چرا افراد مضطرب در برابر مشاورههای بد، آسیبپذیرترند؟
مترجم: عاطفه عبادی منبع: وارتون انتخاب بهترین روش درمان برای یک بیماری، ایجاد یک طرح مناسب برای سرمایه گذاری پسانداز بازنشستگی و انتخاب مطلوبترین مسیر شغلی برای آینده، همگی تصمیمگیریهای مهم و استرسزایی هستند که افراد تقریبا هر روز با آنها سروکار دارند و پیش از تصمیم گیری درست در مورد مسیری که در پیش دارند، به دنبال دریافت مشاوره و صلاحدید از دیگران هستند. نگرانی و اضطرابی که پیرامون این تصمیمگیریها وجود دارد، همواره برای موریس شوایتزر، استاد مدیریت اطلاعات و عملکرد دانشگاه وارتون، جذاب بوده است.
مترجم: عاطفه عبادی منبع: وارتون انتخاب بهترین روش درمان برای یک بیماری، ایجاد یک طرح مناسب برای سرمایه گذاری پسانداز بازنشستگی و انتخاب مطلوبترین مسیر شغلی برای آینده، همگی تصمیمگیریهای مهم و استرسزایی هستند که افراد تقریبا هر روز با آنها سروکار دارند و پیش از تصمیم گیری درست در مورد مسیری که در پیش دارند، به دنبال دریافت مشاوره و صلاحدید از دیگران هستند. نگرانی و اضطرابی که پیرامون این تصمیمگیریها وجود دارد، همواره برای موریس شوایتزر، استاد مدیریت اطلاعات و عملکرد دانشگاه وارتون، جذاب بوده است. کنجکاوی او باعث شد که به بررسی اثرگذاری اضطراب بر تصمیم گیری بپردازد. او میگوید: «اضطراب احساسی مشترک در همه انسانها است که بسیار فراگیر است، اما مطالعات کمی در مورد آن انجام شده است. اضطراب بیشتر به عنوان یک خصیصه - مثلا افراد مضطرب - مورد بررسی قرار گرفته تا به عنوان حالتی که همه ما در دورههایی از زمان آن را تجربه میکنیم. شوایتزر به همراه همکارانش آلیسون وود بروکس و فرانسیسکا جینو، ارتباط میان اضطراب و تصمیمگیری را در طول یک دوره دو ساله مورد بررسی قرار دادند. آنها یافتههایشان را در مقالهای با عنوان «اضطراب، مشاوره و قدرت تشخیص: احساس نگرانی، عامل تحریک و انگیزش افراد برای استفاده از مشاوره» که به تازگی در مجله شخصیت و روانشناسی اجتماعی به چاپ رسیده است، ارائه کردند. نویسندگان این مقاله، با تکیه بر هشت آزمایش متفاوت دریافتند که سه عامل بر اینکه افراد چقدر پذیرای مشاوره هستند و احتمال اینکه از یک مشاوره بد و ضعیف پیروی کنند، تاثیرگذار است. این عوامل عبارتند از: ۱) ویژگیهای مشاور (نظیر میزان تجربه یا دانش او) ۲) سطح دشواری تصمیمات پیش رو (قریب الوقوع) ۳) حالت درونی تصمیم گیرنده، هنگامی که در معرض مشاوره قرار میگیرد. محققان معتقدند: افراد تقریبا در همه زمینهها، مشاورهای را که دریافت میکنند به حساب نمیآورند و آن را به کار نمیبرند. برخلاف این یافته، محققان این مقاله «اضطراب» را به عنوان یکی از جنبههای مهم حالت درونی فرد تصمیم گیرنده که باعث میشود او پذیرای مشاوره باشد، شناسایی کردند. اضطراب موجب کاهش اعتماد به نفس در فرد میشود. به طور کلی، دو نوع اضطراب موقعیتی وجود دارد؛ یکی احساساتی که توسط برخی از جنبههای تصمیمگیری برانگیخته میشوند و دوم اعصابی که توسط محرکهای نامربوط (به تصمیم مورد نظر) دیگر تحریک میشوند. محققان مزبور برای تحقیق خود از نوع دوم استفاده کردهاند. در این تحقیق، آنها از افراد مورد آزمایش خواستند به یک موسیقی رعب آور گوش دهند، قسمت تکان دهندهای از یک فیلم اکشن را تماشا کنند یا درباره یکی از دورههایی که در زندگی شان دچار اضطراب بودهاند، مطلبی بنویسند تا به این صورت در آنها استرس ایجاد شود. شوایتزر و بروکس مایلند که گونههای دیگر اضطراب موقعیتی را از نزدیک مورد بررسی و مطالعه قرار دهند، اما یادآور میشوند که انجام این کار بسیار پیچیدهتر است. اگر چه شوایتزر و همکارانش تصمیم گرفتند نوعی اضطراب را مورد بررسی قرار دهند که آسانتر بتوان آن را آزمایش کرد، اما اشاره میکنند که این آزمایشها بر جنبهای از تصمیمگیری تمرکز دارند که به ندرت مورد مطالعه قرار گرفته است. این محققان اظهار کردهاند که «تحقیقات قبلی به بررسی پیامدهای ذهنی احساس اضطراب پرداختند و ما در اینجا پیامدهای انگیزشی آن را بررسی میکنیم. دوم اینکه تلاش میکنیم درک بیشتر و بهتری از روند دریافت و پذیرش مشاوره داشته باشیم و به ویژه به اهمیت اعتماد به نفس و قدرت تشخیص نصیحت خوب و بد واقف باشیم. سوم اینکه اگرچه تحقیقات ثبت شده زیادی، موضوع مشاوره گرفتن را مورد بررسی قرار داده، اما پژوهش ما به بررسی فرآیند جستوجو برای مشاوره میپردازد. بررسی مشاوره گرفتن کار آسانی است، چون متدولوژیهای زیادی در مورد آن وجود دارد. اما جستوجو برای مشاوره چالش بیشتری دارد و البته جالبتر است.» اضطراب، خشم و اعتماد به نفس شوایتزر و همکارانش در اولین دور آزمایشهای خود، از ۱۰۲ دانشجو خواستند تا با نگاه کردن به عکس یک غریبه وزن او را تخمین بزنند و اعلام کردند کسانی که جواب صحیح را با حدود ۴ کیلوگرم اختلاف حدس بزنند، یک دلار جایزه دریافت خواهند کرد. سپس برای تعدادی از آنها قسمت دلهره آوری از یک فیلم و برای بقیه آنها قسمت آرامی از یک مستند نشنال جئوگرافی، نمایش داده شد. بعد از دیدن فیلمها دوباره از آنها خواسته شد وزن فرد دیگری را تخمین بزنند. اما این بار، پیش از آنکه عکس را به شرکت کنندگان نشان دهند، از آنها سوال شد که آیا مایلند قبل از حدس زدن از کسی مشاوره بگیرند یا خیر. طبق گزارش، گروه اول که با دیدن فیلم حالت مضطربی پیدا کرده بودند، نسبت به گروه دوم، به میزان قابل توجهی اعتماد به نفس کمتری از خود نشان دادند. در نتیجه، از گروه اول ۹۰ درصد و از گروه دوم تنها ۲۷ درصد تصمیم گرفتند مشاوره دریافت کنند. همچنین گروه مضطرب به احتمال بیشتری توصیههای دریافتی را بهکار میگرفتند. در آزمایش دوم، محققان برای نشان دادن تفاوت بین دو احساس اضطراب و خشم، بر موضوع خشم تمرکز کردند. آنها معتقدند: اضطراب نوعی احساس ناشی از عدم اطمینان است، در حالی که خشم با حس قطعیت مشخص میشود. در این آزمایش که با همان شرایط آزمایش اول انجام شد، علاوه بر آن دو گروه که یکی فیلم اضطراب برانگیز و دیگری فیلمی خنثی تماشا کردند، گروه سومی هم وجود داشت که به آنها بخشی از فیلم «بادیگارد»، به هدف برانگیختن خشم افراد به آنها نشان داده شد. نتایج به دست آمده نشان داد که گروه سوم، مانند گروه دوم که فیلم خنثی تماشا کرده بودند، حس مشاوره پذیری کمتری داشتند و نسبت به گروه اول که حس اضطراب در آنها برانگیخته شده بود، اعتماد به نفس بیشتری داشتند. محققان علاوه بر بررسی اینکه اضطراب چگونه بر فرآیند مشاوره پذیری تاثیر میگذارد، به بررسی این نکته پرداختند که شرکت کنندگان مشاورههای ارائه شده را چگونه ارزیابی میکنند. در آزمایش سوم، محرکهای گوناگونی مورد بررسی قرار گرفت و از آنها خواسته شد که به حل یک مساله پیچیده ریاضی بپردازند. اما پیش از آن، به همه آنها پاکتی داده شد که حاوی دست نوشته یکسان و به ظاهر از طرف کسی بود که قبلا این مساله را حل کرده است. در میان گروهی که دچار اضطراب شده بودند، ۶۸ درصد و در میان گروهی که شرایط خنثی داشتند، تنها ۴۱ درصد مشاوره را پذیرفتند. آزمایش چهارم، بخشی از تحقیق اصلی نبود و هدف آن این بود که اطمینان حاصل شود بین حس اضطراب و مشاوره پذیری، به جز اعتماد به نفس هیچ واسطه دیگری وجود ندارد. به همین منظور، این آزمایش برای تخمین تعداد سکههای موجود درون یک کوزه صورت گرفت. برای ایجاد حس اضطراب، از یک گروه خواسته شد که درباره یکی از تجربههای استرس زای خود مطلبی بنویسند و از گروه دیگر خواسته شد که بنویسند بعدازظهر خود را چگونه گذراندهاند. محققان نتیجه تحقیق خود را اینگونه نوشتهاند: «ما دریافتیم که اضطراب پردازش اطلاعات را مختل میکند، اما کاهش اعتماد به نفس تنها واسطه ارتباط بین اضطراب و مشاوره پذیری است.» به گفته شوایتزر، موثرترین نتایج از سه آزمایش بعدی به دست آمد که از همان روش تخمین تعداد سکهها و نوشتن حس خود استفاده میکردند و در آنها به بررسی این نکته پرداختند که اضطراب چگونه بر توانایی یک فرد در تشخیص مشاوره خوب از مشاوره بد، تاثیر میگذارد. به بعضی شرکتکنندگان مشاورهای بد وگمراه کننده و به مابقی آنها مشاورهای دقیق ارائه شد. اگر فرد مشاوره دهنده، مشاورهای دقیق ارائه میداد، احتمال پذیرفته شدن مشاوره او برای افرادی که در شرایط احساسی خنثی بودند، بیشتر بود. اما افرادی که در شرایط اضطرابی بودند، در تشخیص مشاورههای خوب از مشاورههای بد، بسیار ضعیف عمل میکردند. شوایتزر میافزاید که این نتایج نشان میدهند اضطراب چقدر میتواند خطرناک باشد؛ چراکه افراد مضطرب مشاوره را بیشتر میپذیرند و بیشتر احتمال دارد که به آن اعتماد کنند، حتی وقتی میدانند شخص پیشنهاد دهنده با آنها در تضاد منافع است. شوایتزر و همکارانش بهرغم اینکه در تحقیقاتشان به درک عمیقی از اثر اضطراب رسیده بودند، اما اذعان میکنند که این حوزه هنوز هم جای کار زیادی دارد. به عنوان مثال، آنها اشاره میکنند که تحقیقات بعدی آنها باید در مورد تاثیر اضطراب و فرآیند مشاوره در زمانی باشد که مشاورهدهنده و تصمیم گیرنده، رو در روی یکدیگر قرار میگیرند. به طور گستردهتر، آنها اشاره کردهاند که مطالعات آینده باید نقش اضطراب را در ابعاد رابطه بین افراد مورد بررسی قرار دهند و دریابند اضطراب چگونه میتواند بر اطمینان اثرگذار باشد و درون یک گروه سرایت کند. آنها همچنین به بررسی این نکته خواهند پرداخت که افراد چگونه میتوانند اضطرابشان را مورد ارزیابی قرار دهند و آن را به احساس مثبتتر و مفیدتری همچون هیجان تبدیل کنند و برای تحقق برخی اهداف، از آن بهره گیرند. به نظر شوایتزر، پژوهش صورت گرفته، اهمیت درک نحوه اثرگذاری اضطراب بر انتخابهای شخص را نشان میدهد. افراد تا زمانی که در یک حالت آرام و باثبات قرار نگیرند و نتوانند در مورد مسائل پیش رو به وضوح تامل کنند، از اتخاذ تصمیمات مهم و اساسی سر باز میزنند. شوایتزر معتقد است که عنصر کلیدی برای غلبه بر اضطراب، داشتن اعتماد به نفس است. افرادی که اعتماد به نفس بالایی دارند میتوانند بر این تاثیرات غلبه کنند. «بیشتر ما وقتی با یک مشاور مالی مواجه میشویم که سیلی از اصطلاحات مالی را که معنای آنها را نمیدانیم بیان میکند، اعتماد به نفس خود را از دست میدهیم. کنترل اضطراب و آگاهی از اینکه اضطراب باعث میشود بیشتر پذیرای مشاوره باشیم و قدرت تشخیص کمتری داشته باشیم، اهمیت بسزایی دارد.»
ارسال نظر