امپراتور کارآفرینی(26)

نویسنده: پیتر جونز

مترجم: غلامرضا کیامهر

یکی از مشکلات کار یک کارآفرین زمانی است که قصد استخدام فردی را برای تصدی مسوولیت خاصی دارد. در چنین مواقعی، فرد مورد ‌نظر از جهات مختلف مورد ارزیابی قرار می‌گیرد و خصوصیات فردی و توانمندی‌های اکتسابی آن فرد با مسوولیتی که قرار است بر عهده بگیرد تطبیق داده می‌شود و سرانجام بعد از همه این بررسی‌ها و ارزیابی‌ها لحظه‌ای فرا می‌رسد که کارآفرین از خود می‌پرسد، آیا این فرد به درد من می‌خورد و آیا من می‌توانم با او کار کنم. در اینجا است که کارآفرین با تردید و دودلی مواجه می‌شود و در اینجا است که شم ذاتی به کمک کارآفرین می‌آید و مثلا به او می‌گوید، این فرد برای تصدی چنین مسوولیتی مناسب نیست و باید از استخدام او صرف‌نظر شود. حالا دیگر کارآفرین باید تردید و دودلی را کنار بگذارد و به ندای شم ذاتی و درونی خود گوش فرا دهد. چون تردید و دودلی جایی در کسب‌و‌کار ندارد.

قوه تخیل خود را به پرواز درآورید

من در این فصل از کتاب می‌خواهم درباره نقش بسیار والای قوه تخیل در کسب‌وکار با شما صحبت کنم. آلبرت انیشتین فیزیکدان نامی در جایی گفته است که اهمیت قوه تخیل گاه از علم بیشتر است. واقعیت هم همین است. اکثریت مردم در دنیایی که همه چیز آن قابل لمس است زندگی می‌کنند. آنها پایه تفکرات، زندگی، قابلیت‌ها و جاه‌طلبی‌های خود را بر آنچه قابل لمس و رویت است قرار می‌دهند، اما من شخصا چنین نیستم و بیشتر در یک دنیای تصویری و تخیلی زندگی می‌کنم که مبانی آن بر توانمندی‌ها و قابلیت‌های فردی و کارهای شدنی که به‌زعم خودم می‌تواند عملی شود، استوار است. من خود را در حصار آنچه که با چشم فیزیکی قابل رویت و مشاهده است محصور نکرده‌ام، بلکه زندگی را در ذهن و ضمیر خود به تصویر می‌کشم و حتی با چشم‌های بسته می‌توانم تصویر رویاها و آمال و آرزوهای خود را به خوبی مشاهده کنم، اما این شیوه دیدن منحصر به من نیست و اغلب کارآفرینان موفق در قلمرو ذهنیت‌هایی که قابل به فعل در آمدن است، زندگی می‌کنند.

بنابراین به باور من حق با آلبرت انیشتین است که گفته است قوه ذهن و تخیل مهم‌تر از علم و دانش محض است، زیرا علم فقط به توضیح آنچه که اکنون می‌دانیم و می‌فهمیم می‌پردازد حال آنکه قوه تخیل اشاره به موضوعاتی می‌کند که می‌توانیم آنها را کشف یا خلق کنیم. انیشتین با اتکا به قوه تخیل خود توانست تئوری نسبیت را در عالم خلقت کشف کند. در واقع او به کمک قوه تخیل خود به علم نسبیت دست یافت و راه را برای دستیابی به علوم دیگر در فیزیک هموار ساخت.

کارآفرینان بزرگ (Tycoons) بیش از دیگران از قوه تخیل خود بهره می‌برند. در واقع دلیل اصلی برخورداری کارآفرینان بزرگ از استعداد تولید پول و درک صنعت‌آفرینی، وفور ایده‌های درخشان در آنها و جراتی است که آنها برای به فعل در آوردن ایده‌های خود دارند. سوءتفاهم نشود، ممکن است برخی از ایده‌های آنها متوسط، نامناسب یا از نوع ایده‌های فانتزی باشد. اما مهم این است که آنها در خلق ایده‌های جدید آرام و قرار ندارند و می‌شود آنها را به یک ماشین برقی ایده‌آفرین تشبیه کرد که کلید آن همیشه در حالت روشن و آماده به کار است، البته همه ما می‌توانیم ایده‌هایی داشته باشیم. اما آنچه مهم است، آن است که بتوانیم ایده‌های خود را عملی کنیم و از آنها محصولی به دست آوریم. راز موفقیت کارآفرینان در همین نکته ظریف نهفته است.

من گاهی اوقات به خود می‌گویم ای کاش کسی پیدا می‌شد که می‌توانست یک دستگاه ضبط و ثبت ایده و خط فکری ابداع و اختراع کند. یعنی دستگاهی که قادر باشد به طور خودکار هر ایده‌ای را که به فکر کسی می‌رسد سریعا ضبط کند، چون یادداشت کردن ایده‌ها روی کاغذ یا حتی روی ضبط صوت‌های پیشرفته هم کاری دشوار است. چون مثلا هنگامی که شما مشغول استحمام هستید یا زمانی که چشمان خود را برای خوابیدن بر هم می‌گذارید و سیل ایده‌ها به سوی شما سرازیر می‌شود، نمی‌توانید آنها را در جایی ثبت یا یادداشت کنید. افسوس که تاکنون چنین دستگاهی برای ضبط بی‌وقفه و آنی ایده‌ها اختراع نشده است، ولی شاید روزی این آرزوی من تحقق پیدا کند. چون از دیدگاه یک کارآفرین کار غیرممکن وجود ندارد. در هر صورت من ده راهکار ساده را برای تقویت قدرت تخیل شما به شرحی که خواهد آمد، پیشنهاد می‌کنم.

راهکار اول: قوه تخیل خود را به کار اندازید

با جرات و جسارت قوه تخیل خود را به کار اندازید و مانند کسانی چون بیل گیتس و ریچارد برانسون روح خلاقیت را در خود زنده کنید. این دو کارآفرین برجسته و معروف هم موفقیت‌های خود را قبل از هر چیز مدیون قوه تخیل و به کار انداختن ماشین خلاقیت ذهن خود می‌دانند و به این واقعیت باور دارند که ایده‌های بزرگ از قوه تخیل به وجود می‌آید و جهان را تحت تاثیر قرار می‌دهد. ناپلئون بناپارت هم زمانی گفته بود که قوه تخیل بر جهان حکم می‌راند. در واقع نیروی محرکه ذهن خلاق قوه تخیل است و ذهن خلاق شاه کلید کشف استعدادهای بالقوه در وجود آدمی است. اگر ذهن‌های خلاق وجود نمی‌داشت، نه کتابی نوشته می‌شد، نه رایانه‌ای برای به تحریر کشیدن کتاب، نه اینترنت، نه نیروی الکتریسیته و نه لامپ روشنایی و نه صدها و هزاران وسیله ضروری دیگر که امروز در خدمت مردم جهان است، ابداع و اختراع نشده بود و ما همچنان در شرایطی شبیه به عصر حجر زندگی می‌کردیم.

قوه تخیل در انحصار افراد خاص نیست

خوشبختانه، تنها بیل گیتس‌ها و انیشتین‌ها نیستند که از نعمت قوه تخیل و خلق ایده‌های نوین برخوردارند، بلکه من عمیقا اعتقاد دارم که اکثر انسان‌ها از چنین نعمتی برخوردارند. تنها اشکال کار در این است که بعضی از ما تصور می‌کنیم که از بابت داشتن قوه تخیل و ایده‌آفرینی تافته جدابافته هستیم و همه چیز را بهتر و بیشتر از دیگران می‌دانیم و با داشتن چنین طرز تفکر راه فراگیری و آزمودن ایده‌ها را بر روی خود می‌بندیم یا آن قدر خود را دست کم می‌گیریم و سطح انتظارات خود را پایین می‌آوریم که حس اعتماد به نفس خود را به کلی از دست می‌دهیم حال آنکه کارآفرینان بزرگ و موفق چنین نیستند و همواره رو به جلو فکر می‌کنند و پیوسته افق‌های فکری خود را توسعه می‌دهند.