ۲۸ کشور دیگر نیز صادر میشوند، در حالی که محصولات صادراتی سوئیس به طور متوسط توسط ۱۹ کشور دیگر صادر میشوند. علاوه بر این، کشورهایی که کالاهای مشابه با سوئیس صادر میکنند تنوع صادراتی بالایی دارند، در حالی که کشورهایی که کالاهای مشابه با مصر صادر میکنند تنوع صادراتی پایینی دارند. محاسبات ریاضی این اختلافات را در ردهها (یا چرخشهای) دوم و سوم و بیشتر استخراج میکند و به این ترتیب رتبه شاخص اقتصادی سوئیس بهمراتب بالاتر از مصر میشود (رتبه سوئیس در بین ۱۲۸ کشور در سال ۲۰۱۰ دوم و رتبه مصر ۶۷ بود.) شکل ۱، نقشه جهان را که بر اساس شاخص پیچیدگی اقتصادی کشورها رنگ شده
است نشان میدهد.
بر این اساس، شاخص پیچیدگی اقتصادی میزان دانشی را که در ساختار تولیدی هر اقتصاد مجتمع شده منعکس میکند. بررسیهای این گروه نشان میدهد که ارتباط بسیار نزدیکی بین درآمد سالانه کشورها و پیچیدگی آنها وجود دارد، بهطوریکه شاخص پیچیدگی، حدودا ۷۸ درصد از تغییرات درآمد سرانه کشورها (۱۲۸ کشور جهان) را با کنترل صادرات منابع طبیعی توضیح میدهد.
موضوع جالب دیگر اینکه بررسیها نشان میدهد شاخص پیچیدگی میتواند میزان رشد اقتصادی را تا حد بالایی پیشبینی کند. بررسیها و محاسبات نشان میدهند که شاخص پیچیدگی اقتصادی در ابتدای دوره مورد مطالعه (۲۰۰۰ تا ۲۰۱۰) به همراه درآمد سالانه اولیه و افزایش صادرات منابع طبیعی، میتوانند بیش از ۴۷ درصد از تغییرات رشد اقتصادی در ۱۰ سال بعد را پیشبینی کنند.
این گروه همچنین تحقیقات زیادی برای بررسی ارتباط و مقایسه شاخصهای پیچیدگی و دیگر شاخصهای مشهور جهانی که بهعنوان عوامل بسیار مهم و پیشبینیکننده رشد اقتصادی شناخته شدهاند، نظیر شاخصهای حاکمیت جهانی و رقابتپذیری جهانی، انجام دادهاند. این بررسیهای علمی نشان میدهند که بعد از حذف اثر تولید ناخالص داخلی در اول دوره و رشد صادرات منابع طبیعی و شاخصهای پیچیدگی بهعنوان مهمترین عوامل پیشبینیکننده رشد درآمد سرانه، اثرات تمام شاخصهای مورد بررسی ناچیز بوده است.
جایگاه ایران در اطلس پیچیدگی اقتصادی
نخستین اطلس پیچیدگی اقتصادی در سال ۲۰۱۱ و بر اساس اطلاعات صادرات سال ۲۰۰۸ منتشر شد، نسخه دوم این اطلس در سال ۲۰۱۳ و بر اساس اطلاعات صادرات سال ۲۰۱۰ منتشر شد. در این اطلس رتبهبندی شاخصهای پیچیدگی برای ۱۲۸ کشور جهان که بالای یک میلیون و ۲۰۰ هزار نفر جمعیت دارند و آمار تجارت آنها بهصورت قابل اعتماد ثبت شده و بیش از
یک میلیارد دلار در سال بوده، محاسبه شده است. در نسخه اول اطلس، جمهوری اسلامی ایران با شاخص پیچیدگی اقتصادی ۲۲۹/۱- رتبه ۱۱۸ را داشت یعنی فقط بالاتر از ۱۰ کشور آفریقایی قرار داشت اما در نسخه دوم با شاخص ۶۹۸۰/۰- به رتبه ۹۶ رسید. در آخرین نسخه اطلس ژاپن با شاخص ۱/۲، رتبه اول و نیجریه با شاخص ۳۸/۲- رتبه آخر را در اطلس دارد. ۱۰ کشور اول جهان به ترتیب عبارتند از: ژاپن، آلمان، سوئیس، استرالیا، سوئد، کره جنوبی، فنلاند، جمهوری چک، انگلستان و سنگاپور. فرانسه و آمریکا رتبه ۱۱ و ۱۲ را دارند. ۱۰ کشور آخر لیست که اکثرا آفریقایی هستند عبارتند از: نیجریه، آنگولا، گینه، کامرون، جمهوری کنگو، سودان، موریتانی، گینه نو، یمن و اتیوپی. در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا، رژیم اشغالگر قدس (با رتبه ۲۰) اردن (با رتبه ۴۵)، لبنان (با رتبه ۴۷) و امارات متحده عربی (با رتبه ۴۸) بالاترین رتبهها و الجزایر (با رتبه ۹۵)، ایران (با رتبه ۹۶)، لیبی (با رتبه ۱۱۶) و یمن( با رتبه ۱۲۱) پایینترین رتبهها را دارند.
لازم به ذکر است که در نسخه آنلاین طراحی شده [۳] اطلاعات ردهبندی سال ۲۰۱۱ نیز وجود دارد که نشان از بهبود خیلی خوب شاخص پیچیدگی کشورمان به ۳۸/۰- و رتبه ۷۶ (البته در بین ۱۲۴ کشور) را میدهد. انتظار میرود با توجه به اعمال تحریمهای سختگیرانه، رتبه ایران در سالهای ۲۰۱۲ و ۲۰۱۳ تغییر زیادی داشته باشد.
کلام آخر
تمرکز بهترین دانشگاههای جهان در چند سال گذشته بر شاخصهای پیچیدگی و اثبات قدرت پیشگویی رشد اقتصادی توسط این شاخصها و همچنین فرصتهای استفاده کاربردی از این شاخصها برای سیاستگذاریهای کلان اقتصادی، دلایل شایان توجه بودن این شاخصها است. به این ترتیب، اولین و اصلی ترین پیشنهاد موثر مورد توجه قرار دادن تحقیقات انجام شده در مورد شاخصهای پیچیدگی و فضای محصولات توسط تصمیمگیرندگان اقتصادی کشور است. قبول تفکر مورد استفاده در این تحقیقات میتواند هدایتگر پیشنهادات و قدمهای
بعدی باشد.
مراجع:
[۱] Hidalgo C. A., Klinger B., Barabási A.-L. & Hausmann R. The Product Space Conditions the Development of Nations. .Science ۳۱۷, ۴۸۲-۴۸۷ . (۲۰۰۷)
[۲] Hausmann R. et al.. The Atlas of Economic Complexity. : Mapping Paths to Prosperity. (۲۰۱۳)
[۳] http://atlas.media.mit.edu/ and http://atlas.cid.harvard.edu/
*دانشجوی دکترای حرفهای مدیریت سازمان مدیریت صنعتی
ارسال نظر