زیراکس در دهه ۱۹۷۰ بازیگر حاکم در عرصه بازار فتوکپی دنیا بود، چون این صنعت را خود، از همان روزهای اولیه آن بر پایه تکنولوژی رادیکال پیشتاز که توسط چستر کارلسن و موسسه بتل ایجاد شده بود، شکل داده بود. اما شرکت به‌رغم پیشتاز بودن در تکنولوژی‌های اصلی و پایه‌ای در صنعت و سرمایه‌گذاری مداوم در حفظ حاشیه رقابت، تهدید جدی‌ای را از سوی نسل‌های جدید دستگاه‌های کپی کوچک که توسط رقبای جدید در بازار، مثل رقبای ژاپنی، احساس می‌کرد. با وجود این حقیقت که زیراکس تجربه زیادی در این صنعت و درکی عمیق از تکنولوژی اصلی آن داشت، ۸ سال ناگوار به همراه شروع‌های ناموفق، طول کشید تا شرکت بتواند محصولی رقابتی را به بازار معرفی کند. در واقع تغییرات کوچک، اما کارا در تکنولوژی‌های موجود شرکت می‌تواند نتایج بسیار بزرگی داشته باشد.

به شکلی مشابه، شرکت RCA، یک شرکت بزرگ الکترونیک، در دهه ۱۹۵۰ نمونه اولیه‌ای از رادیوی قابل حمل ترانزیستوری را با استفاده از تکنولوژی‌هایی که ایجاد کرده بود، روانه بازار کرد. با این حال دلیلی نمی‌دید که این کالای با تکنولوژی بسیار ساده را ارتقا دهد و به توسعه محصولات با تکنولوژی بالای خود ادامه داد، اما سونی، برعکس، از این امر برای دسترسی به بازار مصرف‌کنندگان و ایجاد یک دامنه گسترده از نسل جدیدی از ابزارهای قابل حمل برای مصرف‌کنندگان استفاده کرد و در این فرآیند به تجربیات فنی بسیاری دست یافت که سونی را قادر ساخت به بازارهای بسیار پیچیده‌تری وارد شده و در سطحی بالاتر رقابتی موفق را انجام دهد.

بنابراین باید بدانیم که در کنار نوآوری‌های رادیکال و یکباره در تکنولوژی و ایجاد تکنولوژی‌های جدید، بهتر است همواره به دنبال بهبود مستمر در تکنولوژی‌های کنونی سازمان نیز باشیم.

منبع: www.managing-innovation.com