امپراتور کارآفرینی(25)

نویسنده: پیتر جونز

مترجم: غلامرضا کیامهر

شم ذاتی در طبیعت نیز نقش اساسی بازی می‌کند. مثلا حیوانات به طور غریزی و تحت تاثیر شم ذاتی خود می‌دانند چه زمانی باید بجنگند و چه وقت باید پا به فرار گذارند، چه زمانی مشغول به خوردن شوند و در چه زمانی خود را برای خواب زمستانی آماده کنند. در این ارتباط نه بحث و جدلی وجود دارد و نه شرط و شروط و اما و اگری. همه چیز به حکم غریزه پیش می‌رود، اما ما انسان‌ها در پیمودن مسیر تکامل به تدریج هوش و ادراک تجربی را جایگزین غریزه و شم ذاتی خود کرده‌ایم و وجه تمایز ما با سایر حیوانات این است که بر مبنای همین هوش و ادراک انسانی تصمیم می‌گیریم و دست به اقدام می‌زنیم. شاید این سرنوشت محتوم نوع بشر بوده، اما باید بپذیریم که در این میان یک چیز ارزشمند یعنی همان شم ذاتی را به دست فراموشی سپرده‌ایم، ولی من می‌خواهم به شما موکدا توصیه کنم در تصمیم‌گیری‌ها گاهی هم به حکم شم ذاتی خود توجه نشان دهید و نتایج خوب آن را مشاهده کنید. من این شیوه کار را بارها و بارها تجربه کرده و از ثمره آن در کسب‌و‌کارم بهره برده‌ام. شما هم می‌توانید با گوش فرا دادن به ندای غریزی و شم ذاتی خود تجربه مرا به کار بندید، این کار هزینه‌ای ندارد. از همین امروز آن را شروع کنید.

باور کنید بسیاری از کارآفرینان موفق با بها دادن به شم ذاتی خود به موفقیت دست یافته‌اند که استیوجابز (Steve Jobs) یکی از بنیانگذاران کمپانی عظیم اپل یکی از این افراد است.

استیو جابز یک بار گفته بود هرگز اجازه ندهید سر و صداهای بیرونی، ندای درونی شما را در انجام کارهای بزرگ تحت‌الشعاع قرار دهد، زیرا غریزه و شم ذاتی شما بهتر از هر کس تمایلات قلبی و درونی شما را تشخیص می‌دهد. او تحت‌تاثیر همین شم ذاتی یکی از بزرگ‌ترین تولیدات ابتکاری خود را که فروشگاه دیجیتال‌ مجازی موسیقی به نام (iTunes) بود،‌ در سال ۲۰۰۳ رونمایی کرد و انقلابی را در زمینه دانلود کردن موسیقی از طریق اینترنت در جهان به وجود آورد، انقلابی که دوستداران موسیقی و صنعت ضبط و پخش موسیقی به یکسان به آن عشق ورزیدند، به طوری که تا پایان سال ۲۰۰۳ بیش از ۲۰ میلیون نفر اقدام به خرید و دانلود موسیقی از سایت اپل کردند و نشریات و رسانه‌های عمومی به ستایش از شاهکار ابداعی استیو جابز پرداختند و آن را سرآغاز فصلی نوین در تجارت موسیقی نامیدند. یکی دیگر از ابداعات استیو جابز به نام (IPOD) در سال ۲۰۰۵ بیش از ۱۸ میلیون نسخه فروش کرد. به اذعان خود استیو جابز او عمده موفقیت‌های خود را مدیون حس غریزی و شم ذاتی خود می‌داند که توانسته به خوبی از این منبع الهام لایزال بهره‌برداری کند.

نمادی از خط فکری من

زمانی که من وارد حوزه کسب‌و‌کار ارتباطات شدم، چندین شرکت در زمینه تهیه و توزیع تجهیزات و قطعات و فروش و خدمات تلفن‌های همراه فعالیت می‌کردند. برای من ورود به بازاری که در آن عده زیادی فعالیت مشابهی را برای مشتریان مشخصی انجام می‌دادند جاذبه‌ای نداشت. به همین سبب در سال ۲۰۰۲ بعد از تاسیس شرکت(GENERATION TELECOME) تلاش کردم تا کاری متفاوت از دیگران انجام دهم. در آن مقطع بازار تلفن موبایل بیش از حد اشباع شده و فعالان آن بازار تبلیغات کم‌و‌بیش مشابه و پر سر و صدایی را برای جلب مشتریان بیشتر و فروش بیشتر به راه انداخته بودند، اما من تصمیم گرفتم فعالیت خود را فقط بر روی بخش خاصی از صنعت شبکه تلفن همراه متمرکز کنم. آن بخش از صنعت بیش از ۵۰ درصد بازار تلفن همراه را در اختیار خود داشت، حتی مدیران شرکت من ایده مرا چندان نمی‌پسندیدند، چون تصور می‌کردند که من به عرصه نفس‌گیر و پررقابتی پا گذاشته‌ام، من به آینده کاملا امیدوار بودم، ولی می‌دانستم که باید پول هنگفتی را صرف راه‌اندازی آن کسب‌و‌کار کنم و عجله‌ای برای بازگشت سرمایه نداشته باشم. مدیرمالی شرکت من حاشیه سود چندان بالایی را برای آن کسب‌و‌کار پیش‌بینی نمی‌کرد. دلیلش مصرف پایین تجهیزات آن بخش از صنعت تلفن همراه بود که ما به آن وارد شده بودیم. وسعت بازار آن بخش از صنعت تلفن همراه هم نقطه امید دیگری برای من بود. علاوه‌بر همه اینها، حس غریزی و شم ذاتی، من را به ورود به آن بازار تشویق می‌کرد، البته محاسبات اولیه، حاشیه سود پایینی را به ما نشان می‌داد، ولی پایین بودن حاشیه سود را می‌توانستیم با تولید و فروش میلیونی ظرف مدت دو سال جبران کنیم.

به یاد دارم که روزی در همان ایام به تنی چند از همکارانم با اطمینان گفتم که ظرف مدت دو سال فروش ما میلیونی خواهد شد و حتی گفتم به زودی روزی فراخواهد رسید که خود کمپانی وودافون Vodafone که ما شرکت را از آن خریداری کرده بودیم، خریدار شرکت ما خواهد شد. پیش‌بینی من دقیقا درست از کار درآمد، چون علاوه‌بر تجربه و خبرگی، از شم ذاتی خود هم در آن پیش‌بینی استفاده کرده بودم. من مشتریانی برای شرکت خود انتخاب کرده بودم که اهمیت زیادی برای کیفیت خدمات و محصول قائل بودند و این همان چیزی بود که ما قادر به برآورده ساختن آن بودیم. علاوه‌بر همه اینها قرارداد ما با مشتری، یک ساله بود و چارچوب بسیار مستحکمی هم داشت. نتیجه کار آن شد که طبق پیش‌بینی من، توانستیم بعد از گذشت ۱۸ ماه و میلیون‌ها پوند، فروش، کسب‌و‌کار خود را به همان شرکت وودافون بفروشیم. از رهگذر آن کسب‌و‌کار، درآمد سرشاری نصیب ما شد.

من یک بار دیگر تاکید می‌کنم که شم ذاتی در بسیاری از تصمیم‌گیری‌ها می‌تواند کمک‌کاری بزرگی برای یک کارآفرین باشد، البته بهره‌گیری از رهنمودهای شم ذاتی صرفا مربوط به مواقعی نیست که قصد ورود به یک کسب‌و‌کار، انجام یک مذاکره مهم تجاری یا خرید شرکتی را دارید، بلکه به هنگام اخذ تصمیم برای دست کشیدن از یک کسب‌و‌کار یا انتخاب نیروی انسانی هم شم ذاتی می‌تواند به شما کمک کند.