مترجم: مریم رضایی
منبع: Businessweek
لیندا وینمن و همسرش بروس هیون، در سال 2008 از کسب‌وکار آموزش آنلاین خود که 13 سال پیش آن را راه‌اندازی کرده بودند و به سرعت در حال پیشرفت بود، احساس رضایت می‌کردند.

هدف اولیه آنها این بود که روشی برای تدریس به دانش‌آموزان طراحی وینمن پیدا کنند تا آنها مجموعه کارهای خود را روی وب بگذارند.
این فعالیت اقتصادی، درآمد سایت Lynda.com را به 24 میلیون دلار در سال رسانده بود. در آن سال، آنها اریک رابینسون را به عنوان مشاور مدیریتی خود استخدام کردند تا به آنها برای غلبه بر چالش‌های کاری کمک کند. بعد از گذشت یک ماه، رابینسون با طرحی پیشنهادی به آنها مراجعه کرد. وی می‌خواست از فعالیت مشاوره‌ای خود خارج شده و مدیرعامل Lynda.com شود.
موسسان این شرکت، به جای اینکه احساس کنند کسب‌وکارشان دچار تهدید شده، از رابینسون به دلیل این پیشنهاد تشکر کردند.
وینمن معتقد است: «ما معلم هستیم و هدفمان کمک به مردم و مشارکت با آنان است. ما می‌خواهیم بر فرهنگ، خدمت، اشتیاق و بالا بردن روحیه افراد تمرکز کنیم.» در حال حاضر، این شرکت با مدیریت رابینسون، بیش از 300 کارمند دارد و درآمد آن در سال 2011 به 70 میلیون دلار رسیده بود.
وینمن و هیون به‌عنوان یک تیم مدیریتی با رابینسون کار می‌کنند، اما بیشتر بر حوزه علاقه‌مندی‌هایشان، یعنی توسعه برنامه آموزشی، آموزش معلم‌های جدید و ارزش آفرینی برای دانش‌آموزان، متمرکز هستند.
دیوید میلارد، وکیل مدافع شرکت حقوقی B&T ایندیاناپولیس که طی 30 سال گذشته با هزاران کارآفرین کار کرده، در ارزیابی‌های خود به این نتیجه رسیده که 80 درصد موسسین شرکت‌های موفق و در حال رشد، در نهایت یا کسب‌وکارشان را می‌فروشند و یا خود از مدیریت آن کنار می‌کشند.
دلیل کناره‌گیری این‌گونه افراد این است که سرمایه بیرونی شرکت معمولا یا تحت فشار سرمایه‌گذاران یا به دلیل اینکه می‌خواهند سهام شرکتشان را نقد کنند، از بین
می‌رود.
اما برخی از این موسسین، به راحتی درمی یابند که بهتر است فقط شرکت را تاسیس کنند و در توسعه و مدیریت آن دخالتی نداشته باشند.
راشل شینبین، یکی از شرکای شرکت CMEA می‌گوید: «برخی از باهوش ترین افرادی که با آنها کار می‌کنیم محدودیت‌های خود را می‌دانند و ترجیح می‌دهند برای رسیدن به موفقیت، مدیریت شرکتشان را به شخص دیگری بسپارند که این کار درستی است.»
این اتفاق دقیقا برای جین دلانی افتاده است. وی سایت اشتراکی دستور غذا و برنامه ریزی غذایی eMeals.com را در سال ۲۰۰۳ با همکاری خواهرش در بیرمنگام تاسیس کرده است. آنها کسب و کارشان را با تعداد اندکی مشتری شروع کرده و در نهایت به بیش از ۱۰۰ هزار مشترک فعال رساندند.
هر یک از مشترکین ماهانه 5 تا 7 دلار می‌پردازند تا به صورت هفتگی منوهای غذایی و لیست‌های خرید مخصوص را دریافت کنند.
سال گذشته که رقابتی جدی در این حوزه به وجود آمد، موسسان این سایت به این نتیجه رسیدند که برای باقی ماندن در مسیر رشد، بهتر است خودشان را از مدیریت آن کنار بکشند. دلانی می‌گوید: «در موقعیتی بودم که نیاز داشتم شخصی کلیدی را برای بهبود وضعیت شرکت بیاورم، چون می‌دانستم نگرش جدیدی که برای آن داشتم، از طرف خودمان عملی نخواهد بود.»
در جامعه کسب‌وکار محلی، کاری که این دو خواهر انجام دادند مورد توجه فورست کولیرز قرار گرفت که مشاوره توسعه یک شرکت نرم‌افزاری اینترنتی را بر عهده گرفته بود. کولیرز به شدت تحت تاثیر اشتیاق مشتریان eMelas قرار گرفته بود.
وی می‌گفت در شرکت قبلی خود مجبور بوده سخت کار کند تا دو یا سه سفارش بگیرد، اما eMeals حدود ۱۰ تا ۲۰ مشتری داشت که روزانه به آنها مراجعه می‌کردند. بنابراین، سال گذشته کولیرز تصمیم گرفت با آنها همکاری کند.
مثال دیگر، شرکت تکنولوژی TrackVia است که سرمایه‌گذاران آن پیشنهاد یک مدیریت حرفه‌ای را برای اداره آن دادند، اما 18 ماه طول کشید تا موسسان شرکت، مت مک آدامز و کریس باشام، این پیشنهاد را عملی کنند.
وقتی مبنای مشتریان شرکت توسعه یافت، با تقاضاهای مداوم برای ارائه خدمات و محصولات جدیدشان روبه‌رو شدند. در ضمن، به یک تیم فروش، مدیر دفتر، مدیر مالی و یک دفتر کاری جدید نیاز داشتند.
به گفته باشام، اول خود وی مدیرعامل شد و بعد مک آدامز این وظیفه را بر عهده گرفت و سپس فرد جدیدی را آوردند. اما شرکت از زمانی که پیت خانا در سال 2011 به‌عنوان مدیرعامل جدید انتخاب شد، از 6 کارمند به 22 کارمند توسعه یافته و فروش آنها که به رکود رسیده بود، بار دیگر به چرخه رشد بازگشت.
البته به‌طور حتم، کسانی هم وجود دارند که بعد از تاسیس کسب‌وکارشان، خودشان می‌توانند آن را توسعه دهند و به موفقیت‌های بزرگی هم می‌رسند. میلارد می‌گوید در طول دوران کاری خود ده‌ها مورد اینچنینی را دیده است: «با پیچیده تر شدن دنیای امروز، هزینه اشتباهات نیز چند برابر شده است. خیلی از مواقع موسس یک شرکت، آن را حفظ می‌کند، چون می‌تواند بهتر از هرکس دیگری فروش آن را بر عهده بگیرد. اما فروشندگان و مخترعان خوب، لزوما بهترین مدیران دنیا نیستند.»