کارآفرینی
آیا واقعا میخواهید صاحب یک کسب و کار شوید؟
من با سایر صاحبان کسب و کار درباره اینکه آیا فرزندانشان میخواهند بعد از بازنشستگی کسب و کار آنها را در دست بگیرند صحبت کردهام و حتی خودم هم درباره برنامه انتقال کسب و کارم به فرزندانم اندیشیدهام.
مترجم: طلیعه لطفیزاده
من با سایر صاحبان کسب و کار درباره اینکه آیا فرزندانشان میخواهند بعد از بازنشستگی کسب و کار آنها را در دست بگیرند صحبت کردهام و حتی خودم هم درباره برنامه انتقال کسب و کارم به فرزندانم اندیشیدهام. من دارای سه فرزند پسر هستم و نمیدانم که هیچ کدام از آنها تمایل دارند که کسب و کار من را در دست بگیرند یا نه. اما حقیقت این است که برخی افراد نمیخواهند یک کسب و کار را اداره کنند و بعضی نمیخواهند زیر بار اداره کسب و کار خانوادگی بروند. اما سوال من اینجا است: آیا واگذاری مسوولیت کارآفرینی بر دوش انسانهای «معمولی» خیلی دشوار است؟ البته مسلما کارآفرینان افرادی معمولی نیستند و کارآفرینی نیز برای هر کسی مناسب نیست. من به خاطر نسل جدید که میتوانند میراث داران کسب و کار باشند یا حتی برای هر کسی که ممکن است به فکر شروع یا خریدن یک کسب و کار باشد لیستی از ویژگیهای کارآفرینی تهیه کردهام. البته خود من هنگامی که راه شغلیام را انتخاب کردم، از اهمیت آشنایی با این موضوعات اطلاعی نداشتم و شروع یک کسب و کار تنها کاری بود که من میخواستم انجام دهم.
ویژگیهای مثبت
(یا آنچه من لذتهای کارآفرینی مینامم)
۱- لذت انجام دادن کاری. نه لزوما اجرای یک ایده جدید، ساخت یک کالا یا ارائه خدمتی جدید، بلکه شاید حتی انجام دادن کاری با سرعت بیشتر یا با کیفیت بهتر نیز بتواند لذتی فراتر از هر کار دیگری را برای شما به ارمغان آورد. چه شما بهترین قاب عکسهای سفارشی دنیا را بسازید، چه بهترین کیک پز دنیا باشید، چه نرمافزاری طراحی کرده باشید که با آن حسابهایتان را راحتتر بررسی کنید، به عنوان یک کارآفرین وقتی کاری به خوبی انجام دادهاید، حس لذت وصفناپذیری در شماایجاد میشود.
۲- بستری مناسب برای افراد ریسکپذیر و نوآور. این افراد معمولا مشتاقند تا کارها را جوری که خودشان میخواهند انجام دهند، کارآفرینی فقط برای آنها ساخته شده است. البته، با فرض اینکه حرفشان درست باشد. اگر ثابت شود که اشتباه میکنند این را باید در قسمت خصوصیات منفی ذکر کرد.
۳- رضایتمندی مشتریان. به عقیده من احساس اینکه زندگی مشتریانتان را بهتر کردهاید بسیار لذت بخش است. البته برای این کار، حتما لازم نیست که شما کسبوکاری از آن خود داشته باشید، اما با شروع یک کارآفرینی شما توانایی بیشتری برای کمک به مردم و جامعه خواهید داشت.
۴- امکان به وجود آوردن محیط کاری سالم. شما با راهاندازی کسب وکار خود فرصت، امنیت، اعتماد، راهنمایی و پیشرفت و حس زندگی برای افراد خوششانسی را که برای شما کار میکنند، فراهم میکنید. البته ، اگر با اصول اولیه مدیریت آشنا باشید و رییس خوبی باشید. اما اگر رییس خوبی نباشید،
هیچ کدام از این موارد رخ نمیدهد. من مطمئن هستم که کارآفرینانی وجود دارند که نمیدانند من درباره چه حرف میزنم و این بسیار تاسف آور است. رشد و توسعه افراد برای ماموریت مشترک بسیار زیبا و فوقالعاده است.
۵- دستاوردهای مالی. برای چندین سال، ممکن است پول درآوردن بسیار مشکلتر از زمانی باشد که کار دیگری انجام میدادید. اما زمانی که یک کسب وکار موفق شود، نه تنها میتوانید پول بیشتری به دست آورید، بلکه حتی موقعی که کار نمیکنید هم میتوانید دیگر درآمد داشته باشید!
دشواریها یا دردسرهای کارآفرینی:
مشکلات. آتشسوزیها، سیلها، سوء عملکرد تامینکنندهها، خرابکاری کارمندان، اشتباهات خودتان، خرابی دستگاهها، بحرانهای اقتصادی، چکهای برگشتی، جابهجایی تقاضا و عرضه، شکایات کارمندان، افزایش هزینههای بیمه و رقبای جدید همگی مجموعهای از مشکلاتی است که هر کارآفرینی ممکن است در مسیر خود با آنها روبهرو شود.
۱- زیانها. این زیانها میتوانند به دلیل زیانهای ناشی از کالاهای جدید یا خدماتی باشد که به فروش نمیروند یا به دلیل افزایش هزینه ها، شکایات قانونی یا بسیار چیزهای دیگر باشد.
۲- اخراج کردن . این یک بلای حتمی است، مگر اینکه فهمیده باشید که چطور فقط افراد فوقالعاده را استخدام کنید و درک کرده باشید که چطور هیچ وقت افت نداشته باشید. البته میتوانید تصمیم بگیرید افرادی را که باعث اختلال در کسب وکارتان میشوند نگه دارید که در این صورت پایان خوشی نخواهد داشت. در هر صورت، کمی ناراحتی و دلخوری به وجود خواهد آمد. اما تا زمانی که کسی را کنار نکشیده و در چشمانش نگاه نکرده و به او نگویید که دیگر شغلی ندارد، نمیتوانید این را درک کنید. اما همیشه هم وحشتناک نیست. گاهی اوقات آنها موافقت میکنند، گاهی نه، گاهی عصبانی و گاهی نا امید میشوند. به هر حال اگر نتوانید کسی را اخراج کنید، شما نمیتوانید کسب و کاری برای خود داشته باشید.
۳- در معرض تهدید قرار گرفتن. یا همان مدیریت ریسک. حقیقت این است که بیمه میتواند بخشی از مشکلات را حل کند، اما نه تمام ضررها را. شما به دلایل گوناگونی چون مشتریان، کارمندان ، دولت و مشکلات غیر منتظره شکایاتی بسیار بیشتر از یک فرد معمولی دارید، اما به همین دلیل هم هست که شما درآمد بیشتری دارید. بنابراین سعی کنید مدیریت صحیحی در این زمینه داشته باشیم. پس سوال اصلی این است: آیا ارزشش را دارد؟ شاید لازم باشد که خود شما نیز لیستی از ویژگیهای خوب و بد تهیه کنید، شاید همین لیست کافی باشد تا به شما ثابت کند که برای کارآفرینی مناسب هستید یا خیر.
منبع: نیویورک تایمز
ارسال نظر