مترجم: مریم رضایی

منبع: CEO

هر انسانی می‌خواهد در زندگی موفق باشد و همیشه می‌توان کارهایی انجام داد تا این موفقیت را تضمین کرد. اما اگر نمی‌توانید به طور موثری با دیگران ارتباط برقرار کنید، هرگز نمی‌توانید فرد موفقی باشید. اهمیتی ندارد چه شغل و چه سمتی داشته باشید، چون به هر نحوی باید با دیگران تعامل داشته باشید. اما اگر مدیر هستید، برای اینکه قابلیت ارتباط برقرار کردن را در خود بهبود بخشید، می‌توانید نکاتی را مورد توجه قراردهید.

در یک نظرسنجی تحقیقاتی، از تعدادی مدیر در مورد اولین اولویت‌های آموزش در کارشان سوال شده است. هدف برگزارکنندگان این نظرسنجی این بوده که دریابند چه نوع تحصیلات و مهارت‌هایی بیش از همه منجر به موفقیت در کار آنها می‌شود. شرکت‌کنندگان چهار اولویت اول خود را توسعه مدیریتی، مهارت‌های ارتباطی، آموزش نظارتی و مدیریت پروژه عنوان کردند.

وقتی همین نظرسنجی در یک سال بعد دوباره انجام شد، شرکت‌کنندگان چهار اولویت اول خود را توسعه مدیریتی، تفکر منتقدانه، مدیریت پروژه و مهارت‌های مدیریتی، اعلام کردند. یعنی در اولویت‌های آنها تغییر ایجاد شده بود که انتظار آن هم وجود داشت. اما نکته جالب این است که تقریبا در همه تحقیقاتی که طی چندین سال صورت گرفته، توسعه مدیریتی و مهارت‌های ارتباطی همواره در میان چهار موضوعی که باید برای رسیدن به موفقیت مد نظر قرار داد، وجود داشته است.

۱) ارتباط موفق با یک هدف مشخص شروع می‌شود

به عبارت دیگر، یک ارتباط موفق با کمی پیش زمینه فکری شروع می‌شود. یعنی بدون اینکه قبلا فکر کرده باشید، چیزی را به بیرون منتقل نمی‌کنید. در غیر این صورت، ارتباطی کاملا غیرموثر خواهید داشت.

یک سخنرانی تاثیرگذار یا یک مکالمه معنادار همیشه با یک هدف از قبل تعیین شده پیش می‌رود. چه قرار باشد برای ۱۰ دقیقه صحبت کنید یا ۱۰ ساعت، قبل از اینکه صحبت کردن را شروع کنید، باید فکر کنید که مخاطبان شما چه کسانی هستند و چه اثری می‌خواهید بر آنها بگذارید. به عنوان مثال، در صحبت با فردی که ممکن است در آینده مشتری شما باشد، برای معرفی خود و شرکتتان باید بدانید چه هدفی دارید یا اگر می‌خواهید با کارمندتان در مورد عملکرد کاری او صحبت کنید، باید بدانید چه می‌خواهید.

به گفته راف والدو امرسون، از سخن پردازان و نویسندگان بزرگ قرن ۱۹، «هدف همه سخنرانی‌های عمومی این است که شنونده را به سوی انجام عملی سوق دهید که بدون شنیدن این سخنرانی این کار را انجام نمی‌داد.» این موضوع در مورد همه انواع ارتباطات صدق می‌کند. باید بدانید که چگونه می‌خواهید شنونده را به انجام کاری تشویق کنید.

۲) اشتیاق از ویژگی‌های اصلی ارتباط موفق است

افراد بیشتر تحت تاثیر احساساتشان قرار می‌گیرند تا منطق‌شان. در واقع، این درس را از معلمان و اساتید دانشگاهم یاد گرفته ام که در آن زمان صدای سخنرانی‌های دکتر کنس‌مک‌فارلند را برای ما پخش می‌کردند. دکتر مک‌فارلند برجسته‌ترین سخنران عمومی در آمریکا طی دهه‌های ۵۰ تا ۸۰ میلادی بوده است.

سال‌ها بعد که به عنوان استاد ارتباطات کتاب دکتر مک‌فارلند را با عنوان «فصاحت در سخنرانی عمومی» می‌خواندم، به این موضوع عجیب برخوردم که او توجه چندانی به تکنیک‌های سخنرانی نداشته است. پیام اصلی او این بود که کلید برقراری یک ارتباط موثر اشتیاقی است که فرد در موضوع مورد بحث خود دارد.

وقتی اولین بار به سخنرانی والی آموس، کارآفرین معروف آمریکایی گوش کردم، به صحت این موضوع پی بردم. او زندگی بسیار فقیرانه‌ای داشت، اما توانست کسب وکار بزرگ و موفقی با عنوان برند معروف شیرینی‌های شکلاتی آموس راه‌اندازی کند.

او اکنون بیشتر وقت خود را برای کمک به افراد فقیر، به خصوص کسانی که سواد ندارند، اختصاص می‌دهد. صحبت‌های او بسیار عالی بود؛ اما مهم‌ترین دلیل خوب بودن این سخنرانی این حقیقت بود که او از عمق قلبش سخن می‌گفت.

به عنوان استاد ارتباطات و سخنرانی، می‌توانم از سخنرانی او انتقادات علمی داشته باشم و نکاتی را یادآور شوم که چگونه ساختار سخنرانی و شیوه انتقال آن را بهبود بخشد؛ اما در حقیقت هیچ یک از این موارد اهمیت ندارد. اشتیاق او در صحبت کردن به حدی بود که تمام شنونده‌ها را مسحور کرده بود.

۳) ارتباط موفق زمانی رخ می‌دهند که ارتباط احساسی با شنوندگان برقرار کنید

متاسفانه بسیاری از افراد به این موضوع مهم توجه نمی‌کنند. آنها درک نمی‌کنند که ما از روی احساس خریدی را انجام می‌دهیم و بعد با حقایقی آن را توجیه می‌کنیم.

مثلا ممکن است به یک خودروی خاص علاقه داشته باشیم و آن را بخریم. اما بعد از خرید، تمام دلایلی را که این اقدام خوب، منطقی و تصمیم درستی بوده، لیست می‌کنیم. تقریبا همیشه می‌توانیم دلایلی برای توجیه تصمیم‌های احساسی خود پیدا کنیم.

اینکه ما موجوداتی احساساتی هستیم و احساسات ما بر کارها، فکر و انتخاب ما تاثیر زیادی دارند، شرم آور نیست. حقیقت این است که اگر قصد دارید مردم را جذب کنید، آنها را ترغیب کنید و به آنها انگیزه بدهید، باید با آنها ارتباط احساسی برقرار کنید.

موفقیت شما، به میزان زیادی بر اثرگذاری برقراری ارتباط شما با دیگران بستگی دارد. مهارت‌های ارتباطی شما موضوعی شانسی نیست. هر چقدر در این حوزه پیشرفت بیشتری داشته باشید، در هر حوزه دیگر زندگی‌تان شرایط بهتری خواهید داشت.