۱۲علامتی که نشان میدهد شما میتوانید کارآفرین شوید
نوشته: GRANT CARDONE ترجمه: مهدی سریرچی منبع: Entrepreneur تقریبا همه مطالبی که درباره کارآفرینی نوشته شدهاند اذعان دارند که همه مردم نمیتوانند کارآفرین باشند. با این وجود از خصوصیات اخلاقی مانند وجدان کاری، پشتکار، قدرت متقاعدکنندگی و انضباط که در افراد عادی هم وجود دارد به عنوان صفتهای مشترک میان کارآفرینهای بزرگ نام برده میشود. نتیجه حدود ۲۵ سال مطالعه من درباره کارآفرینها این بود که عوامل اصلی موفقیت کار آفرینها از نظر عموم افراد جامعه فاقد اهمیت تلقی میشود. به طور مثال افرادی مانند «جان دی راکفلر»، «هنری فورد» و «اپرا وینفری» با پیروی کردن از روشهایی که پیشگامان مدیریتی جامعه پیشنهاد میکردند، به موفقیت نرسیدند.
نوشته: GRANT CARDONE ترجمه: مهدی سریرچی منبع: Entrepreneur تقریبا همه مطالبی که درباره کارآفرینی نوشته شدهاند اذعان دارند که همه مردم نمیتوانند کارآفرین باشند. با این وجود از خصوصیات اخلاقی مانند وجدان کاری، پشتکار، قدرت متقاعدکنندگی و انضباط که در افراد عادی هم وجود دارد به عنوان صفتهای مشترک میان کارآفرینهای بزرگ نام برده میشود. نتیجه حدود ۲۵ سال مطالعه من درباره کارآفرینها این بود که عوامل اصلی موفقیت کار آفرینها از نظر عموم افراد جامعه فاقد اهمیت تلقی میشود.به طور مثال افرادی مانند «جان دی راکفلر»، «هنری فورد» و «اپرا وینفری» با پیروی کردن از روشهایی که پیشگامان مدیریتی جامعه پیشنهاد میکردند، به موفقیت نرسیدند. میتوان گفت اولین گام برای کارآفرینی این است که چیزهایی که دیگران درباره شما میگویند و القابی که به شما میدهند را باور نکنید. شاید تواناییهای شما دارایی واقعی شما باشند. در اینجا ۱۲ نشانهای که ممکن است از نظر عموم نقصان یا نقطه ضعف تلقی شوند فهرست شدهاند که در واقع میتوانند نشانهای از وجود استعداد کارآفرینی در شما باشند. ۱. نفرت از وضع موجود. برای شما انجام برخی کارها در زمانهای ثابت و غیرقابل تغییر (بدون اینکه دلیل منطقی برای آن وجود داشته باشد) بی معنی است. تمایلی به حرکت همراه موج یا اینکه بیکار در جای خود نشستن ندارید. همچنین نمیخواهید دنبالهرو توده مردم باشید. ۲. به سادگی حوصلهتان سر میرود. شما متوجه میشوید که خیلی زود حوصله تان سر میرود و از نظر دیگران شما به یک مشکل تبدیل شدهاید؛ اما تنها مشکل شما این است که از انجام کارهایی که چالش برانگیز نبوده و در حد قابلیتهای شما نیستند، خسته شدهاید. همین عامل دلیل نفرت شما نسبت به بسیاری از کلاسهای درسی که در آنها شرکت میکردید شده است. به یاد بیاورید که بیل گیتس از دانشگاه اخراج شد تا تبدیل به ثروتمندترین فرد دنیا بشود. ۳. از شغلهایتان اخراج میشوید. خلاقیت بیش از اندازه برای خودتان خوب است ولی وقتی برای دیگران کار میکنید ممکن است مشکل ساز باشد. همین عامل دلیل اصلی از دست دادن شغلهای من بود. برای شما خیلی دشوار است که مانند یک دندانه در چرخ عمل کنید، چون میخواهید چیز جدیدی خلق کنید و الهام بخش دیگران باشید. ۴. مشهور به سرکش بودن. باور شما این است که بزرگی وقتی است که از خط قرینه با دیگران خارج شده باشید. اینگونه میپندارید که سیاستها، قوانین و مقررات برای شما نوشته نشدهاند و به عنوان یک فرد سرکش برای تغییر آن تلاش میکنید. ۵. مقاومت در برابر اقتدار (مرجع قدرت). در طول زندگی سابقه طولانی از مقاومت در برابر اقتدار دارید. از اقتدار پدر مادر گرفته تا معلمان و روسا. هرگز نتوانستهاید با هنجارهای گروهی یا اجتماعی در کار یا زندگی کنار بیایید. ۶. آمادگی برای بهبود همه چیز. دائما به این فکر میکنید که چگونه میشود کارها را بهتر انجام داد. علاوه براین نظرتان درباره عملکرد دیگران را خیلی راحت بیان و روشی که باعث بهبود جزئی در انجام کار میشود را اظهار میکنید، حتی وقتی که کسی نظر شمارا نپرسیده باشد. ۷. ناتوان از گپ زدن. برای شما مشکل است که مانند اغلب مردم که خیلی راحت با هم گفتوگوهای غیررسمی انجام میدهند با دیگران گپ بزنید. از نظر شما این شیوه برقراری ارتباط اجتماعی و ایجاد تفاهم، نوعی اتلاف وقت است و برای شما ناراحتی ایجاد میکند. ۸. تحکم کردن درکودکی. در کودکی از دیگران به شدت انتقاد و حتی بر آنها تحکم میکردید. این موضوع میتواند دلیلی باشد بر اینکه گرایش به اثبات برتری خود به جهان داشتهاید و تمایل داشتید دیگران شما را به عنوان یک قدرت برتر محسوب کنند. ۹. سماجت. احتمالا به شما برچسب سمج بودن زده شده چون وقتی کاری را شروع میکنید به سختی میتوانید آن را رها کنید. اجازه ندهید کسی شما را متقاعد کند که این صفت یک بیماری یا کمبود است. همه کارآفرینهای بزرگ غرق در چشماندازهای خودشان هستند. یکی از نمونههای متاخر هوارد شوالزر بنیانگذار کافی شاپهای زنجیرهای استارباکس است که زمانی حتی خانواده او تلاش میکردند او را متقاعد کنند که از این کار دست بردارد. ۱۰. ترس از تنها شدن. شخصیت کارآفرین درونی شما از اینکه هنگام ابراز وجود تنها بماند میترسد - همچنین از اینکه خود را ظاهر نکند هراس دارد. این ترس در جامعه ما عمومیت دارد، زیرا به قدری شرطی شدهایم که باور داریم ریسک کارآفرینی خیلی بالاتر از داشتن یک « شغل ثابت» است. واقعیت این است که هم کارآفرینی هم داشتن شغل ثابت ریسک ناپایداری دارند. ۱۱. ناتوانی از رها کردن امور. نمیتوانید شبها بخوابید زیرا قادر نیستید فکر کردن را متوقف کنید. یکایده ممکن است فقط یک رویای شبانه باشد. ولی صبح روز بعد خود را درگیر با آن میبینید، بدون اینکه قادر به رها کردن آن باشید و شما را از کارهایی که قرار است انجام دهید منحرف میکند. ۱۲. با معیارها سازگاری ندارید. معمولا از پوسته پیرامون خود ناراحت هستید. این ناراحتی تا زمانی که ایدهای که شما را از بیشتر مردم متمایز کند عملی کنید، ادامه پیدا میکند. این عامل انگیزانندهای است که شما برای آگاهی از وجود کارآفرین درونی خود و به جهان واقعی آوردن آن احتیاج دارید.
ارسال نظر