مدیریت منابع انسانی
دو نکته درمورد استخدام نیروی انسانی
شهروند خوب بودن ارزش دارد: در صورت مساوی بودن سایر صفات و مشخصات، اکثر مدیران خواستار کارکنانی هستند که بیش از وظایف عادی شغل خود فعالیت میکنند. آنها به دنبال کارمندانی میگردند که به فراسوی انتظارات میروند، به کارکنانی که با میل و خواست خود به رفتارهایی دست میزنند که جزو وظایف رسمی شغلیشان نیست، ولی عملکردهای سازمان را بهبود میبخشد، شهروندان خوب میگویند در محیطهای کاری امروزی که نرمشپذیری جنبه حیاتی دارد، مشاغل غیرجامد و روان هستند، کارها معمولا به صورت گروهی انجام میشوند و شرح وظایف کاری معمولا قادر به ذکر کلیه وظایف مورد نیاز و لازم برای انجام کار نیست، مدیران عالی به کارکنان با رفتار شهروندی خوب نیازمندند.
نمونهای از رفتار شهروندی خوب عبارتند از ارائه توصیههای سازنده در زمینه بهبود عملکرد کار- گروه خود و کل سازمان، کمک به سایر اعضای کار- داوطلب شدن برای فعالیتهای شغلی اضافی و فوقالعاده، خودداری از برخوردها و درگیریهای غیرلازم، مراقبت و مواظبت از داراییهای سازمانی، احترام به روح و نوشتههای قوانین و مقررات و تحمل موقرانه و بزرگمنشانه تکالیف تحمیلی و آزارهای گاه به گاه مرتبط با کار. نکته بسیار مهم این است که بر طبق مطالعات انجام شده، واحدهای سازمانی برخوردار از کارکنان دارای روحیه و رفتار شهروندی خوب دارای عملکرد بسیار بهتری نسبت به واحدهای سازمانی فاقد چنین کارکنانی هستند. بنابراین مدیران چگونه میتوانند روحیه و رفتار شهروندی خوب را در میان کارکنان خود ترویج کنند؟
با افراد منصفانه و عادلانه برخورد کنند. زمانی که کارکنان بر این باور باشند که درآمدهایشان، برخورد با آنها و روشهای اداری و سازمانی عادلانه و منصفانه است، احتمال اینکه رویکرد مثبتی نسبت به سازمان داشته باشند، به دیگران کمک کنند و در فعالیتهایی بیش از نیازهای شغلیشان تلاش کنند، بیشتر میشود. اگر کارکنان شما احساس کنند که خود شما، روشهای سازمانیتان و سیاستهای حقوق و مزد شرکتتان منصفانه و عادلانه است، اطمینان و اعتماد آنها نسبت به شما افزایش مییابد و زمانی که آنها به شما و سازمان اعتماد داشته باشند، اشتیاق بیشتری به انجام فعالیتهایی فراسوی شرح وظایف رسمی شغل خود خواهند داشت.
بهطور کلی عملکرد کارکنان دارای رفتارهای شهروندی خوب خیلی بهتر از عملکرد کارکنان معمولی است.
مغزها اهمیت دارند، وقتی شک دارید، افراد باهوش را استخدام کنید: کمتر موضوعی وجود دارد که بیش از هوش و فراست، مورد بحث و گفتوگو و جدل قرار گرفته باشد. به نظر میرسد که مردم در مورد پرسشهایی نظیر:
آیا ضریب هوشی ابزار خوبی برای اندازهگیری هوش است؟ آیا هوش و فراست یادگرفتنی است یا ذاتی؟ آیا افراد باهوش موفقتر از همقطاران کمهوشتر خود هستند؟ پاسخها و نقطهنظرهای کاملا متنوع و متفاوتی دارند.
رابطه بین هوش و عملکرد شغلی- به طور مشخص آیا افراد باهوشتر عملکرد بهتری نسبت به همکاران کمهوشتر خود دارند؟ - را مورد بررسی قرار میدهیم.
شگفتآور نیست که در مورد این موضوع با کمبود عقاید و اندیشهها روبهرو نیستیم، ولی اهمیت زیادی به عقاید و اندیشهها ندهید. شما باید به دنبال دلیل و شواهد محکم و استوار بگردید.
برخی از واقعیتها به قدری بدیهی هستند که هیچ گونه بحث و جدل فنی جدی در مورد آنها وجود ندارد و مورد قبول همگان میباشند. برای مثال
۱ - درجه ضریب هوشی یک نفر با آنچه که مردم در زبان عادی باهوش یا زیرک مینامند، تناسب کامل دارد.
۲ - درجه ضریب هوشی یک نفر در بیشتر دوران زندگی او ثابت باقی میماند. (البته با مختصری تغییر) ۳- آزمونهای کاملا دقیق و آزمایشگاهی ضریب هوشی گرایش مشخصی را به گروههای اجتماعی، اقتصادی، قومی و نژادی نشان نمیدهند. ۴-کارکنان باهوشتر، به طور متوسط، ماهرتر و خبرهتر از سایر کارکنان هستند.
نکته دیگری که حائز اهمیت میباشد، این است که کارکنان باهوشتر، بهطور متوسط، ماهر و خبرهتر از سایر کارکنان هستند.
همه مشاغل نیازمند استفاده از هوش یا توانایی ادراکی و معرفتی میباشند، چرا؟ برای استدلال و تصمیمگیری در مشاغل جدید، مبهم، متغیر، یا در اشتغالات حرفهای چند وجهی نظیر کار حسابدارها، مهندسان، دانشمندان، آرشیتکتها و فیزیکدانها، ارتباط تابعی شدیدی بین ضریب هوشی بالا و عملکرد فرد وجود دارد. ضریب هوشی در مشاغل با پیچیدگی متوسط نظیر حرفهها، مشاغل کارمندی و کار پلیس، نیز اثر تعیینکننده دارد و معیار پیشبینی کننده خوبی در مورد چگونگی عملکرد فرد شاغل در این حرفهها میباشد. ولی در مشاغل غیرمهارتی که تنها نیازمند تصمیمگیری عادی روزانه یا حل و فصل مسائل ساده میباشند، نقش کمی دارد و نمیتوان در مورد چگونگی عملکرد افراد شاغل در اینگونه مشاغل بر پایه ضریب هوشی آنها داوری کرد. بدیهی است که هوش و فراست، تنها عامل موثر بر عملکرد شغلی نیست، ولی معمولا مهمترین عامل میباشد! برای مثال این عامل در مقایسه با مصاحبه شغلی، سابقه عملکردهای گذشته، یا مدارک دانشگاهی، قابلیت بهتری برای پیشگویی عملکرد شغلی آینده دارد.
متاسفانه، سهم عمده ارثی و ژنتیکی ضریب هوشی احتمال ارثی بودن هفتاد درصد یا بیشتر هوش و فراست انسانها، استفاده از آن را بهعنوان یک ابزار گزینش افراد، در مقابل حملات منتقدین آسیبپذیر میکند. با توجه به اینکه بر طبق شواهد به دست آمده، ثابت شده است که متوسط ضریب هوشی نژادهای مختلف با هم متفاوت است، ضریب هوشی با اختلافات اقتصادی ارتباط دارد، مقاومت در مقابل انتقادات و پاسخگویی به آنها آسان نیست. برخی انتقادکنندگان با استفاده از این یافتهها نتیجه میگیرند که ضریب هوشی موجب تبعیض میشود و بنابراین باید آن را کنار گذاشت.
چنین پیشنهادی باعث تاسف است، زیرا شواهد فراوان نشان میدهند که آزمونهای ضریب هوشی بر ضد هیچ گروهی جهتگیری نمیکنند، گو اینکه عنصر اندازهگیری شده توسط آنها به طور عمده خارج از کنترل فرد قرار دارد.
در نتیجه چنانچه مایل به استخدام بهترین نیروی کار ممکن هستید، در میان افرادی که از هر لحاظ دیگر مساوی هستند به استخدام باهوشترین آنها اقدام کنید.
منبع: کتاب کلیدهای طلایی مدیریت منابع انسانی
ارسال نظر