موقعیت برد - برد برای سرمایه‌گذاران و دوستداران محیط‌زیست
نویسنده: Mark Tercek مترجم: ملالی حبیبی منبع: Strategy + Business با مشخص شدن ارزش سرمایه‌گذاری در بخش محیط‌‌زیست، طرفداران حفظ منابع طبیعی می‌توانند مشارکت زیادی در این امر داشته باشند و سودهایی در مقیاس کلان به دست آورند.
در دهه گذشته، کشاورزان نیشکر در دره کوکا، نزدیک سواحل اقیانوس آرام در کلمبیا، نگرانی زیادی در مورد دسترسی به آب برای آبیاری مزارع خود داشتند.
این دره یکی از اصلی‌ترین مناطق کاشت نیشکر در جهان است. سازمان حفاظت از منابع طبیعی آمریکا، در اکتبر سال ۲۰۱۱ برای رسیدن به راه‌حلی که هم به نفع اکولوژی منطقه و هم اقتصاد است کشور باشد با این کشاورزان جلسه‌ای برگزار کرد. شعار آنها در این جلسه این بود: «با حمایت از حوزه آبریز جنگلی که به رودخانه کوکا می‌ریزد از منابع آبی حمایت کنید.»
اکنون کشاورزان نیشکر با بهره‌گیری از یک استراتژی سرمایه‌گذاری مشترک با دولت به نام «سرمایه‌گذاری آبی» که کمک مالی برای حفظ منابع آبی بود، به حفظ و عدم تعدی به جنگل‌ها کمک می‌کنند.
ایده اصلی خیلی ساده است: به جنگل‌های بالای رودخانه به چشم سرمایه‌های طبیعی با ارزش نگاه کنید. با یک سرمایه‌گذاری خیلی کوچک در طبیعت برای حفاظت از آن، از آب زلال فراوان در آینده بهره ببرید و از هزینه‌های بیشتر برای راه‌اندازی کارخانه‌های فیلتر آب و دیگر تجهیزات پرهزینه در آینده جلوگیری کنید. حفظ جنگل‌ها به جای ایجاد راهکارهای جایگزین ماشینی نه تنها هزینه کمتری دارد، بلکه از این طریق محیط‌زیست فواید دیگری مانند زیستگاه‌ بهتر برای حیات وحش و آب تمیزتر برای مردم محلی فراهم می‌کند.
گاهی طرفداران حفظ منابع طبیعی به برنامه‌های سودآور زراعی کلان، مانند کشت نیشکر نگاهی خصمانه دارند اما با این رویکرد، آنها موقعیتی را که بستر تاثیرات شگرف است از دست می‌دهند.
مسائل محیط زیست معمولا صریح و واضح نیستند و یافتن زمینه‌های مشترک منجر به ایجاد برنامه‌های موثری برای حفظ محیط زیست و رشد اولیه - هم برای کسب‌وکارهای کوچکی مانند مزارع کاشت نیشکر در کلمبیا و هم برای شرکت‌های بزرگ چند ملیتی - می‌شود. ما قبلا هم در مورد این ایده شنیده‌ایم، اما واقعیت این است که عملی کردن آن کار سختی است. از لحاظ تاریخی، این موضوع تا حدودی به این دلیل است که طرفداران حفظ منابع طبیعی، ترجیح می‌دهند به جای مذاکره با صاحبان کسب‌وکار با یکدیگر حرف بزنند. ما باید در تشکیل اعضای هیات حفظ منابع طبیعی بهتر عمل کنیم و دیگران را مجاب کنیم که حفظ طبیعت را در اولویت خود قرار دهند.
برای تغییر نیروی محرکه این کار می‌توانیم موقعیت‌های سرمایه‌گذاری را که طبیعت ایجاد می‌کند به نمایش بگذاریم.
طرفداران حفظ منابع طبیعی به ندرت بر ارزش واقعی طبیعت تاکید کرده‌اند. برای به دست آوردن سرمایه‌گذاری طولانی مدت، ما باید خیلی دقیق به نیازمندی‌های کسب‌وکارها و دولت‌ها گوش دهیم و به دقت بیندیشیم که چگونه طبیعت می‌تواند این نیازمندی‌ها را برآورده
کند.
هرچند ممکن است بسیاری از رهبران سازمانی شخصا در پی حفظ طبیعت باشند، اما من به تجربه آموخته‌ام که طرفداران حفظ منابع طبیعی نباید فقط به این حسن تفاهم‌ها اکتفا کنند. مطمئن‌ترین راه برای جلب توجه و تعهد سهامداران اصلی این است که مسائل زیست محیطی را با رویکرد «چیزی که برای شما نفعی دارد» معرفی
کنیم.
وقتی بیش از ۲۵ سال قبل شغلم را در وال‌استریت شروع کردم، بانکداران اندکی - از جمله خود من - برای بررسی موقعیت کسب وکار از طریق سرمایه‌گذاری در بخش طبیعت وقت می‌گذاشتند. دلیل این امر این بود که ما فکر نمی‌کردیم جامعه دوستداران محیط زیست درباره اداره کسب‌وکار چیز زیادی برای گفتن داشته باشد و حدس می‌زنم که این احساس دوطرفه بود.
اما زمان و دیدگاه‌ها تغییر می‌کند. در سال ۲۰۰۵ کارم را در بخش محیط زیست شرکت خدمات مالی و بانکداری گلدمن سکز و با حمایت مدیر ارشد اجرایی وقت، هنری ام پاولسون شروع کردم. هدف از توجه بیشتر ما به مسائل زیست محیطی انگیزه‌های تبلیغاتی بزرگ بود. انگیزه اصلی ما مسوولیت‌های اجتماعی انسان‌دوستانه یا شرکتی نبود، بلکه فقط اهداف و انگیزه‌های تجاری داشتیم.
ایده اصلی یافتن موقعیت‌های سرمایه‌گذاری بود که دو نوع سود را ایجاد می‌کرد: نتایج قوی تبلیغاتی برای گلدمن سکز و نتایج مثبت زیست محیطی. هر چه بیشتر این موقعیت‌های برد -برد را دنبال می‌کردیم، چیزهای بیشتری به دست می‌آوردیم.
اکنون دیدگاه‌هایم در مورد محیط زیست تغییر کرده است. امروز به عنوان مدیر سازمان حفاظت از منابع طبیعی، با همکاران، کسب‌وکارها، دولت‌ها و دیگر گروه‌هایی که معمولا توجه زیادی به محیط‌زیست ندارند، همکاری می‌کنم. پیدا کردن متحدانی در چنین حوزه‌هایی هنوز هم برای یک سازمان محیط زیستی دشوار
است.
اما طرفداران حفظ منابع طبیعی با تمرکز بر ارزش طبیعت، می‌توانند به کسانی که زمانی خارج از بحث‌ حفظ منابع طبیعی بودند یا حتی کسانی که گاهی به‌عنوان مخالف شناخته می‌شدند دسترسی داشته باشند. به جای بدگویی کردن، می‌توانیم ببینیم که آنها به دنبال چه چیزی هستند و هدفشان چیست و اهداف مشترک را
بیابیم.
کسب‌وکارها همیشه باید سوال‌های سخت درباره نتایج سوددهنده هر چیزی بپرسند. دولت‌ها باید نقش خود را در وضع قوانین و سیاست‌های هوشمندانه ایفا کنند و طرفداران حفظ منابع طبیعی باید برای شناسایی و مواجهه با شرکت‌هایی که استانداردها و قوانین زیست محیطی را رعایت نمی‌کنند، همیشه گوش به‌زنگ باشند. همکاری به این معنی نیست که شرکت‌ها با طرفداران محیط زیست رابطه داشته باشند. سازمان‌های ناظر همیشه نقش مهمی در افشا کردن رفتارهای بد و نابجای شرکت‌ها دارند. اما حتی سازمان‌هایی که شرکت‌ها را تحت فشار می‌گذارند، از همکاری با سازمان‌هایی که می‌خواهند همه چیز را تغییر دهند، منتفع خواهند شد.
برای ایجاد پیشرفت واقعی در این مسائل اگر هم‌اکنون شروع کنیم، فرصت‌های زیادی در چندین دهه آینده خواهیم داشت. در اکثر مناطقی که طرفداران حفظ منابع طبیعی فعال هستند، تهدید اصلی تقاضای بشر برای غذا، انرژی، سرپناه و آب است. طبقه متوسط اجتماع که در سطح جهانی رو به افزایش است، این تقاضا را تشدید خواهد کرد.
این موضوع شرکت‌ها را مجبور می‌کند که جاده و دیگر تاسیسات زیربنایی بیشتری بسازند، زمین‌های کشاورزی را گسترش دهند و مواد معدنی، نفت و گاز طبیعی بیشتری استخراج کنند. نادیده گرفتن این روند، زمین را در خطر بزرگ‌تری قرار خواهد داد. به علاوه فقط نه گفتن به این شرکت‌ها و مشتریانشان استراتژی موفقی نخواهد بود.

تغییر گفت‌وگو
چه می‌شود اگر طرفداران محیط‌زیست به جای گفتن «نه» بگویند «چگونه؟». شرکت‌ها برای رسیدن به دستاوردهای بهتر زیست محیطی و تجاری چگونه عملکرد خود را تغییر خواهند داد؟ دولت‌ها برای سرمایه‌گذاری در طبیعت و حفاظت از آن به‌جای تخریب، چگونه برای شرکت‌ها انگیزه ایجاد خواهند
کرد؟
سرمایه‌گذاری آبی در دره کوکا تنها یک پروژه است که براساس این سوال‌ها شکل گرفته است. پروژه‌ای مشابه را می‌توان در سواحل مرکزی کالیفرنیا مشاهده کرد. در آنجا سال‌ها است که تلاش‌های بی‌نتیجه‌ و ناامیدکننده‌ای صورت می‌گیرد. طرفداران حفظ محیط‌زیست خواهان محدود کردن و توقف صید ماهی از بستر دریا هستند و در مناطقی ماهیگیری را منع کرده‌اند، درحالی که صنعت ماهیگیری و شیلات با همه این سخت‌گیری‌ها مبارزه کرده و آن را مانعی برای معیشت و امرار معاش ماهیگیران می‌داند. نتیجه این موضوع به همان اندازه‌ که تخریب‌کننده بود، قابل پیش‌بینی هم بود. ماهیگیری در آن منطقه از بین رفت و این فاجعه زیست‌محیطی سرتاسر اقتصاد محلی و منطقه‌ای را نابود کرد.
بعضی از طرفداران حفظ منابع طبیعی کم‌کم فهمیدند که گفت‌وگو با ماهیگیران (که گاهی منجر به مشاجره می‌شد) نتیجه‌ای نخواهد داشت. موفقیت وقتی ظاهر شد که ما در سازمان تصمیم گرفتیم به جای مبارزه با این صنعت، به آن بپیوندیم.
در نتیجه از فروشندگان مشتاق شهر مورو‌بِی‌قایق‌های ماهیگیری و امتیاز صید ماهی را خریداری کردیم و ماهی‌گیرانی که می‌خواستند به ماهیگیری ادامه دهند، موافقت کردند که از محدوده وسیعی از زیستگاه ماهی‌ها که ماهیگیری در آن ممنوع است، محافظت کنند.
هیچ‌کس قبلا از چنین رویکردی استفاده نکرده و جامعه ماهیگیری هم به این روش اعتقادی نداشت. چه کسی می‌توانست تصور کند که چند نفر علاقه‌مند به طبیعت بتوانند نهایتا صاحب بخش کلانی از سهام حق ماهیگیری سواحل غرب شوند؟ برخی از حامیان سازمان حفاظت از منابع طبیعی و حتی برخی از کارکنان هم همین واکنش را داشتند، اما نتیجه ایجاد یک رابطه موفقیت‌آمیز با کسب‌وکارهای کوچک محلی بود. اکثر ماهیگیران به جای قایق‌های ماهیگیری، از قلاب ماهیگیری استفاده می‌کنند و بازار برای فروش ماهی‌‌ زنده رو به رشد
است.
شرکت‌های بزرگ در حال یادگیری اقدامات مشابهی هستند. در سال ۲۰۱۱، اندرو لیوریس، مدیر ارشد اجرایی شرکت داو کمیکال
(Dow Chemical)، از سازمان خواست که برای استفاده از مفهوم ارزش طبیعت در تصمیمات و عملکردهای کسب‌وکار شرکتش به وی کمک کنیم. سوال‌های او به‌طور برجسته‌ای کاربردی بود: چطور عملکرد شرکت داو هم تاثیرگذار و هم وابسته به خدمات مرتبط با طبیعت باشد؟ چطور دارایی‌های طبیعی که چنین خدماتی را ایجاد می‌کنند در ترازنامه شرکت در نظر گرفته می‌شوند؟ این خدمات تا چه میزان آسیب‌پذیر هستند و شرکت داو با این آسیب‌پذیری‌ها چگونه رفتار خواهد کرد - چه به‌تنهایی یا از طریق پیوستن به دیگر سهامداران به‌منظور تاثیرگذاری بر سیاست منابع طبیعی؟
اکنون، سازمان حفاظت از منابع طبیعی و داو برای پاسخ دادن به این سوال‌ها با هم همکاری می‌کنند. فرضیه این است هنگامی که کسب‌وکارها بتوانند مجموعه خدمات گسترده‌ای را که به طبیعت وابسته هستند تعیین کنند، شاهد بازدهی اولیه‌ سرمایه‌گذاری بر دارایی‌های طبیعی خواهند بود که این خدمات را ایجاد کرده‌اند. اگر معلوم شود که این فرضیه درست است، برآورد مستقیم کسب‌وکار باید موجب شکل‌گیری رویکردهای جدید شرکت که بر اساس حمایت از طبیعت شکل گرفته است، شود. این تغییرات می‌تواند به همه صنایع سرایت کند، اما این یک آزمایش است و اثبات آن در کاری که شرکت داو انجام خواهد داد و چیزی که ما یاد خواهیم گرفت و اینکه شرکت‌های دیگر تا چه اندازه پذیرای این یافته‌ها باشند، نهفته است.
شرکت ریوتینتو نیز فرصت دیگری ایجاد کرده است. این شرکت امیدوار است که یکی از بزرگ‌ترین معادن مس و طلای مغولستان را استخراج کند. با عملکرد ضعیف و سیاست‌های اشتباه، چنین پروژه کلانی می‌تواند تهدیدی جدی برای گونه‌های حیوانی و مناظر طبیعی صحرای گوبی
باشد.
سازمان ما با دانشمندان مغولستان، ریوتینتو و دیگران همکاری می‌کند تا راه‌هایی پیدا کند که هم به نفع محیط‌زیست باشد و هم اقتصاد ملی. هدف آنها ایجاد یک برنامه کاری برای اهداف مشترک است - طرحی که هم موافق با دولت، صنعت، سازمان‌های وام‌دهنده، طرفداران حفظ محیط‌زیست و جوامع باشد و توسط آنها به‌کار گرفته شود و هم اینکه به تصمیمات بهره‌برداری از زمین با درنظر گرفتن حمایت از سیستم طبیعی سالم و حفظ منطقه صحرای گوبی کمک کند.

شرکا در حال پیشرفت
ایجاد کسب‌وکار با بهره‌گیری از طبیعت، گروه‌ها‌ و افراد جدیدی را در این حوزه معرفی می‌کند: بانکداران وال‌استریت، شرکت‌هایی با سابقه زیاد در امر حفاظت از منابع طبیعی، دولت‌هایی که پروژه‌های کلان زیرساختی را طرح‌ریزی می‌کنند و کسب‌وکارهای زراعی که جنگل‌ها را تمیز و کوددهی می‌کنند.
به علاوه، حین مشارکت گروه‌ها در این پروژه‌های سرمایه‌گذاری، دیدگاه آنان هم تغییر می‌کند: کشاورزان نیشکر هم‌اکنون نگران عملکرد خود هستند، ماهیگیران، صید غیرقانونی ماهی از بستر دریا را متوقف کرده‌اند، مهندسان شرکت داو نگران تغییرات آب‌وهوایی هستند و شاید مهم‌تر از همه، همان‌طور که منتظر توسعه‌های سیاسی مورد نیاز برای حمایت از محیط زیست هستیم، اکنون این حمایت‌ها فقط منحصر به طرفداران حفظ محیط زیست نیست و به گروه‌های بزرگ‌تر و متعهد هم سرایت کرده است.
این رویکرد شاید یک موفقیت عظیم محسوب شود، اما هیچ‌کس نمی‌تواند به‌تنهایی به جواب مورد نیاز برسد. فروتنی و خویشتن‌داری هنگام مواجهه با چالش‌های عمده به نفع همه ما خواهد بود. پروژه‌هایی مانند پروژه دره کوکا و موروبِی و پروژه‌هایی که در حال شکوفایی در برخی از شرکت‌های چند ملیتی هستند، می‌توانند افرادی که خودشان را طرفدار حفظ منابع طبیعی نمی‌دانند، تشویق به پیوستن به این زمینه‌های مشترک کنند و همچنین آنها می‌توانند سرمایه‌گذاری‌هایی با مقیاس کلان را که برای ایجاد یک تغییر واقعی به آنها نیاز داریم، جذب کنند.