دیکشنری دو زبانه برای دانشگاهها و جهان کسب وکار
منبع: نالج ات وارتون
دانشگاهها و شرکتها متعلق به دو دنیای متفاوت با حاکمیت فرهنگهای متفاوت هستند. آنها به یکدیگر نیاز دارند، ولی درکی از یکدیگر ندارند و به یک زبان صحبت نمیکنند. همکاری بین دانشگاه و شرکتها پدیدهای مهم است که به رشد خلاقیت و انتقال نوآوری که امری ضروری برای توسعه اقتصادی است، کمک میکند.
مترجم: پریسا حبیبی
منبع: نالج ات وارتون
دانشگاهها و شرکتها متعلق به دو دنیای متفاوت با حاکمیت فرهنگهای متفاوت هستند. آنها به یکدیگر نیاز دارند، ولی درکی از یکدیگر ندارند و به یک زبان صحبت نمیکنند. همکاری بین دانشگاه و شرکتها پدیدهای مهم است که به رشد خلاقیت و انتقال نوآوری که امری ضروری برای توسعه اقتصادی است، کمک میکند. در سالهای اخیر برای دستیابی به سود حداکثری تلاشهای هدفمندی از طریق تحقیقات دانشگاهی و اختصاص بودجههای دولتی، انجام شده است که نتایج آن در جامعه و دنیای کسب وکار منعکس شده است. اروپا نیز اگرچه رهبری پیشرو در بسیاری از زمینههای علمیو فنی است، اما بین دانشگاهها و شرکتهای آنها یک شبکه همکاری مستقل وجود نداشت. برای مقابله با این مشکل اتحادیه اروپا پیشنهاد داد همانند بازارهای کالاها و خدمات در اروپا بازارهای مشترکی نیز درعلوم ایجاد کنند. همچنین آنها امیدوارهستند که با اختصاص بودجه کافی در بخش پژوهش و تحقیقات بتواند با کشورهای آمریکا و ژاپن به رقابت بپردازند.
موانع و مشکلات
موانع زیادی وجود دارند که برای ایجاد همکاری میان دانشگاه و صنعت باید برطرف شوند. بسیاری از این مشکلات ریشه در فرهنگ و ارتباطات دارند که در این مقاله سعی شده به آنها پرداخته شود.
دانشگاهها و شرکتها از نظر راه و رسم اخلاقی بسیار متفاوت هستند. در مراکز دانشگاهی اساس بنیادین، هنجارهای اخلاقی شامل مواردی چون «عدم حریم خصوصی برای دانش تولید شده از فعالیتهای علمی، آزادی عمل در انتشار نتایج پژوهش، منزلت حرفهای، تولید دانش و تحقیقات با کیفیت بالا است؛ در مقابل قوانین شرکتها برگرفته از قوانین متفاوتی چون حریم خصوصی برای دانش به دست آمده از تحقیقات، عدم انتشار نتایج به دست آمده از تحقیقات، تمرکز بر سودآوری، استفاده از تحقیقات برای استراتژیهای شرکت و بهبود مزیت رقابتی شرکتها است. از نظردیدگاه سازمانی نیز ، این دو جامعه به دو دنیای بسیار متفاوت تعلق دارند. در حالی که دانشگاهها از بوروکراسی و نظام ثابتی برخوردارند، شرکتها پایههای موفقیت خود را در انعطافپذیری بیشتر میدانند. فراتر از آن در دانشگاهها دپارتمانها به صورت جداگانه و مستقل ازیکدیگر فعالیت میکنند، سیستم پرداخت پاداش و مزایا برای تحقیقات وجود ندارد و هدف آنها در بلندمدت، «تثبیت» است. اما در دنیای کسبوکار فعالیتهای تحقیق و توسعه به صورت یکپارچه است و یک سیستم مزایا و پاداش برای محققان وجود دارد و دستیابی به اهداف کوتاه مدت، هدف اصلی آنها است.
نیاز به یک چارچوب قانونی
باید یک چارچوب قانونی برای کاهش یا حتی حذف این مشکلات ایجاد شود. باید توجه شود گذشتن از این موانع به منظور بهبود نتایج بدون آسیب رساندن به دو طرف باشد. در زیر دستورالعملهایی برای ایجاد طرحهایی مناسب ارائه میشود:
حفاظت از حق مالکیت اختراع ثبت شده که میتواند نتیجه بخشهای تحقیق و توسعه دانشگاهی باشد.
لازم است برای ایجاد یک سیستم کارآمد از مشوقها که موجب تسهیل تبادل اطلاعات بین صنعت و دانشگاه میشوند، کمک گرفت و از سوی دیگر بر حفاظت کافی از حقوق معنوی که ناشی از تحقیقات در موسسات بخش دولتی است، تاکید داشت. باید تعیین شود که حق نشر نتایج حاصل از تحقیقات چیست. برای رسیدن به تعادل بین انحصار و انتشار نتایج توصیه میشود که دانشگاهها در مورد موضوعات مشابه با نهاد ثالثی کار نکنند و تا زمانی که تحقیقات ادامه دارد، انتشار نتایج آن را به تاخیر بیندازند.
طراحی یک سیستم مناسب تشویقی و جبران خدمات که سازگار با اهداف انتقال فناوری باشد.
محققان دانشگاهی باید به کاستیهای جدی در همکاری با بنگاهها رسیدگی کنند. از طرف دیگر محققان دانشگاهی درقبال انجام تحقیقات معمولا پاداش اقتصادی قابل توجهی به دست نمیآورند. به همین دلیل تا زمانی که دانشگاهها فقط زمان اختصاص یافته به آموزش را محاسبه کنند و ساعات کار تحقیقاتی اساتید لحاظ نشود، تلاشهای تحقیقاتی محققان تعریفی واضح وکارآمد نخواهد داشت. بنابراین برای مقابله پیشنهاد میشود که دانشگاهها برنامههای آموزشی دانشگاهی خود را مورد توجه کسانی قرار دهند که در پروژههای تحقیق و توسعه شرکتها فعالیت میکنند و به ترویج تبادل پرسنل بین دانشگاه و شرکتها بپردازند.
شناسایی آن دسته از عواملی که در بهبود چشمانداز همکاریها موفق است.
برخی از عوامل کلیدی میتواند به بهبود یک همکاری یکپارچه کمک کند که این خدمات عبارت است از ایجاد یک هدف مشترک برای رسیدن به سطح خاصی از اعتماد و تعهد بین احزاب به طوری که مورد پذیرش هر دو گروه باشد.
برای نزدیک کردن هر چه بیشتر شرکتها و دانشگاه، واسطهها به کار گرفته شوند.
برای این منظور تاکید میشود که شرکتها با اتکا بر پرسنل آکادمیک خود، ارتباط لازم بین «مشتریان» (شرکتها) و «ارائهکنندگان دانش» (دانشمندان) را ایجاد کنند. در عین حال نویسندگان هشدار میدهند که گاهی اوقات نیز این نوع از واسطهها میتوانند باعث نگرش بوروکراتیک بیش از حد شوند که ممکن است همکاری بین این دو گروه را به مخاطره اندازد.
ارسال نظر