از رویا تا واقعیت
امپراتور کارآفرینی(۲۷) - ۶ مرداد ۸۹
مترجم: غلامرضا کیامهر
بازشناسی ایدههای بزرگ
ممکن است ذهن شما سرشار از ایدههای مرتبط با کسب و کارهای مختلف باشد؛ اما چگونه میتوانید ایدههای ناب و بزرگ را بازشناسی کنید، چون هر ایده جدید و بیسابقهای احتمالا نمیتواند ایدهای بزرگ برای رساندن شما به یک موفقیت بزرگ و چشمگیر باشد.
نویسنده: پیتر جونز
مترجم: غلامرضا کیامهر
بازشناسی ایدههای بزرگ
ممکن است ذهن شما سرشار از ایدههای مرتبط با کسب و کارهای مختلف باشد؛ اما چگونه میتوانید ایدههای ناب و بزرگ را بازشناسی کنید، چون هر ایده جدید و بیسابقهای احتمالا نمیتواند ایدهای بزرگ برای رساندن شما به یک موفقیت بزرگ و چشمگیر باشد. برای پی بردن به میزان ارزش و اهمیت ایده خود باید قبل از هر کاری آن را در یک صحنه عملیاتی فرضی مورد آزمایشهای سخت قرار دهید و چنانچه بعد از انجام آزمایشها معلوم شود که ایده شما به قول معروف چندان دندانگیر نیست، با کمال بیرحمی آن را به دور اندازید و خود را از شر آن آسوده سازید؛ اما در صورتی که ایده شما از کوره آزمایشهای سخت و همهجانبه سربلند و روسفید بیرون آمد در آن صورت میتوانید از بزرگی آن ایده اطمینان حاصل کرده، آستین همت را برای سرمایهگذاری روی آن بالا بزنید. فراموش نکنید که یک کسب و کار موفق حاصل و برآیندی از متغیرهایی است که از همافزایی چندین عامل مختلف تحقق پیدا میکند.
پذیرنده تغییر و آموختن باشید
آیا تاکنون میزان سازگاری خود را با تغییرات، مورد ارزیابی قرار دادهاید؟ آیا افکار سیال و انعطافپذیری دارید و آیا میدانید که انسان هر اندازه دانا و باتجربه باشد، باز هم نیاز به آموختن دارد و این میسر طی نمیشود، مگر آنکه شما در برابر تغییرات جبههگیری نکنید و این واقعیت را بپذیرید که همواره چیزهای جدیدی هست که قبلا به ذهن شما خطور نمیکرده است. آمادگی برای پذیرش تغییرات به شما امکان میدهد که همیشه در جستوجوی کشف ایدههای جدید در کسبوکار خود باشید. فراموش نکنید که پذیرش تغییرات هیچ تضاد و تناقضی باثبات رای و نظر که شاخصه یک کارآفرین است، ندارد.
یک کارآفرین موفق باید شنونده خوبی هم باشد. چون انسان از راه شنیدن به ایدههای جدید دست مییابد و فرصتی برای اندیشیدن پیدا میکند. اصولا شنیدن یکی از ابزارهای آموختن است و کسی که تشنه آموختن باشد، سلولهای مغز خود را فعال میسازد و این واقعیتی است که متخصصان اعصاب و روان آن را تایید کردهاند. براساس این کشفیات علمی، هرگاه که ما چیزهای جدیدی فرا میگیریم، گذرگاههای عصبی تازهای در مغز ما ایجاد میشود و این گذرگاههای عصبی ما را قادر میسازد تا ارتباطاتی را که پیش از آن قادر به برقراری با دیگران نبودیم، برقرار کنیم. به کلام دیگر، آموختن به ما در محقق ساختن چیزهایی که مدنظر داشتهایم کمک میکند.
گام هفتم: ایدههای خود را بارور سازید
دانش جدید اقتصادی سرشار از ایدههای ارزشمند است. امروزه داراییهای معنوی ارزشی فراتر از داراییهای مادی دارد، اما تمامی ایدههای بزرگ زمانی ارزش پیدا میکند که بارور شود. ما با چشم ضمیر خود میتوانیم ساختار عینی ایدهای را تجسم واقعی بخشیم، آن را مشاهده و لمس کرده با آن ارتباط برقرار کنیم.به عبارت دیگر، ما میتوانیم با همان چشم ضمیر و بهرهگیری از قوه تخیل ایدههای خود را در عالم واقع شبیهسازی کنیم. برای رسیدن به چنین هدفی باید به چند سوال زیر پاسخ دهیم:
آیا ایده ما از انرژی و قدرت تحرک کافی برای حرکت رو به جلو و سرعت گرفتن برخوردار است؟
آیا ما از شور و حرارت لازم برای عملی کردن ایده خود برخورداریم و آیا در صورت لزوم میتوانیم جزئیات آن را با استفاده از الفاظ و ادبیات مناسب برای دیگران توضیح دهیم؟
آیا میتوانیم فواید و مزایای مادی واقعی ایده خود را به وضوح در ذهن خود مجسم ساخته و منافعی را هم که نصیب مشتریان خواهد کرد، بازگو کنیم؟
برای حصول اطمینان از میزان توانمندی خود در فضاسازی مجازی ایدههای خود میتوانید تمرینهای گوناگونی را انجام دهید. مثلا خود را در یک فضای مجازی در جای مدیر فروش یک شرکت فرضی قرار دهید که قصد دارید ایدهای را با اعضای تیم فروش خود در میان گذارید. برای این منظور از یک دستگاه پاورپوینت استفاده میکنید و یک گروه ۵۰ نفری از بهترین و زبدهترین اعضای تیم فروش شرکت آماده شنیدن توضیحات شما هستند. آنها میخواهند بدانند شما قصد دارید چه ایده ناب و گوهر کمیابی را در ارتباط با حوزه فروش با آنها در میان گذارید تا آنها با بهرهگیری از ایده شما به برجستهترین فروشندگان زمانه تبدیل شده و با فروش بیشتر درآمد سرشارتری به دست آورند. چهرههای مشتاق آن زنان و مردان تلاشگر بخش فروش شرکت را در نظر خود مجسم کنید و آدمهایی را که در عالم واقع در گذشته با آنها سروکار داشتهاید با تمام خصوصیاتشان به یاد آورید و پرسشگرترین افرادی را که میشناسید انگار که هماکنون برابر شما نشسته و به صحبتهای شما گوش میدهند، در ذهن خود همچون نسخه برابر با اصل به تصویر بکشید و به خود القا کنید که دارید به سوال دشواری که یکی از همان مخاطبان تخیلی با شما در میان گذاشته است، پاسخ میگویید. خود را در پاسخگویی به آن سوال چنان توانا و چیرهدست انگارید چنانکه گویی پذیرش آنچه که شما میگویید جایی برای چون و چرا در سوالکننده باقی نخواهد گذاشت.
گام هشتم: زمانی برای احساس قدرت
من در فصول گذشته درباره اهمیت موضوعی به نام نقاط ضعف، قوت، فرصتها و تهدیدها به هنگام بهرهگیری از قوه تخیل در تصمیمگیریها به تفصیل توضیح دادم. اینها همان موضوعاتی است که جرات و جسارت شما را در پیشبرد ایدههایتان تقویت میکند. احساس قدرت کردن برای پیشبرد ایدههای نوین شما را در حالتی شبیه به گلادیاتورها قرار میدهد. من از همین احساس گلادیاتور بودن به دفعات در شرکت و کسبوکار خود استفاده کردهام. من تحت تاثیر چنین احساسی به کارمندان خود القا کردهام که تصور کنند میخواهند مانند گلادیاتورها در برابر چشمان انبوهی از تماشاگران یعنی بازار با شیران درنده که همان رقبا باشند، به زورآزمایی بپردازند و رویارویی با چنین رقبای قوی پنجهای تنها زمانی امکانپذیر خواهد بود که شما از اعتماد کافی به زور و قدرت خود برخوردار باشید.
ارسال نظر