بازاریابی اینترنتی- بازاریابی اینترنتی برای کسبوکارهای کوچک
امروزه یک بازاریاب اینترنتی باید به چه نکاتی اهمیت دهد؟
مترجم: فرهاد امیری
بخش اول
ما ملتی قصهگوییم و البته، همگی مخاطبان مشتاق قصههای یکدیگر نیز هستیم. تمام ما در خفا و تکیهزده بر کاناپههای نرم و راحتمان، دوست داریم تا در برنامههای تلویزیونی واقعی، وبلاگهای سیاسی یا ویدئوهای خانوادگی فاششدن درام زندگی دیگران را ببینیم و حالا که اینترنت سر برآورده، میتوانیم این داستانها را با هر کس دیگری از هرجای دیگری از دنیا شریک شویم. توماس فریدمن، گزارشگر نیویورکتایمز میگوید: جهان صاف و تخت است؛ نه مرزی وجود دارد و نه حدی.
نویسنده: استفانی دایموند
مترجم: فرهاد امیری
بخش اول
ما ملتی قصهگوییم و البته، همگی مخاطبان مشتاق قصههای یکدیگر نیز هستیم. تمام ما در خفا و تکیهزده بر کاناپههای نرم و راحتمان، دوست داریم تا در برنامههای تلویزیونی واقعی، وبلاگهای سیاسی یا ویدئوهای خانوادگی فاششدن درام زندگی دیگران را ببینیم و حالا که اینترنت سر برآورده، میتوانیم این داستانها را با هر کس دیگری از هرجای دیگری از دنیا شریک شویم. توماس فریدمن، گزارشگر نیویورکتایمز میگوید: جهان صاف و تخت است؛ نه مرزی وجود دارد و نه حدی. کاری کنید که تعریفکردن داستان شما آسان باشد
قطعا تا بهحال بارها شنیده اید که کلید موفقیت بهوجودآوردن یک کسب و کار موفق در شبکه اینترنت انتخابکردن تاکتیک صحیح و رساندن پیام خود به مخاطبان صحیح است. اما این کار رمز و رازی دارد: رمز و رازی که به شما کمک خواهد کرد تا نسبت به وقتی که از این رمز و راز آگاه نیستید، بسیار موفقتر باشید. و اما آن رمز و راز: شما باید کاری کنید که مردم داستان شما را به آسانی و با خیال راحت تعریف کنند.
وب ۲ (web ۲.۰) منتشرکردن و شریکشدن داستانها با دیگران را بسیار آسان کرده است؛ دیگرانی که جلوی مانیتور کامپیوترشان نشستهاند و دنبال داستانی میگردند که برای بقیه تعریف کنند. خب، چه خوب اگر این داستان از آن شما باشد. اصلا چرا نباید داستان شما باشد؟ آیا نمیتوانید کاری کنید که این آدمها ارزش محصولات و خدمات شما را دهان به دهان نقل کنند؟وقتی شرکت «امور رسانههای دیجیتال» را در سال ۲۰۰۲ تاسیس کردم و کسب و کار طراحی و بازاریابی خود را به راه انداختم، شعار خود را این جمله قرار دادم: «خرید خود را آسان کنید.» در آن زمان، انجام یک معامله آنلاین برای بسیاری از مشتریان نعمت بزرگی به حساب میآمد، اما اکنون این شعار معنای جدیدی یافته است.
وب دیگر از مرحله نوزادی عبور کرده و به سالهای نوجوانی و بلوغش رسیده است؛ یعنی به نقطهای که مصرفکنندگان به نام تجاری شما شکل میدهند و حتی کنترل آن را در دست دارند. اکنون همه از تعریف کردن تجربههای خود با محصولات جدید یا شرکتهای معروف به وسیله پادکست، ویدئو، وبلاگ و غیره کیف میکنند. بنابراین وظیفه اول هر صاحب کسبوکاری این است که مصرفکنندگانش بتوانند روایت خود از تجربهشان با محصولات یا شرکت وی را هر چه راحتتر در اختیار دیگران بگذارند.
بازاریابی با شبکههای اجتماعی
هرچه را از بازاریابی با شبکههای اجتماعی (SMM) میدانید، فراموش کنید و با ذهنی باز به خواندن این متن مشغول شوید. اطلاعات نامناسب و غلط درباره SMM بسیار زیاد است. در عین حال، اطلاعات جدید در این زمینه به سرعت برق و باد به دست میآید و بسیاری از اطلاعات قبلی را منسوخ میکند. به همین دلیل، ابتدا باید به تعریفی کارساز از SMM دست یابیم. اگر بخواهیم به زبانی ساده سخن بگوییم، SMM نوعی بازاریابی است که بر آدمها تمرکز دارد و نه بر محصولات. شما در SMM باید بر تاکتیکهایی تمرکز کنید که اجازه میدهند با مشتری خود گفتوگو کنید. به یاد داشته باشید: «بازار یعنی گفتوگو». ویکیپدیا دات کام میگوید: هدف SMM «بر حسب هر کسب و کار یا سازمانی تفاوت میکند، با این حال، اغلب آنها شرکتهایشان را بیشتر در معرض دید قرار میدهند، بازخورد بیشتری میگیرند، امکان گفتوگو را فراهم میسازند و در حد امکان به فروش محصولات و خدمات میپردازند. همچنین SMM ممکن است شامل نظارت بر آوازه و شهرت یک شرکت در فضای مجازی هم باشد». معنای SMM به شدت محل اختلاف است. روبرت اسکوبل - که به خاطر وبلاگ خود Scobelize.com مشهور شده است - هم رسانههای اجتماعی را تعریف کرده است. او میگوید: «بهترین راه برای فهمیدن یک رسانه جدید مقایسه آن با رسانههای پیشین است.» وقتی به رسانههای قدیمی مینگرید، میبینید چیزهایی شبیه روزنامهها، مجلهها، رادیو، سی.دی و غیره وجود داشتهاند و وظایفی مشابه را به انجام میرسانند. وجه تشابه همه موارد بالا این بود که نمیشد پس از انتشار، در محتوای آنها تغییری ایجاد کرد. وقتی با استفاده از رسانههای اجتماعی به بازاریابی میپردازید، رسانهها را برای یک شبکه اجتماعی خاص مورد استفاده قرار میدهید. شما کاربران آن شبکه را تشویق میکنید که به کنش با یکدیگر بپردازند و اطلاعات را تقسیم کنند.
امروز گزینههای بازاریابی بیشمارند، میتوانید از صفحهای در وبسایتهای شبکه اجتماعی، از پادکستها، از فیدهای آر.اس.اس و غیره استفاده کنید و خبرنامههایتان را منتشر کنید. اما چه تعداد از این تاکتیکها واقعا برای کسب و کار شما مناسب هستند؟ وقتی همکارانتان از شما میپرسند که آیا از آخرین ابزار باحال روز استفاده میکنید یا نه، ممکن است آهی بکشید و بگویید نه! اما نگران نباشید. شما باید ابزارهای مورد نیازتان را بر حسب کسب و کارتان انتخاب کنید و شاید آخرین ابزارهای روز اصلا به درد شما نخورد. خودتان باید بر اساس کسب و کارتان به بهترین شیوه برسید و بدانید که اگر طرحی گام به گام برای ارزیابی هر ابزار نداشته باشید و آنها را درون برنامههای تبلیغاتی خود نگنجانید، آن وقت فقط زمان باارزشتان را هدر دادهاید.
ارسال نظر