مسوولیت اجتماعی
برنامههای داوطلبانه؛ عامل رشد شرکتها
برنامههای داوطلبی کارکنان، بخشی از استراتژی مسوولیت اجتماعی شرکتها هستند که توسط کارفرمایان برای تشویق و حمایت از کارکنان جهت مشارکت داوطلبانه در جامعه و تلاش در جهت رفع چالشها و مشکلات آن، تعریف و سازماندهی میشوند.
پایا جعفریانی
برنامههای داوطلبی کارکنان، بخشی از استراتژی مسوولیت اجتماعی شرکتها هستند که توسط کارفرمایان برای تشویق و حمایت از کارکنان جهت مشارکت داوطلبانه در جامعه و تلاش در جهت رفع چالشها و مشکلات آن، تعریف و سازماندهی میشوند. این برنامهها، با توجه به استراتژی و چشمانداز شرکتها، در ساختار، مقیاس، مدل اجرایی، تامین منابع و اثراتی که خلق میکنند، متفاوت هستند و طیف وسیعی از فعالیتها را شامل میشوند. هر چه برنامه داوطلبی کارکنان یک شرکت با استراتژیها و اولویتهای کسبوکار شرکت، همسوتر باشد میزان ارزش مشترک خلق شده و اثربخشی برنامه داوطلبی بیشترخواهد بود. این برنامهها میتوانند به دو صورت فردی و گروهی سازماندهی شوند و سه گروه را منتفع میسازند: شرکتها، جامعه محلی و کارکنان.
این برنامهها یکی از فاکتورهای مهم در تقویت ارزشها و فرهنگهای سازمانی، توانمند کردن کارکنان و اخلاقی کردن شرکت به شمار میروند. هر چه کارکنان نسبت به چالشهای اجتماعی جامعه آگاهتر شوند ریسکهای اخلاقی و عملیاتی شرکت کاهش مییابد. برنامههای داوطلبی کارکنان که حوزه نوظهور مشارکت شرکتها در اجتماعی هستند که در آن فعالیت میکنند، انواع مختلفی دارند. از مشارکت یک روزه کارکنان داوطلب یک شرکت در طول ساعات کاری خود و در برنامههای تعریف شده برای حمایت از جامعه محلی برای پرداختن به یک مساله گرفته تا برخورداری از یک برنامه منظم هدفمند بلندمدت و مستمر که در آن کارکنان، دانش و مهارتهای تخصصی خود را در راستای ظرفیتسازی سازمانهای غیردولتی و مردم نهاد، در اختیار آنان قرار میدهند. این شیوه مشارکت و این نوع از برنامه داوطلبی کارکنان از متداولترین، اثربخشترین و ارزش آفرینترین نوع آن به شمار میرود که روز به روز هم محبوبیت بیشتری بین شرکتها مییابد. برنامههای داوطلبی کارکنان این ظرفیت را دارند که برای شرکتها و جامعه ارزش قابل ملاحظهای خلق کنند.
یک سوم از شرکتهای آمریکایی به نحوی برنامه داوطلبی دارند و داوطلب شدن کارکنان شرکتها در فعالیتهای جامعه مدنی، به عنوان یک هنجار شناخته شده است. حتی برخی شرکتهای آمریکایی مثل IBM، برنامههای داوطلبی کارکنان خود را در سطح بینالمللی تعریف میکنند و باور دارند که اجرای این برنامهها به افزایش بهرهوری و سودآوری شرکت میانجامد. بسیج منابع و نیروها در راستای کسب منفعت اجتماعی از طریق سازماندهی برنامههای داوطلبی کارکنان و پرداختن به چالشهای مهم اجتماعی است که موجب شده است برنامههای داوطلبی از جانب شرکتها استراتژیهای قدرتمندی تلقی شوند و حتی به عنوان نوعی استراتژی بازاریابی نیز به کار گرفته شوند. استفاده منحصر به فرد از سرمایه اجتماعی از دیگر ویژگیهای برنامههای داوطلبی کارکنان است. یکی از مفاهیم سرمایه اجتماعی این است که افراد و گروهها، گرد هم میآیند و اطلاعات، مهارت و شبکههای ارتباطاتی خود را در جهت انجام کاری مفید که نفع آن به عموم میرسد، به اشتراک میگذارند. سلامت یک جامعه با میزان استفاده آن جامعه از سرمایه اجتماعی خود، نسبت مستقیم دارد. برنامههای داوطلبی کارکنان به رشد سرمایه اجتماعی در داخل شرکت و نیز رشد ارتباط بین شرکتها و گروههای جامعه محلی کمک میکنند و تعهد و مشارکت بلندمدت جهت همکاری متقابل به وجود میآورند. این برنامهها درگیری و مشارکت کارکنان را افزایش میدهند، زمینههای تقویت و توسعه مهارتهای آنان را به وجود میآورند، به کشف راهحلهای جدید برای مشکلات و چالشهای جامعه با همکاری جوامع محلی میانجامند، مزیت رقابتی ایجاد میکنند و به بهبود سلامت و بهداشت روان کارکنان کمک میکنند. بنابراین برای شرکتهایی که خواهان کاهش هزینههای سلامت و درمان کارکنان خود هستند، تعریف فعالیتهای داوطلبی، راهحلی در دسترس و مقرون به صرفه است. در بسیاری موارد اتخاذ چنین رویکردی توسط شرکتها نسبت به جامعه بسیار مفیدتراز اهدای کمکهای مالی صرف خواهد بود. برنامههای داوطلبی کارکنان منافع بهداشت و سلامت متعددی تولید میکنند. ساختار رایج یک برنامه داوطلبی که در میان شرکتها بسیار متداول است، استفاده از تخصص و مهارتهای کارکنان در ظرفیتسازی سازمانهای مردم نهاد (سمنها) است. به این شکل که کارکنان شر کتها دو روز در سال و مجموعا دوازده ساعت کاری را به شکل داوطلبانه به کمک به سمنها در زمینههای مورد نیاز اختصاص میدهند. در بعضی موارد هم، گروهی از کارکنان یک شرکت به شکل یک تیم میتوانند روی یکی از پروژههای جامعه محلی به شکل داوطلبانه کار کنند که این رویکرد میتواند به افزایش مهارت کار گروهی بینجامد. مشارکت شرکتها در جامعه مدنی در قالب برنامه داوطلبی کارکنان میتواند مستمر و مداوم باشد و فعالیتهای بلندمدت، کوتاه مدت یا فعالیتهای موقتی یک روزه را در برگیرد. به طور کلی، استفاده از مهارتها و تخصص کارکنان شرکتها در حیطه خدمت رسانی به NGOها میتواند به طرق پیشنهادی ذیل صورت گیرد:
• استفاده از ظرفیتها و توا ن مدیریتی موجود در شرکتها برای کمک در مدیریت سمنها
• آموزش یک به یک؛ کارمندان خبره به صورت مستمر و هفتگی در زمینههای گوناگون کارمندان سمنها را آموزش میدهند.
• تقبل نقشی کلیدی در فعالیتهای سمنها از جانب شرکتها
چند مثال از طرحهای کار داوطلبانه کارکنان:
شرکت Hondlowy لهستان
اولین طرح داوطلبی کارمندان در این کشوردر سال ۲۰۰۵ اجرا شد. در این طرح کارمندان تشویق میشدند که اقدامات اجتماعی مورد نیاز جامعه را انجام دهند. در طول ۵ سال، ۷۲۰ پروژه اجرا کردند که ۹۰۰۰ کارمند در آنها شرکت کردند و ۵۴۸۰۰ ساعت کاری را شامل میشد و با اجرای این پروژهها به بیش از ۹۰۰۰۰ نفر کمک کردند.
شرکت گوگل
۴۰ میلیون دلار کمک نقدی جهت آموزش دختران، توانمندسازی از طریق تکنولوژی،آموزش علوم و ریاضیات و مبارزه با قاچاق انسانها. کارکنان گوگل در دهلی نو، یک روز در نظافت شهر به شهرداری کمک کردند.کارکنان شرکت گوگل در سان فرانسیسکو،برای شروع کسبوکار و خوداشتغالی به زنان کم درآمد مشاوره فردی ارائه دادند.
منبع: www.csriran.com
ارسال نظر