برقراری توازن بین گوش فرادادن به مشتری و تبلیغ نام تجاری
نویسنده: Neil Parker مترجم:فریبا ولیزاده منبع: visioncritical آیا می‌دانید انتظار می‌رود که مجموع هزینه‌های اختصاص داده شده به تبلیغ رسانه‌های دیجیتال در ایالات‌متحده به بیش از 5/42 میلیارد دلار برسد؟ این افزایش تقریبا برابر با 6/14 درصد است. آیا با تخصیص چنین هزینه‌های گزافی به تبلیغات دیجیتال، شرکت‌ها در حال به فراموشی سپردن مشتریان خود هستند؟
بازاریابان به‌طور مداوم از مزایای گوش سپردن به مصرف‌کنندگان صحبت می‌کنند، به‌ویژه در حوزه پلت‌فرم‌های آنلاین مانند رسانه‌های اجتماعی، اما آمار تبلیغات دیجیتال این سوال را برای بسیاری مطرح می‌کند که آیا نام‌های تجاری توانسته‌اند توازن مناسبی بین تبلیغات و تعامل با مشتریان خود برقرار نمایند یا خیر؟
اگرچه تبلیغات نقش مهمی در ایجاد آگاهی از نام تجاری ایفا می‌کند؛ اما نام‌های تجاری موفق به خوبی می‌دانند که برای حفظ موقعیت رقابتی نمی‌توانند به‌راحتی از چهار پی (۴P)آمیخته بازاریابی (product, price, place people) چشم‌پوشی کنند.
قبلا از اینکه هزینه‌های گزافی را به کمپین‌های تبلیغاتی اختصاص دهید، سعی کنید از طریق روش‌های ذیل به نیازهای مشتری گوش کنید:
۱. اطلاعاتی درخصوص انتظارات آتی آنان کسب کنید
مفهوم گوش فرادادن به مشتری به معنی رجوع به وقایع گذشته نیست. سوال اصلی بسیاری از نام‌های تجاری این است: مشتریان در مورد نام تجاری آنان چه نظری دارند و آیا تمایل دارند در آینده از آنان خرید کنند؟ مدل‌های آمیخته بازاریابی نام تجاری را به عنوان یک متغیر قبول ندارند؛ اما بدون در اختیار داشتن هیچ گونه اطلاعاتی درباره موقعیت نام تجاری در سطح جهانی و مقایسه آن با نام‌های تجاری دیگر مدل مورد نظر قادر به تشخیص انتظارات فعلی و آتی مشتریان نیست.
۲. به شاخص‌های کوتاه‌مدت و بلندمدت نام تجاری توجه داشته باشید.
شاخص کوتاه‌مدت تصویری ناقص و ناتمام ارائه می‌کند. برای پیش‌بینی تمرکز صحیح بازاریابی، ساخت نام تجاری، تجدید حیات و افزایش جریان نقدی در کوتاه‌مدت، مدیریت باید ترکیبی از شاخص‌های کوتاه‌مدت و بلندمدت را در نظر بگیرد.
آیا شما از آگاهی از نام تجاری‌تان به‌عنوان ابزاری جهت ارزیابی میزان درک مشتری استفاده می‌کنید؟ داده‌های حاصل از معاملات انجام شده و آگاهی مشتری از برند، شاخص‌های کوتاه‌مدت مناسبی هستند؛ اما در صورتی که مدیریت شاخص‌هایی نظیر داده‌های حاصل از مشاهدات عینی را به این ترکیب بیفزاید، نتایج بهتری خواهدگرفت.
۳. بدانید که نام تجاری شما از چه موقعیتی برخوردار است.
از روش‌های غیر‌مستقیم و موثر گوش دادن به مشتری و دقت در نحوه فعالیت سایر نام‌های تجاری است. کدام نام‌های تجاری مورد علاقه مشتریان هستند؟ کدام نام‌های تجاری امیدوار‌کننده‌ترین آینده را دارند؟ و مهم‌تر از همه اینکه این نام‌های تجاری برای جلب رضایت و توجه مشتری چه اقداماتی را در پیش گرفته‌اند؟ بدیهی است که رقبای آتی شما با رقبای کنونی تفاوت‌های عمده‌ای خواهند داشت؛ بنابراین از فرصت استفاده کرده و از نام‌های تجاری نوظهور یاد بگیرید.
۴. روابط و تعاملات با مشتری را ارزیابی کنید.
گوش دادن به مشتری به مفهوم ارزیابی و نظارت بر روابط با مشتری است. امروزه مدیریت به مدد رسانه‌های اجتماعی قادر است به‌راحتی تشخیص دهد که مشتری به چه چیزی فکر می‌کند. از تکنولوژی به نفع خود استفاده کنید و کیفیت ارتباطات خود با مشتری را بسنجید.
در عصر تقدم مشتری، با پرداختن به تجربه‌های منفی و ایجاد امکان مشارکت مشتریان در طراحی و ساخت محصولات و خدمات آتی می‌توانید ثابت کنید که به نیاز‌های آنان گوش می‌کنید.
سرعت تغییر و نوآوری مهم‌ترین چالش پیش روی شرکت‌های گوناگون است؛ اما بسیاری از شرکت‌ها با استفاده از مشارکت مشتری در سازمان خود این چالش را به خوبی حل کرده‌اند. هرچه میزان این مشارکت بالا باشد، می‌توان با کیفیت بهتر به چالش‌ها و فرصت‌های پیش‌رو رسیدگی کرد.
به‌جای انتقال پیام‌های فروش مستمر، از طریق ملاقات‌های حضوری یا ایجاد سامانه‌های نظرخواهی و ارتباط با مشتریان از طریق رسانه‌های اجتماعی، از نظرات مشتریان خود اطلاع پیدا کنید. گوش فرا دادن به مشتری به شما کمک می‌کند تا تشخیص دهید کدام یک از چهار پی بازاریابی به‌صورت موثر فعالیت نمی‌کند. این ضروری‌ترین مرحله برای ارزیابی میزان تاثیرگذاری کمپین‌های بازایابی پرهزینه در بلندمدت به‌شمار می‌رود.