اهمیت سازمان‌های کارآفرین  و عوامل موفقیت آنها
دکتر حسن عباس‌زاده* امروزه صاحب‌نظران بر نقش سازمان‌های کارآفرین در توسعه اقتصادی و اجتماعی جهت کسب مزیت رقابتی اتفاق‌نظر دارند. مهم‌ترین مزایای این نوع سازمان‌ها عبارت است از:
1. کارآفرینی سازمانی موجب گردآوری پس‌اندازهای عمومی بی‌هدف و سرگردان می‌شود و تشکیل سرمایه را بهبود می‌بخشد.
۲. کارآفرینی منجر به ایجاد اشتغال در مقیاس وسیع می‌شود؛ بنابراین کارآفرینی مشکلات بیکاری را که ریشه بسیاری از مشکلات اقتصادی-اجتماعی است، کاهش می‌دهد.
۳. کارآفرینی به توسعه متوازن منطقه‌ای منجر می‌شود.
۴. کارآفرینی باعث کاهش تمرکز اقتصادی در جامعه می‌شود.
۵. کارآفرینی منجر به توزیع مجدد ثروت، درآمد و حتی قدرت سیاسی به صورت عادلانه در جامعه می‌شود.
۶. کارآفرینی، منابع، سرمایه‌ها و مهارت‌ها را که ممکن است بی‌استفاده و سرگردان باقی مانده باشند، به‌طور موثر به تحرک وا می‌دارد.
۷. کارآفرینی کیفیت زندگی را بهبود می‌بخشد. کارآفرینان پیوسته در حال ابداع و توسعه کالاها و خدمات جدیدند. این گونه تلاش‌های بدیع، موجب تولید تکنولوژی و ماشین‌آلات بهتر و سیستم‌های تولیدی موثرتر می‌شود و از این طریق، محصولات و خدمات ارتقا می‌یابد و کیفیت زندگی را بهبود می‌بخشد و زندگی را راحت‌تر و ساده‌تر می‌کنند.
۸. کارآفرینی، تجارت خارجی را که جزء مهمی از توسعه اقتصادی کشورها است، ارتقا می‌دهد.
۹. کارآفرینی موجب افزایش سود اجتماعی از طریق دولت می‌شود. با درآمدهایی که دولت از طریق مالیات، حقوق گمرکی و واگذاری پروانه کارآفرینان به دست می‌آورد، می‌تواند در پروژه‌های مختلفی همچون احداث جاده‌ها و پل‌ها، سرویس‌ها و تسهیلات آموزشی و پزشکی، حفظ صلح و آرامش و دیگر زمینه‌های اجتماعی و فرهنگی سرمایه‌گذاری کند.
علاوه ‌بر موارد یاد شده، می‌توان کارآفرینی را عامل تحریک و تشویق حس رقابت، ترکیب و مهیا کردن عوامل تولید، عامل ساماندهی منابع و استفاده اثربخش از آنها، عامل یکپارچگی و ارتباط بازارها، عامل رفع خلل، شکاف‌ها و تنگناهای بازار و اجتماع، یکی از عوامل تولید، عامل کاهش بوروکراسی اداری (کاهش پشت میزنشینی و مشوق عمل‌گرایی و...)، عامل تحول و تجدید حیات ملی و محلی (کارآفرینی فراتر از شغل و حرفه است، یک شیوه زندگی است)، عامل شناخت، ایجاد گسترش بازارهای جدید، عامل نوآوری و روان‌کننده تغییر و عامل تعادل در اقتصاد پویا، تلقی کرد. شولز (Schultz) معتقد است که توانایی کارآفرینی تماما ذاتی و غیراکتسابی نیست؛ بلکه با آموزش، پرورش می‌یابد و به‌عبارتی باید برای پرورش آن سرمایه‌گذاری کرد.
عوامل حیاتی موفقیت
سازمان‌های کارآفرین
در این بخش به‌منظور درک بهتر و دقیق‌تر به عوامل موثر بر موفقیت سازمان‌های کارآفرین اشاره می‌کنیم:
ساختار:
اساسا سازمان‌های کارآفرین ساختار ارگانیک دارند که مشخصات آن عبارت است از:
- غیرمتمرکز بودن
- غیررسمی بودن
- عمودی و افقی بودن ارتباطات
- در انحصار نبودن اطلاعات
- گروهی بودن کارها
- برخوردار بودن از ساختار تخت که مانع اجرای ایده‌های نو نباشد
- کنترل سهلگیر و غیررسمی
- داشتن کارکنان توانمند (دارای زمان آزاد برای فکر کردن در مورد ایده‌های جدید و آزادی عمل برای پیگیری و اجرای آنها و...)
حمایت مدیریت:
- قدردانی مدیریت از افراد ریسک‌پذیر
- قدردانی مدیریت از افراد صاحب ایده
- تحمل انحراف از ضوابط و قواعد از سوی کارکنان
- متولی در طرح‌های کارآفرینانه
- تنوع در حمایت‌های مالی
- حمایت مدیریت از طرح‌های کوچک آزمایشی
- به کارگیری ایده‌های جدید کارکنان
- تغذیه مالی برای شروع و حرکت طرح‌های نو
- قدرت تصمیم‌گیری مدیریت
اهداف و استراتژی‌ها:
- بازارگرایی
- برون‌گرایی و سازگاری با محیط
- فرصت‌گرایی
- دارای بیانیه ماموریت و آرمان مشترک، مدون، واضح، منعطف، آینده‌نگر، مشتری‌گرا و مشوق تغییر و نوآوری
فرهنگ سازمانی:
سازمان کارآفرین دارای فرهنگی است که در آن:
- از ریسک‌پذیری، نوآوری و ایده‌های جدید افراد در تمامی سطوح سازمان حمایت می‌شود.
- کار گروهی با ارزش است و مورد تشویق قرار می‌گیرد.
- افراد نسبت به هم احساس وظیفه می‌کنند و اعتماد، صداقت و درستی بین کارکنان برقرار است.
- افراد نسبت به رقبا، حساسند و نسبت به کارها شوق و هیجان دارند.
- نیروی انسانی با ارزش‌ترین منبع سازمان شناخته می‌شود.
- حمایت‌ها و جانفشانی‌های افراد، شناسایی و مورد احترام و تقدیر واقع می‌شود.
- کارها مفرح است.
- مراسم، تشریفات و جشن‌ها، افراد را در رفتار کارآفرینانه تشویق و حمایت می‌کند.
- همه می‌دانند که سازمان به چه منظور تاسیس شده است و هر فرد در ارتباط با آن و کمک به آنچه انجام می‌دهد.
- کارآفرینان، پیشتازان نوآوری و حامیان نوآوری شناسایی، حمایت و تشویق می‌شوند.
- تحقیقات بازار از ارزش بالایی برخوردار است و نقش مهمی در سازمان ایفا می‌کند.
سیستم‌ها:
الف- سیستم ارزیابی و تشویق
- هدفمند و دارای بازخور است.
- افراد در اجرای سیستم پاداش و نظارت در توزیع پاداش‌ها مشارکت دارند.
- مشوق‌های متنوع و قابل‌دسترس دارد (نیازهای متنوع افراد، مشوق‌های متنوعی را می‌طلبد که دسترسی به آنها در حد توان، دانش، امکانات و فرصت‌های افراد باشد).
- بر تاسیس شرکت‌های مستقل تحت پوشش و واحدهای خودگردان (برای شرکت‌های کوچک و متوسط) به عنوان یک مشوق اثربخش تاکید می‌کند.
- بر تشویق‌های درون ذاتی از قبیل احساس لیاقت، احترام، تعلق، استقلال و... تاکید می‌کند.
- نسبت به موارد زیر تشویق‌های مناسب، کافی، عادلانه و به موقع برقرار می‌کند:
۱- ریسک‌پذیری
۲- نوآوری
۳- شکست‌های بارور (شکست‌های هوشمند)؛ افراد هنگام شکست، براساس نتیجه کارشان قضاوت نمی‌شوند؛ بلکه براساس کیفیت کوشش‌هایشان ارزیابی می‌شوند.
۴- موفقیت‌ها؛ هنگام موفقیت، نتیجه کار ارزیابی می‌شود و نه روش کار.
ب- سیستم پیشنهادها
- به پیشنهادها سریع پاسخ می‌دهد.
- افراد از معیارهای ارزیابی ایده‌های نو آگاهی دارند.
- ایده‌های جدید ناقص، طراحی نشده، بدون نقشه قبلی را می‌پذیرند، تشویق می‌کنند و برای آن بودجه تخصیص می‌دهد.
ج- سیستم آموزشی
- کوشش‌های آموزشی (کلاس، سمینار، کنفرانس و مانند آنها) جهت بالا بردن روحیه کارآفرینی در افراد و یادگیری گروهی از قبیل آموزش شناخت خلاقیت و موانع آن
د- سیستم تحقیق و توسعه
- بین تحقیقات پایه و کاربردی تعادل برقرار کند.
- ارتباط نزدیک و مستمر واحد تحقیق و توسعه با مشتریان، تحقیقات بازار، کارآفرینان و سایر واحدها وجود دارد.
- بالا بودن مخارج و هزینه‌های واحد تحقیق و توسعه نسبت به رقبا.
ه- سیستم حاکمیت و مالکیت
- تعداد مدیران موظف در هیات‌مدیره بیشتر از اعضای غیرموظف است.
- مدیران موظف و غیرموظف در هیات‌مدیره از مالکیت بالایی برخوردارند.
- وجود سهامداری اصلی و قوی به چشم می‌خورد.
و- سیستم مالی
- امکان دسترسی به منابع، به‌خصوص برای طرح‌های جدید و واحد تحقیق و توسعه وجود دارد.
- پروسه تخصیص بودجه، سریع و آسان است.
- از سرمایه‌گذاری سازمانی با اهداف بلندمدت استفاده می‌شود.
فرآیند کارآفرینی
فرآیند کارآفرینی، فرآیندی است که از طریق آن یک فعالیت اقتصادی یا کسب‌و‌کار توسط کارآفرین راه‌اندازی می‌شود. فرآیند کارآفرینی شامل چهار مرحله زیر است:
۱- شناسایی و ارزیابی فرصت‌ها
شناسایی و ارزیابی فرصت‌ها، امر بسیار دشواری است و اکثر فرصت‌های کارآفرینی یکباره پدیدار نمی‌شوند، بلکه نتیجه هوشیاری کارآفرین نسبت به پدیده‌های مختلف و در برخی موارد نتیجه استقرار مکانیزم‌های مرتبط با شناسایی فرصت‌های بالقوه است.
ارزیابی فرصت‌ها، حساس‌ترین و مهم‌ترین مرحله در فرآیند کارآفرینی است؛ زیرا به کارآفرین اجازه می‌دهد تا ارزیابی کند که آیا محصول مورد نظر، در مقایسه با منابعی که صرف خود می‌کند از بازدهی مناسب بازگشت سرمایه برخوردار است یا خیر. در ارزیابی فرصت مواردی نظیر عمر فرصت، ارزش واقعی و مورد درک فرصت، ریسک و بازدهی فرصت، تناسب فرصت با مهارت‌ها و امکانات کارآفرین و مزایای منحصربه‌فرد آن در محیط‌های رقابتی مورد توجه قرار می‌گیرد.
۲- تدوین طرح کسب‌و‌کار
پس از شناسایی فرصت، باید یک طرح کسب‌و‌کار مناسب، به‌منظور بهره‌گیری از فرصت کشف شده، تدوین شود. در واقع طرح کسب‌و‌کار مبین افق‌های آتی کسب‌و‌کار است. طرح کسب‌و‌کار شامل بخش‌هایی نظیر توصیف کسب‌و‌کار، توصیف صنعت، برنامه تکنولوژی، برنامه بازاریابی و مالی، برنامه تولید و عملیاتی و ... است. کسب منابع مورد نیاز و همچنین مدیریت کسب‌و‌کار بر اساس طرح کسب‌و‌کار صورت می‌گیرد.
۳- کسب منابع مورد نیاز
منابع مورد نیاز برای بهره‌گیری از فرصت‌ها باید مشخص شود. فرآیند تعیین منابع مورد نیاز با ارزیابی منابع موجود فرد کارآفرین آغاز می‌شود. در این مرحله شکاف بین منابع موجود و مطلوب باید تعیین و برنامه‌ریزی لازم برای تامین منابع مورد نیاز صورت گیرد. همچنین مقدار منابع مورد نیاز و تنوع آن، ریسک منابع نامناسب و ناکافی ‌باید مورد توجه قرار گیرد. در این مرحله باید عرضه‌کنندگان مختلف و جایگزین که می‌تواند نویدبخش جریان مطمئن عرضه منابع موردنیاز باشد، از سوی کارآفرین شناسایی و منابع لازم از آنها خریداری
شود.
۴- مدیریت کسب‌وکار
مرحله مدیریت کسب‌وکار شامل استفاده از سبک‌ها و ساختارهای مدیریتی و تعیین عوامل کلیدی موفقیت است. به‌منظور شناسایی و رفع مسائلی که در جریان کار به‌وجود می‌آید، یک سیستم کنترلی توانمند باید طراحی و مستقر شود. توسعه استراتژی رشد گام دیگری است که در این مرحله باید از سوی کارآفرین مورد توجه قرار گیرد تا به کمک آن سازمان از رشد و توسعه لازم برخوردار شود.
گام‌های لازم برای ایجاد یک سازمان کارآفرین
سازمان کارآفرین سازمانی است که در آن فرآیند کارآفرینی سازمانی جریان دارد و کارآفرینی سازمانی بیان‌کننده فرآیند کارآفرینی در درون سازمان‌های از قبل تاسیس شده است. در این نوع کارآفرینی، فرد کارآفرین سعی می‌کند تا از طریق حاکم کردن روحیه کارآفرینی در درون سازمان، موانع کارآفرینی را رفع کرده و جو مناسب برای نوآوری و خلاقیت را مهیا کند. به‌منظور ایجاد جو کارآفرینی و تبدیل محیط سازمان به فضای کارآفرینی سازمانی، باید گام‌های زیر از سوی کارآفرینان برداشته شود:
گام اول: اولین اقدام در استقرار فرآیند کارآفرینی سازمانی این است که باید تعهد به کارآفرینی سازمانی در مدیریت عالی و میانی سازمان به‌وجود آید. بدون حمایت مدیریت عالی، اعمال تغییرات فرهنگی مورد نیاز در سازمان امکان‌پذیر نیست. پس از اینکه مدیریت عالی سازمان متعهد شد که کارآفرینی سازمانی را در طی یک دوره زمانی کافی (مثلا یک دوره حداقل سه ساله) در سازمان به‌وجود آورد آن موقع است که کل سازمان با مفهوم کارآفرینی سازمانی آشنا شده و ‌باید آموزش‌های لازم به کارکنان داده شود. همچنین در این مرحله باید رهبران کارآفرین مورد شناسایی، انتخاب و آموزش قرار گیرد.
گام دوم: ایده‌ها و مواردی که مدیریت عالی سازمان علاقه‌مند به حمایت از آنها است به همراه ریسک مالی مرتبط با توسعه مفاهیم جدید باید مورد شناسایی قرار گیرد. در این مرحله باید انتظارات برنامه‌ای و نتایج مورد انتظار درخصوص هریک از فعالیت‌های کارآفرینی سازمانی، مشخص و مدون شود. همچنین چارچوب زمانی، میزان سرمایه‌گذاری و سودآوری فعالیت‌های اقتصادی جدید و تاثیر آنها بر سازمان تعیین شود.
گام سوم: در این مرحله سازمان به‌منظور بالا بردن انعطاف‌پذیری خود، باید از تکنولوژی مورد نیاز روز و به‌خصوص فناوری‌های پیشرفته اطلاعاتی استفاده کند.
گام چهارم: مدیران سازمان باید نسبت به آموزش کارآفرینی سازمانی به کارکنان سازمان و انتقال تجارب خود به آنها اقدام کنند.
گام پنجم: سازمان‌ها باید ارتباط خود با مشتریان را نزدیک‌تر کرده و شیوه‌های رسیدن به این هدف را مدون کنند. برای رسیدن به این منظور، سازمان‌ها می‌توانند از روش‌هایی نظیر بهره‌گیری از پایگاه‌های اطلاعاتی، استخدام کارکنان شرکت‌های رقیب و کمک گرفتن از خرده‌فروشان و تقویت آنها استفاده کنند.
گام ششم: سازمانی که می‌خواهد به هدف کارآفرینی نائل شود، باید روش‌های افزایش بهره‌وری و دستیابی به حداکثر نتایج ممکن با حداقل منابع را یاد بگیرد.
گام هفتم: سازمان‌ها باید یک ساختار پشتیبانی‌کننده قوی برای حمایت از کارآفرینی سازمانی به‌وجود آورند و لازمه موفقیت در کارآفرینی سازمانی، بهره‌مندی از رفتارهای نوآورانه و منعطف و وجود کارآفرینان سازمانی است که از قدرت لازم برای کسب وجوه مورد نیاز و هزینه کردن آن برخوردار باشد.
گام هشتم: باید بین عملکرد واحدهای کارآفرین سازمانی و تخصیص پاداش به آنها، رابطه معنا‌داری برقرار شود. این امر اعضای تیم‌های کارآفرینی را وادار به تلاش بیشتر برای بهره‌گیری از پاداش‌های بیشتر می‌کند.
گام آخر: سازمان باید سیستم ارزیابی عملکرد واحدهای کارآفرینی سازمانی را به‌منظور میدان دادن به واحدهای موفق و محدود کردن و حذف واحدهای ناموفق، به‌وجود آورد.
منابع در دفتر روزنامه موجود است.
*کارشناس بانکی، پژوهشگر و مدرس دانشگاه