از رویا تا واقعیت
امپراتور کار آفرینی(۵۳)
مترجم: غلامرضا کیامهر
من از ذکر تجربیات شخصی خود به هیچ وجه قصد خودستایی ندارم، اما چون تصور میکنم این تجربیات میتواند برای همه کارآفرینان مفید واقع شود، در هر فرصتی گریزی به آنها میزنم و بخشهایی از آنها را برای شما بازگو میکنم. در واقع این همان وجه تمایز کتاب من با انبوه کتابهای مربوط به حوزه مدیریت و بازرگانی است که به وفور در کتابخانهها و کتابفروشیها پیدا میشود و آن طور که شنیدهام مطالب اغلب آنها شباهت زیادی به یکدیگر دارد.
نویسنده: پیتر جونز
مترجم: غلامرضا کیامهر
من از ذکر تجربیات شخصی خود به هیچ وجه قصد خودستایی ندارم، اما چون تصور میکنم این تجربیات میتواند برای همه کارآفرینان مفید واقع شود، در هر فرصتی گریزی به آنها میزنم و بخشهایی از آنها را برای شما بازگو میکنم. در واقع این همان وجه تمایز کتاب من با انبوه کتابهای مربوط به حوزه مدیریت و بازرگانی است که به وفور در کتابخانهها و کتابفروشیها پیدا میشود و آن طور که شنیدهام مطالب اغلب آنها شباهت زیادی به یکدیگر دارد. اما کتاب من فقط حاصل تجربهها و نظریهپردازیهای شخصی خود من است و برای نگارش آن از هیچ کتاب دیگری کپیبرداری و حتی اقتباس نکردهام.
چون همانطور که پیشترها گفتهام من در تمام طول عمرم هرگز فرصتی برای مطالعه کتابهای مدیریتی و امثال آن پیدا نکردهام هر چند که قفسه کتابخانه شخصی من مملو از این قبیل کتابها است که دوستانم آنها را به من هدیه دادهاند.
هنگامی که من وارد حوزه کسب و کار کامپیوتر شدم، اغلب ساعت ۱۵/۷ صبح در دفتر کارم حضور یافته و همه فکر و ذکرم عملا روی همان کسب و کار متمرکز میشد. در آن زمان فرصت بیشتری برای گذراندن در کنار خانواده و دوستان داشتم. اما امروز که سررشته چندین کسب و کار را در دست دارم، شرایطم نسبت به گذشته تغییر زیادی پیدا کرده است و باید وقت و انرژی بیشتری را به کسب و کارم اختصاص دهم. اما چه شما فقط یک کسب و کار یا چندین کسب و کار مختلف داشته باشید، باید تمام هوش و حواس خود را روی آن متمرکز کرده و خود را نسبت به سرنوشت کسب و کارتان متعهد بدانید.
ماموریت دوم
طراحی استراتژی خروج از کسب و کار
احتمالا عنوانی که برای ماموریت دوم انتخاب کردهام، شما را شگفتزده خواهد کرد و از خود خواهید پرسید چرا باید همزمان با تهیه اسباب و لوازم ورود به یک کسب و کار استراتژی خروج از آن را هم طراحی میکنم. پاسخ این سوال شما را خواهم داد. شما زمانی که از یک کسب و کار رونمایی میکنید و استارت کار را میزنید وارد مرحلهای میشوید که مرحله شکوفایی و رشد کسب و کارتان خواهد بود.
در این مرحله دست به استخدام نیرو برای خود میزنید، کانالهای ارتباطی لازم را با مشتریان و سایر گروههای هدف و ذینفع برقرار میکنید، اما در هر صورت همانطور که هر کتاب، قصه و فیلم سینمایی برای خود پایانی دارد، شما هم باید بخش پایانی کسب و کار خود را پیشاپیش تعیین کنید.
یقینا شما پایانی خوش را برای کسب و کارتان آرزو دارید. اما همه چیز بستگی به نوع و چگونگی عملکرد شما در
کسب و کار خواهد داشت. حتی در صورتی که تصور میکنید همه کارها به خیر و خوشی خواهد گذشت و فصل پایانی کسب و کار طبق خواست شما رقم خواهد خورد، این فصل پایانی را در همان شروع کار با تمام جزئیاتش روی کاغذ آورید. این همان کاری است که از آن با عنوان استراتژی خروج نام برده میشود و شما باید قادر باشید در طول مدت تداوم
کسب و کار چند و چون این استراتژی را به صورتی شفاف با کسانی که همکار و شرکای کاری شما هستند، در میان گذارید و درباره آن توضیح دهید. چون کسب و کاری که سرانجامش به درستی برای صاحب کسب و کار روشن و مشخص نباشد، احتمالا به ناکجاآباد ختم خواهد شد. استراتژی خروج به زبانی ساده توضیح میدهد که بعد از آنکه به اهداف موردنظرتان در کسب و کار دست یافتید، میخواهید چه کنید. مدت زمان این استراتژی معمولا دو تا هفت سال بعد از شروع یک کسب وکار است. در استراتژی شما باید موارد زیر را برای خود روشن سازید:
۱ - تمام یا بخشی از کسب و کار را میفروشید و به کس دیگری واگذار میکنید.
۲ - سهام آن را در بازار سرمایه شناور میسازید.
۳ - آن را با کسب و کار شرکت دیگری ادغام میکنید.
۴ - با سود هنگفت حاصل از کسب و کارتان، اقدام به خرید کسبوکار متعلق به یک رقیب خواهید کرد.
۵ - تا مدت زمانی نامعین همچنان به کسب درآمد از آن کسبوکار ادامه خواهید داد.
ممکن است طرح موضوع فروش کسب و کاری که تازه در حال راهاندازی است، در بادی امر کمی ابلهانه به نظر برسد؛ این داروی تلخ اما شفابخشی است که شما به منظور روشن ساختن آینده کسب و کار خود چارهای جز نوشیدن آن ندارید؛ یعنی شما از مدتها قبل باید معلوم کنید که آینده کسب و کارتان چه سرانجامی خواهد داشت. این موضوعی است که سرمایهگذاران بالقوه شما هم نسبت به آن حساسیت فوقالعادهای دارند و پیشاپیش مایلند بدانند استراتژی خروج شما از کسب و کارتان چیست و در چه زمانی خواهند توانست اصل و سود سرمایهگذاری خود را گرفته به سراغ کار خود بروند.
چنانچه فروش یا واگذاری کسب و کار (شرکت) را در استراتژی خود پیشبینی نکرده باشید، باید معلوم کنید که از چه طریقی میخواهید طلب سرمایهگذار را به او بپردازید؛ از سود و منافع حاصله یا با دریافت وام از یک بانک. در هر دو صورت شما باید از قبل برنامهریزی لازم را برای این موضوع انجام دهید. این روشی است که همه کارآفرینان بزرگ و موفق از آن پیروی میکنند. سرشکنکردن مالیات بر درآمد
کسب و کار به کل فعالیت صورت گرفته، از طریق تقسیم دارایی شرکت به سهام و واگذاری سهام در ازای جلب سرمایهگذار، از جمله روشهایی است که اغلب کارآفرینان به منظور کاهش حقالسهم مالیاتی خود به کار میبرند؛ اما چنانچه شما صاحب چند شرکت بوده و آنها را در قالب یک گروه متشکل کرده باشید، هنگام فروش و واگذاری کسب و کار، برای آنکه مالیات کمتری به شما تعلق گیرد، باید گروه را به صورت یکجا واگذار کنید؛ زیرا فروش یک شرکت مشمول پرداخت مالیات بیشتری خواهد شد. البته این موضوع به قوانین مالیاتی هر کشور بستگی دارد و نمیتوان نسخه واحدی را برای آن تجویز کرد.
ارسال نظر