آیا خصوصیات جنسیتی در مدیریت تاثیرگذار است؟
دو راهی بر سر راه مدیران زن
نویسنده: Maria Luisa Agnese
منبع: Corriere della Sera
معمولا زنان در پستهای بالا و مدیریتی با تضادهایی مواجه میشوند که نه تنها شرایط پیچیدهای را برای آنها رقم میزند بلکه در اکثر موارد تحت تاثیر آن مجبور به ترک صحنه مبارزه میشوند.
مترجم: حسین مظاهری
نویسنده: Maria Luisa Agnese
منبع: Corriere della Sera
معمولا زنان در پستهای بالا و مدیریتی با تضادهایی مواجه میشوند که نه تنها شرایط پیچیدهای را برای آنها رقم میزند بلکه در اکثر موارد تحت تاثیر آن مجبور به ترک صحنه مبارزه میشوند. کارن فایراستون، در مقالهای در HBR، مدیری ۵۶ ساله و مادر ۴ فرزند را معرفی کرده که تمام مشکلات این راه را برای رسیدن به قله پشت سر گذاشته است. او در این مقاله به خوبی تضاد موجود در زندگی زنان بر مسند قدرت را توضیح میدهد.
فایراستون توضیح میدهد که زنان برای مدت طولانی و در حقیقت در تمام دوره پیشرفت شغلی، با مردان همکار هستند و خود را با آنان مقایسه میکنند و تصور میکنند برای ترقی باید کیفیت، عادات و رفتار مردانه را در خود گسترش دهند، خصوصیاتی چون دقت، جدیت در تصمیمگیری و سخت کوش بودن. اما وقتی که به اوج قدرت میرسند و باید گروههایی متشکل از مردان و زنان را مدیریت کنند باید به ابزار دیگری هم مجهز باشند، یعنی همان خصوصیات مختص جنسیت خودشان که در مسیر رسیدن به قدرت مجبور به استفاده نکردن از این ابزار بودند.
البته در اصل، بیشترهمکاران زن هستند که این خواسته را دارند. معمولا آنها خصوصیتهای متداول یک مدیر را نمیپذیرند، خصوصیتهایی که با تلاش فراوان و بر پایه مدل مردانه بنا شدهاند. همکاران از او حمایت، احساساتی بودن و توانایی درک موقعیت زنانه را طلب میکنند و اظهار میکنند که از او واکنشها و حمایت هایی را توقع دارند که از همکار مرد نمیتوانند داشته باشند (بر طبق تحقیقاتی که فایراستون به آنها رجوع میکند).
در نهایت از مدیر جدید میخواهند که لااقل در مورد زنان این الگوی رفتاری را کنار بگذارد. الگویی که از نظر آنها، باعث رسیدن او به این نقطه شده است.
فایراستون تجربهای را در مورد یکی از کارمندان زن که با او کار میکرد نقل میکند. کارمندی که ازدواج کرده بود اما هنوز فرزندی نداشت از او میپرسد که نظرش در رابطه با مرخصی دوران بارداری برای کارمندان زن چیست و او در پاسخ میگوید در این مورد بررسیهای زیادی کردهایم و هر گاه بخواهی باردار شوی در تصمیماتم از تو حمایت لازم را خواهم کرد.
به گفته او آن کارمند انتظار چنین پاسخی را نداشت و خیلی زود در جواب گفت که من مانند شما معتاد به کار نیستم و فکر میکنم میتوانم روی یک کار نیمه وقت در خانه هم حساب کنم.
فایراستون ادامه داده: به خاطر میآورم که در این لحظه من با حالتی بسیار هیجانزده واکنش نشان دادم و از خودم دفاع کردم که در هر صورت من هم مادری وظیفه شناس بودهام و در این نقش هم به بهترین نحو حضور داشتهام. اما بعدها که با آرامش بیشتر روی این موضوع فکر کردم فهمیدم که خواسته آن کارمند از من فقط شنیدن حرفهای او و درک موقعیت بود و اینکه من به او اطمینان دهم که بعد از بارداری شغلش را از دست
نخواهد داد.
او از من انتظار داشت که یک واقعیت را درک کنم و من در عوض با حالت یک رییس خشک و جدی با او صحبت کردم. در این مورد فایراستون خود را صادقانه نقد میکند.
راهکار جالب در زمان مطرح شدن درخواستهای اینچنینی میتواند به این صورت باشد که زنان دیگرخود به مدیر کمک کنند تابه نحوی کیفیت ها و خصوصیات زنانه را در خودش بهتر بشناسد و آنها را بکار گیرد. شاید کمی رویایی به نظر برسد اما برای داشتن یک تشکیلات مدرنتر و انعطاف پذیرتر مؤثر خواهد بود.
در هر حال قطعا همه چیز به این سادگی نیست مخصوصا در یک دوره گذاربرای یک زن. در این میان باید منتظر واکنشهای کارمندان مرد هم بود. برای مثال برای من زمانی که مدیریت یک انجمن کوچک متشکل از تعدادی از مردان و زنان را به عهده داشتم، چنین موردی پیش آمد و تجربه کردم که چقدر مردان میتوانند در برابر همبستگی مدیر زن با کارمندان زن از خود مخالفت نشان بدهند مخصوصا در مورد مساله بارداری.
بنابراین همه چیز بر پایه برقراری توازن به صورتی ظریف و پیچیده استوار است. لازم است که مدیر زن ترکیبی از خصوصیات و کیفیتهای زنانه و مردانه را همزمان داشته باشد. او است که باید به صورت مداوم تعادل را حفظ کند. در حقیقت باید
کیمیاگری کند.
ارسال نظر