نکات مدیریتی
این دیگر شرکت پدرت نیست
عمر اکثر کسب و کارهای خانوادگی به بیش از یک نسل بعد از بنیانگذارانشان نمیرسد. «Bari Jay» که هم اکنون توسط دومین نسل خانواده و «Johnson Security Bureau» که هماکنون توسط سومین نسل خانواده مدیریت میشوند، دو استثناء هستند.
مترجم: طلیعه لطفی زاده
عمر اکثر کسب و کارهای خانوادگی به بیش از یک نسل بعد از بنیانگذارانشان نمیرسد. «Bari Jay» که هم اکنون توسط دومین نسل خانواده و «Johnson Security Bureau» که هماکنون توسط سومین نسل خانواده مدیریت میشوند، دو استثناء هستند. عامل اصلی رونق این کسبوکارها دو زن با نامهای سوزان پارکر و جسیکا جانسون هستند که هر دو از اعضای بیزنس گروپ هستند. هر دو این زنها پس از مرگ پدرانشان، وارد عمل شدند و جنبههای مختلف کسبوکار پدر را بازسازی کردند و اغلب قدمهایی برمیداشتند که هیچ گاه به ذهن پدرانشان خطور نکرده بود یا هیچ گاه مورد تاییدشان نبود. در آخرین جلسه بیزنس گروپ، خانم پارکر و خانم جانسن در این باره صحبت میکردند که اگر پدرانشان امروز حضور داشتند درباره نحوه مدیریت کسب و کار آنها چه فکر میکردند.
***
خانم جانسون، در سال ۲۰۰۹ اداره کسب و کار را به دست گرفت. [شرکت «Johnson Security Bureau» انواع خدمات امنیتی را به شرکتها، منازل یا افراد ارائه میدهد. از جمله خدمات این شرکت نصب دستگاههای امنیتی است.] او میگوید: «من و پدرم در آخرین ماه زندگیاش، درباره اینکه کسب و کار چگونه باید اداره شود با هم بحث میکردیم.» موارد اختلاف نظرمان شامل ارزیابی پروژهها و قیمتدهی در مناقصهها، استفاده از روابط موجود با مشتریان و ایجاد و گسترش روابط با مشتریان جدید بود. معمولا، پدر خانم جانسون از طریق یک رابط مطلع میشد که یک قرارداد امنیتی موجود است. برای آقای جانسون کافی بود که فقط یک نفر که از کارش آگاه بود، وجود داشته باشد تا جایگاهش در معامله ثبت شود و پس از آن وارد معامله میشد و پروژه خود را به قیمت مشخص به مشتریان میفروخت.
به گفته خانم جانسون «او با این روش خیلی راحت بود.» خانم جانسون خودش ارتباطات کمتری دارد، ولی سالها در زمینه فروش تجربه دارد. او پدرش را تشویق کرد که راهکار فعالتری برگزیند، «بعضی وقتها باید از منطقه امن خارج شوی و بروی بیرون و خودت را معرفی کنی.» اما آقای جانسون هیچ گاه دوست نداشت که برای کسب و کارش بازاریابی کند. خانم جانسون میگوید: پدرم علاقهای به تکنولوژی نداشت، وی درمورد راهاندازی یک وب سایت یا حتی در مورد داشتن پیغامگیر تلفنی همیشه مردد بود.
وی همچنین گفت او و پدرش انتظارات متفاوتی از کارکنان داشتهاند. «پدرم واقعا هیچ وقت برای شخص دیگری کار نکرده بود.» خانم جانسون اعتقاد دارد به دلیل اینکه خودش سالها زیر دست یک رییس کار کرده است، احتیاجات کارکنان را بهتر درک میکند. وی اشاره کرد: رابطه کارفرما و کارمند باید هر دو طرف را به یکاندازه بهرهمند کند. «من فکر نمیکنم پدرم آنقدر به اینکه منافع هر دو طرف رعایت شود، اهمیت میداد.»
«او (پدر خانم جانسون )هیچ کسی را به عنوان مرجع نداشت.» این موضوع توسط یکی از اعضای گروه مطرح شد؛ شخصی که به دلیل اینکه خودش هم هیچ گاه بالادستی نداشته است، موقعیت وی را خوب درک میکند. خانم جانسون با حضور در «Thinking Caps Tutoring» تلاش میکرد تا بهترین راه برای برقراری ارتباط با کارکنانش را تشخیص دهد. همکار او میگوید که خانم جانسون در عین حال که میخواهد در دسترس آنان باشد، نمیتواند برای انجام کارهایی مانند نوشتن نامه تایید صلاحیت برای یکی از کارمندان، کارش را متوقف کند. او برای درک شرایط کارمندان، از یکی از دوستانش که برای «کورپوریت آمریکا» کار میکرد سوال میکرد.
***
خانم پارکر گفت از آنجایی که او و خواهرش قبل از اینکه در سال ۲۰۰۸ مدیریت بری جی را در دست بگیرند، برای شرکتهای دیگر کار کردهاند، ایدههایی درباره نحوه مدیریت روابط انسانی در کسبوکار دارند. این دو خواهر، قوانین و یک کتابچه مخصوص منابع انسانی را در شرکتشان بنیانگذاری کردند که خانم پارکر عقیده دارد این اقدام برای یک کسب و کار پوشاک با ابعاد کوچک، کمیغیرمعمول است. به این دلیل این موضوع مطرح شد که هر دو شغلهای دیگری داشتند و نمیتوانستند یک کسب و کار را بدون کتابچه قوانین تصور کنند. «ممکن است از شما شکایت شود.» همچنین، خواهران یک حساب پسانداز بازنشستگی برای کارمندانشان باز کردند. «اینها چیزهایی بود که من در کار قبلیام داشتم، درباره آنها میدانستم و میخواستم آنها را داشته باشم.»
وی همچنین اضافه کرد که اگر امروز پدرشان با آنها کار میکرد، «اصلا علاقهای نداشت درگیر موضوع منابع انسانی شود.» گرچه خوشحال میشد اگر دخترانش به این موضوع رسیدگی میکردند، البته احتمالا پدرشان نیازی نمیدید که اقدامیرسمیدر این باره انجام شود.»
علاوه بر اینها، پدر خانم پارکر همچنان بخشهایی از کسب وکار که مرتبط با کارخانههای چینی «Bari Jay» بود را به یک نماینده ارجاع میداد. به دلیل اینکه وی درمقابل تغییر مقاومت میکرد، این شرکت در میان رقبایش جزو آخرین شرکتهایی بود که بخشی از کسبوکارش را به خارج از کشور منتقل کرد.
«او یک مدیر سنتی بخش پوشاک بود و نمیخواست راههای جدید کسبوکار را بیاموزد.» برای مثال، همیشه پرداختهایش را با چک انجام میداد. کار با کارخانههای چینی و نحوه پرداخت به آنها باعث شد که او بیاموزد چگونه به صورت اینترنتی و پرداخت از راه دور، این کار را انجام دهد.
بهرغم رشد و موفقیت بری جی، خانم پارکر میگوید اگر امروز پدرش همراه با دخترانش کار میکرد و از تجربه ۴۰ سالهاش در زمینه پوشاک استفاده میشد، کسبوکار آنها بهتر بود. خانم پارکر دامنه گستردهای از مشاوران دارد، که شامل یکی از رقبا، بعضی از دوستان قدیمیپدرش در صنعت پوشاک و استادش که هم اکنون ۸۳ سال سن دارد و هنوز کار میکند، میشود. «ما میتوانیم از افراد زیادی کمک بگیریم، اما اگر پدر حضور داشت، به هیچ یک از آنها احتیاج نداشتیم.» در پاسخ به این سوال که «آیا قادر هستیم کسی با آن مقدار تجربه را استخدام کنیم؟»، وی پاسخ میدهد که «وقتی که در ابتدا اداره کسب و کار را در دست گرفتیم، ما شروع به بررسی جنبههای مختلف آن کردیم، افراد بسیار زیادی با ادعا وارد شدند و تقاضای حقوقهای بسیار بالایی کردند.» هیچ تضمینی برای صحت ادعایشان هم وجود نداشت، بنابراین خانم پارکر و خواهرش تصمیم گرفتند تا خودشان از امور سر در بیاورند و امور را خودشان به دست بگیرند.
منبع: نیویورک تایمز
ارسال نظر