نکات مدیریتی
توانمندسازی کارمندان؛ فرصتها و تهدیدها
در اواخر دهه ۹۰ اکثر مدیران تحت تاثیر رویکرد «توانمندسازی کارمندان»، با تاکید فراوان در پی افزایش تواناییها، اختیارات و تصمیمگیریهای کارمندان بودند، اما نتایج به دست آمده به خوبی نشان دادند که این رویکرد باعث به وجود آمدن تردید در برخی از مدیران و همچنین باعث انزوای کارمندان در محیط کار و ایجاد محدودیت برای آنها شد. بنابراین باید بدانیم چگونه از اشتباههای متداولی که معمولا مدیران در اجرای طرح «توانمند سازی کارمندان» در محیط کار با آن مواجه میشوند، دوری کنیم.
مترجم: پریسا حبیبی
در اواخر دهه ۹۰ اکثر مدیران تحت تاثیر رویکرد «توانمندسازی کارمندان»، با تاکید فراوان در پی افزایش تواناییها، اختیارات و تصمیمگیریهای کارمندان بودند، اما نتایج به دست آمده به خوبی نشان دادند که این رویکرد باعث به وجود آمدن تردید در برخی از مدیران و همچنین باعث انزوای کارمندان در محیط کار و ایجاد محدودیت برای آنها شد. بنابراین باید بدانیم چگونه از اشتباههای متداولی که معمولا مدیران در اجرای طرح «توانمند سازی کارمندان» در محیط کار با آن مواجه میشوند، دوری کنیم. یکی از دلایل علاقه مدیران نسبت به رویکرد توانمندسازی کارمندان در دهه ۹۰، ارزشی است که با اجرای این توانمندسازیها فینفسه ایجاد میشوند. به طور کلی داشتن کارمندانی توانمند که به خودی خود قادر به تصمیمگیری و مهارتهای لازم باشند، وضعیت خوبی است اما این مدیران نسبت به این وضعیت برداشتی کاملا متفاوت داشتند. مدیران باید به این نکته توجه داشته باشند که همه کارمندان علاقهای ندارند که در تمامی تصمیمهای روزانه شرکت دخیل باشند و در جریان همه فعالیتهای شرکت قرار گیرند. بنابراین پافشاری و اصرار بر مشارکت و توانمند سازی همه کارمندان میتواند عواقب منفی ایجاد کند.
عواقب ومشکلات احتمالی
• برخی کارمندان علاقهای ندارند تا مسوولیتی بیشتر به آنها سپرده شود. این گروه از کارمندان با محول کردن وظایف خود به سایر مدیران و سرپرستان بیشتر خشنود میشوند زیرا آنها هستند که بابت «هدایت کشتی» پول دریافت میکنند.
• اگر شما به عنوان مدیر یک بخش به دنبال قراردادن وظایف و قدرت بیشتر به کارمندان خود هستید، هنگام تفویض وظایف بیشتر به کارمندان، با دقت لازم به پاسخها یا تردیدهای احتمالی آنها توجه کنید. رفتارهای فردی هریک از کارمندان ممکن است نشاندهنده آن باشد که او برای مسوولیت بیشتر آمادگی لازم را ندارد یا بر عکس، به دنبال توانمندسازی خود است.
• مدیران نمیتوانند از کارمندان خود انتظار تصمیمگیریهای موثر داشته باشند، در حالی که آنها فاقد تواناییهای لازم در این زمینه هستند و اطلاعات و دادههای کافی برای تصمیمگیری ندارند. همچنین اگر اطلاعات و دادهها آزادانه بین کارمندان به اشتراک گذاشته نشود، هدف شما در توانمندسازی کارمندان با شکست روبهرو میشود و نتایج ناامیدکنندهای در پی خواهد داشت.
• گاهی مشکلاتی همچون مشاجره و اختلاف که در پی توانمندسازی کارمندان به وجود می آید، مدیران را به طور کلی از اجرای این طرح منصرف می کند. زیرا در آینده نیز برای حل این مشکلات احتیاج به نیروی دیگری است.
• گاهی با اجرای توانمندسازی کارمندان ، ممکن است این برداشت به وجود آید که مدیران به دلیل ضعف و نداشتن مدیریتی قاطعانه، از تصمیمگیریها اجتناب میکنند که این پیامدها می تواند باعث بیاعتمادی در کارمندان شود.
رهنمودهایی برای جلوگیری از اشتباههای متداول در توانمندسازی کارمندان
۱. اصراری در محول کردن وظایف بیشتر به کارمندانی که دچار شک و تردید در قبول مسوولیتهای بالاتر هستند، نداشته باشید. در مقابل شما میتوانید راهکارهایی را برای توانمندسازی بیشتر کارمندان در اختیار آنها قرار دهید. به نحوی برنامه ریزی کنید که قبول مسوولیت بیشتر برای همه کارمندان فراهم باشد، اما توجه داشته باشید که همه کارمندان تواناییهای لازم برای قبول مسوولیت بیشتر را ندارند. بنابراین مدیران نباید پافشاری و اصراری در این زمینه داشته باشند.
۲. اطمینان حاصل کنید که اطلاعات کافی و مورد نیاز برای تصمیمگیری در اختیار کارمندان قرار گیرد. شما به عنوان یک مدیر به حجم بالایی از اطلاعات دسترسی دارید که امکان فراموش کردن آنها وجود دارد. بنابراین برای جلوگیری از این مشکل بهتر است تمامی اطلاعات لازم را در اختیار افراد تصمیم گیرنده مجموعه خود قرار دهید تا ضعف در اطلاعات منجر به بروز اشتباه در تصمیمات شرکت نشود.
۳. بهتر است به عنوان مدیر کل، کمی از کنترل و اعمال نفوذ خود در تصمیمهای شرکت بکاهید و تصمیمهای سایر مدیران، هرچند متفاوت با نظرات خود را پذیرا باشید. بنابراین آزادی عمل و فضا را برای سایرین باز کنید و کمتر با روشهای آنها مخالفت کنید.
۴. برای اینکه مدیری ضعیف و بیاراده به نظر نرسید، تمام تصمیمگیریهای شرکت را تنها در اختیار کارمندان توانمند قرار ندهید. ارتباط با کارمندان را افزایش دهید تا کارمندان از نزدیک در جریان امور کاری باشند و متوجه شوند که شما از نزدیک با توانمندیهای آنها آشنا هستید. از سوی دیگر برخی تصمیمات تنها باید در سطح مدیریت اتخاذ شود و کارمندان نقشی در آن نداشته باشند. مثلا تصمیمگیری در مورد نحوه رفتار با یک کارمند نا کارآمد باید در سطح مدیران انجام شود. درخواست از کارمندان برای مشاوره و اعمال نظر در چنین سطحی از تصمیمات تضمینی برمدیریت دموکراتیک شماست.
نتیجه گیری:
به طور کلی توانمندسازی کارمندان میتواند به بهبود تصمیمگیریها و تعهد بیشتر کارمندان در کار کمک کند. همچنین به مدیران کمک میکند تا در کارهایی که جزو وظایف آنها است تمرکز بیشتری داشته باشند. مدیران درهمکاری با کارمندان توانمند، برای مدیریت در سطح خرد و تصمیماتی که هر روزه توسط کارمندان گرفته میشود، میکنند، زمان کمتری را صرف میکنند.
با این حال اگر توانمندسازی به صورت اجباری یا در مسیری نادرست انجام گیرد میتواند نتایج معکوسی داشته باشد، مدیران میتوانند با رعایت نکات سادهای که در بالا آورده شد، از نتایج منفی که ممکن است با آن روبهرو شوند، جلوگیری کنند.
ارسال نظر