خاموش کردن را یاد بگیرید

مترجم: فرهاد امیری

آخر وقت است و مثل همیشه می‌دانی باید چه کار کنی. کتت را برمی‌داری و لباست را سریع می‌پوشی چون یکی از مشتری‌ها با بلوتوث با تو تماس گرفته است. در مسیرت به سمت خانه به مغازه‌ خواربارفروشی می‌روی و وقتی داخل صف ‌ایستاده‌ای، موبایل بلک‌بری‌ات را بیرون می‌آوری تا به ‌ایمیل‌هایت جواب بدهی. به خانه می‌رسی، سر میز شام می‌نشینی و واقعا دوست نداری آن موقع هم چراغ چشمک‌زن قرمز موبایل هوشمندت را پی در پی ببینی، اما می‌بینی. شامت تمام می‌شود: حالا باید دوباره ‌ایمیل‌هایت را چک کنی، ظرف‌ها را جمع کنی و روی کاناپه بنشینی تا چند دقیقه‌ای تلویزیون ببینی، البته لپ‌تاپت را هم روی پایت گذاشته‌ای. خوب، فقط آن چند ‌ایمیل آخری را هم چک می‌کنی و حالا وقت خواب است. فردا صبح زود دوباره بیدار می‌شوی و تمام‌ این کارها را دوباره می‌کنی.

به جهان جدید کار خوش آمدید! جهانی که در آن، ساعت پنج‌ونیم بعد از ظهر دیگر آخر وقت کاری نیست؛ در واقع، در ساعت پنج‌ونیم عصر هنوز تا آخر وقت کاری خیلی مانده است. به جهان لپ‌تاپ‌ها و گوشی‌های هوشمند خوش آمدید، به جهان ابزارهایی که باعث می‌شوند سریع‌تر کار کنیم، کارآمدتر باشیم و انعطاف‌پذیری‌مان افزایش یابد و ارتباطی ۲۴ ساعته در هفت روز هفته با شغلمان داشته باشیم.

نه تنها دیگر نمی‌توانیم به راحتی مرزهای بین زندگی و کار را تمیز دهیم ــ چون هر دوی آنها داخل تور تکنولوژی گیر افتاده‌اند ــ همچنین سازمان‌هایمان فشاری شدید بر ما وارد می‌کنند که همیشه «آنلاین» باشیم و سریعا به تماس‌ها و‌ ایمیل‌ها حتی خارج از ساعات کاری پاسخ دهیم.

با‌ این حال، برخی از کارفرمایان در حال تلاش هستند تا دکمه «خاموش»‌این دستگاه‌ها را فشار دهند. شرکت‌ها از آتوس ــ همان غول خدمات فناوری ارتباطات فرانسه ــ گرفته تا تلکام هلند و تا گوگل همگی اخیرا تمهیداتی اتخاذ کرده‌اند تا کارگران خود را به سوی تعادل بهتری از زندگی و کار سوق دهند و ‌این کار را با تعیین قطع برنامه‌ریزی‌شده اتصال‌های ‌اینترنت برای آنها انجام داده‌اند.

ماه گذشته فولکس‌ واگن، بزرگ‌ترین خودروساز اروپا، وعده داد که خدمات ‌ایمیل گوشی‌های بلک‌بری کارمندان آلمانی خود را حین ساعات غیرکاری غیرفعال کند. ‌این شرکت برای جلوگیری از خستگی مفرط کارمندان خویش، آنها را واداشته است که تنها نیم ساعت قبل از حاضرشدن بر سرکار و نیم‌ساعت پس از رفتن از سوی کار توانایی استفاده از خدمات ‌ایمیل را روی بلک‌بری‌هایشان داشته باشند.

استیوارت فریدمن، یکی از استادان مدیریت وارتون می‌گوید: «کارفرمایان فهمیده‌اند که اگر کارکنان مرزهایی بین کار و زندگی خود داشته باشند، بهتر است. چالش حواس‌پرتی و عدم تمرکز در جهان دیجیتال بسیار شدید است... مساله‌ اصلی توجه و دقت است. در ‌این عصر دیجیتال ـ که تازه آغاز شده است ـ داریم می‌آموزیم که چگونه حد و مرزهای به‌دردبخور و مفید بیافرینیم تا در زمانی که برخی چیزها مهم هستند، به آن چیزها اهمیت بدهیم.»

این سیاست‌های جدید نشان می‌دهند که اگرچه شرکت‌ها نگران سلامت روانی کارگرانشان هستند، اما آنقدرها هم نوع‌دوست نیستند. شواهد نشان می‌دهند که قطع ارتباط‌های موقتی و قاعده‌مند، قابلیت تولید یا بهره‌وری را افزایش می‌دهند و اگرچه اعتیاد ما به دستگاه‌های دیجیتال بسیار زیاد است ــ و بی‌دلیل نیست که به بلک‌بری می‌گویند «کرک‌بری»۱ ــ و برای رفع عادت‌های مضر خود نیازمند کمک هستیم، اما ‌این کار در حیطه‌ مسوولیت کارفرما نیست.

فریدمن اشاره می‌کند که «شرکت‌ها سیاست‌هایی را ‌ایجاد می‌کنند که بیشتر نمادین هستند تا عملی.‌ این سیاست‌ها نماد مواضع شرکت هستند، اما چندان عملی نیستند. سازمان‌ها و مدارس باید به آدم‌ها بیاموزند که چگونه مرزهای یادشده [بین کار و خانه] را مدیریت کنند. مردم باید دریابند که‌ این انبوه داده‌ها و اطلاعات دارد ما را غرق می‌کند و به همین خاطر باید خاموش‌کردن دستگاه‌ها را بالاخره یاد بگیرند.»

آیا تقصیر بلک‌بری است؟

در دوران پیش از ظهور لپ‌تاپ‌ها، ‌ایمیل‌ها و گوشی‌های هوشمند، کارکنان عموما کارشان را با خود به خانه‌هایشان نمی‌بردند، مگر به استثنای چندتایی پرونده و کاغذ، اما زمانه عوض شده است. بنابه پژوهشی که نورفیل ــ شرکت نرم‌افزاری متخصص در حفاظت از اطلاعات ــ انجام داده است، ۸۳ درصد کارگران حرفه‌ای می‌گویند ‌ایمیل‌های خود را پس از ساعات کاری نیز چک می‌کنند. دو سوم آنها در تعطیلات نیز یکی از ابزارهای مرتبط با کار خود را ــ مثل گوشی هوشمند یا لپ‌تاپ ــ با خودشان حمل می‌کنند.

بیش از ۵۰ درصد نیز گفته‌اند حین خوردن وعده‌های غذایی به دوستان یا خانواده‌ ایمیل می‌فرستند. (و البته اتفاق خوبی هم در ‌این گزارش افتاده است: تعداد آنهایی که تصدیق کرده‌اند در لحظات رومانتیک زندگی‌شان نیز‌ایمیل کاری فرستاده‌اند، از ۱۱ درصد در ۲۰۰۹ به ۲ درصد در ۲۰۱۱ کاهش یافته است).

بررسی دیگری که پژوهشگران دانشکده‌ کسب‌وکار دانشگاه شیکاگو در اوایل همین ماه منتشر کردند، نشان می‌دهد که بیشتر مردم فیس‌بوک، توییتر و ‌ایمیل را اعتیادآورتر از الکل و سیگار می‌دانند.

کارولین ماروین، استاد دانشگاه پنسیلوانیا در حوزه‌ ارتباطات که در مورد تاثیرات اجتماعی تکنولوژی‌های ارتباطات پژوهش می‌کند، می‌گوید: «گاه طوری سخن می‌گوییم که انگار تکنولوژی دارد‌ این بلاها را سر ما می‌آورد یا ما را‌ این چنین بار می‌آورد. اما مساله از‌ این حرف‌ها جدی‌تر است. تکنولوژی تنها راهی موثر برای پیاده‌سازی دیدگاهی است که پیشاپیش از خودمان داشته‌ایم. توانایی تولیدمان در بازار است که نشان می‌دهد ما واقعا چه کسی هستیم.»

به بیان دیگر، اعتیاد ما به ابزارهای دیجیتال به نیاز بنیادین‌تر ما به احساس خواستنی‌بودن و مهم ‌بودن باز می‌گردد. ماروین می‌گوید: «برای‌ اینکه عضو موفقی از طبقه‌ متوسط جامعه باشی، باید خودت را وقف کار تخصصی‌ات بکنی و در تمام ساعت‌های روز در دسترس باشی.»

با این وجود، وقف‌کردن خودمان به کارهایمان را نباید افزایش بهره‌وری دانست: کامپیوتر، موبایل‌ها و جریان ثابت موارد تحریک‌کننده‌ای که به سوی ما پرتاب می‌کنند، تمرکز ما را کاهش می‌دهند. پژوهشی که گروهی از پژوهشگران دانشگاه استنفورد در سال ۲۰۰۹ انجام دادند، نشان داد آدم‌هایی که به طور منظم با انواع متفاوتی از اطلاعات الکترونیکی «بمباران» می‌شوند، نمی‌توانند تمرکز کنند.

نانسی روتبارد، یکی از استادان مدیریت وارتون می‌گوید: «آدم‌ها همواره احساس می‌کنند باید در ارتباطی دائمی با دیگران باشند. هیچ ساختار دارای اولویتی وجود ندارد. همه‌چیز فوری است. بله، داشتن ‌این تکنولوژی‌ها مزایایی هم دارد ــ می‌توانیم با انعطاف‌پذیری بیشتری کار کنیم و با سرعت بیشتری به بحران‌ها پاسخ دهیم. اما مضراتی هم دارند که آنها را دست‌کم می‌گیریم.»

روتبارت می‌گوید: «وظایف بسیار مهمی وجود دارند که به میزان زیادی توجه و تمرکز نیاز دارند، وظایفی مثل تصمیم‌گیری یا نوشتن. ‌این فعالیت‌ها زمانی چالش‌برانگیز می‌شود که پشت سر هم صدای رسیدن ‌ایمیل و پیغام حواستان را پرت می‌کند و تمرکزتان را بر وظایف در دستتان از دست می‌دهید.»

گاه دشوار می‌توان جهانی را بدون ‌این حواس‌پرستی‌ها تصور کرد. جاستین مک‌دانیل، استاد مطالعات دینی در پن، کلاسی به نام «با اراده زندگی کنید» دارد؛ کلاسی بدون امتحان و بدون مشق و کاغذبازی که نیازمند مطالعه‌ی ‌اندکی است. با ‌این حال، از دانشجویان انتظار می‌رود که بتوانند سبک زندگی خود را با یکسری محدودیت‌ها دگرگون سازند.

منع نوشیدن الکل و امتناع از استفاده از ارتباطات الکترونیک. مک‌دانیل که اصرار دارد نه هیپی است و نه تکنوفوب ــ یعنی کسی که ترسی وسواسی از تکنولوژی دارد ــ ابتدا توجه زیادی را به خود جلب کرد، اما دانشجویان پس از آنکه از ملزومات ‌این درس آگاه شدند، بسیاری از آنها دودل شدند. خود استاد گفته بود: «هر دانشجویی می‌تواند به آسانی آبجو را کنار بگذارد، اما کنارگذاشتن فیس‌بوک به ‌این آسانی‌ها نیست.» با‌ این حال، دانشجویانی که ثبت‌نام می‌کنند، درمی‌یابند که بدون ‌اینترنت زندگی بسیار متفاوتی را از سر خواهند گذراند. مک‌دانیل معتقد است که کنارگذاشتن ابزارهای دیجیتال مردم را وامی‌دارد تا نظم و تمرکز بیشتری به خود بگیرند: «هر دانشجویی که ‌این کلاس را گذارنده باشد، بدون استثنا خواهد گفت عملکرد بهتری در دیگر کلاس‌ها پیدا کرده و تمرکزش بهبود یافته است.»

توانایی تمرکزیافتن تنها چیزی نیست که استفاده‌ همیشگی از ابزارهای دیجیتال تخریب می‌کند. مطالعات متعددی نشان داده‌اند که جدایی روان‌شناختی از کار حین ساعات فراغت برای سلامت کارمندان اهمیت دارد.

همچنین کارنکردن عاملی مهم در کاهش استرس است: بر اساس آمار ژورنال بهداشت کار و محیط زیست مخارج مراقبت‌های بهداشتی برای کارگرانی که سطوح بالایی از استرس را تجربه می‌کنند، تقریبا ۵۰ درصد بیشتر است. استرس در پدیدارشدن بیماری‌های مزمن، به‌خصوص بیماری‌های قلبی، استخوانی‌ـ‌ عضلانی و روانی نقش مهمی‌ ایفا می‌کند.

از منظری دیگر نیز ‌این در هم تنیدگی ساعات کاری و غیرکاری به خصوص از خلال تکنولوژی‌های جدید مضر است. برای مثال، روتبارت تذکر می‌دهد که «وقتی هر جا هر یک از اعضای تیم پروژه می‌توانند به متخصص یک موضوع ‌ایمیل کنند، آن وقت آدم‌های دیگر به جز ‌این متخصص مهارت‌ها را نمی‌آموزند. یعنی دیگر اعضای تیم نمی‌توانند پیشرفت کنند و تخصص‌های جدید پیدا کنند. بنابراین، چنین کاری باعث می‌شود که دانش تیمی شکل نگیرد.»

خوب،‌ اینکه زمانی را فارغ از کار و دستگاه‌های دیجیتال سپری کنیم، به سلامت و بهره‌وری کمک می‌کند، شادمانی را افزایش می‌دهد و تولید دانش را پیشتر می‌برد. اما چه کسی باید مسوولیت‌ این امر را برعهده بگیرد که ما حتما‌ این زمان فراغت را به دست آوریم؟

کریگ چاپلو، یکی از مدیران شرکت مشاوره‌ی «مرکز راهبری خلاق» که دفتر مرکزی آن در نیویورک قرار دارد، می‌گوید که در دوران دفاتر مجازی و کم‌رنگ‌شدن مرزهای بین کار و خانه، رهبران فردی باید «انواع رفتارهایی را مدل‌سازی کنند که انتظار دارند در سازمان آنها جریان داشته باشد».

او می‌افزاید: «این رییس است که باید بگوید: «بهتر است همه هفته کار نکنیم.» شرکت‌ها باید بگویند: «اگر آخر هفته کارمندانمان را آزاد بگذاریم، آن وقت در روزهای کاری هفته به طور کامل آنها را در اختیار خواهیم داشت. بخشی از راه‌حل ‌این است که نگرش خود را نسبت به کار بسنجیم و تعیین کنیم و پس از آن نگرش خودمان نسبت به خانواده را نیز مد نظر قرار دهیم.

قواعد کلیدی مدیریت و کار از ‌اینجا نشات می‌گیرند. مثلا در خانواده ما قانونی وجود دارد: تا وقتی صبحانه تمام نشده باشد، هیچ کس حق ندارد از بلک‌بری استفاده کند.»

او پیشنهاد می‌دهد که شرکت‌ها نیز از‌ این دست قواعد بگذارند. در واقع، تعداد رو به افزایشی از کسب‌وکارها در حال بازبینی سیاست‌هایشان هستند تا رابطه کارگران‌شان با‌ایمیل‌ها را تغییر دهند: مثلا چه تعداد کارمند باید وظیفه‌ ‌ایمیل‌زدن داشته باشند، چه تعداد کارمند گیرنده‌ هر ‌ایمیلی خواهند بود و یک‌ ایمیل کاری چه تعداد می‌تواند فرستاده شود و پاسخ بگیرد. برخی از شرکت‌ها نیز در حال نظارت بر استفاده‌ کارکنان خویش از گوشی‌های هوشمند در ساعات غیرکاری هستند. چاپلو می‌گوید: «واقعیت ‌این است که زندگی و کار به شدت در یکدیگر گره خورده‌اند و باید بفهمیم چگونه ‌این دو به شیوه‌ای کنار یکدیگر پیش برده شوند که همیشه در استرس و اضطراب به سر نبریم. آدم‌ها باید رفتارهای جدیدی برای سازگارشدن با تکنولوژی‌ها ابداع و اتخاذ کنند تا آسیب جدی نبینند. همچنین باید حد اشباع خودمان را بفهمیم. هر روز از ساعت‌های بسیاری تشکیل می‌شود، اما قرار نیست همه‌ی‌این ساعت‌ها به استفاده‌ ما از تکنولوژی‌ها بگذرد.»

پاورقی:

۱- کرک نوعی ماده مخدر است