مدرسههای کسبوکار و جهانیشدن
منبع: اکونومیست
مدرسههای کسب و کار در زمینه جهانیشدن چه قدر موفق هستند؟ یک پاسخ به این پرسش آن است که بستگی به کسی دارد که این سوال را جواب میدهد. اگر شما بروشورهای پرزرق و برق مدرسههای تجارت را بخوانید، پاسخ آشکار است:
مترجم: محسن آزموده
منبع: اکونومیست
مدرسههای کسب و کار در زمینه جهانیشدن چه قدر موفق هستند؟ یک پاسخ به این پرسش آن است که بستگی به کسی دارد که این سوال را جواب میدهد. اگر شما بروشورهای پرزرق و برق مدرسههای تجارت را بخوانید، پاسخ آشکار است: خیلی. آنها میگویند جهانیشدن در مغز استخوان ما یافت میشود، در مار پیچ دیانای ما. گروههای متنوع و متکثر ما شاهد این امر هستند، مشارکت ما با موسسات خارجی و تعداد زیاد دانشجویانی که در یک هفته به چین اعزام میکنیم (برای یادگیری روشهای آنها برای تجارت)، شواهدی بر این مدعا هستند.
پانکای گماوات(Pankaj Ghemawat) استاد مدرسه تجارت IESE (موسسه مطالعات کسب و کار برتر در مادرید اسپانیا) این مدارس را به تبلیغات کاذب متهم میکند. آقای گماوات نویسنده کتاب «جهان ۰/۳» است.
او معتقد است اگرچه مدارس کسب و کار مدعیاند که خیلی جهانی هستند، اما واقعیتها چیز دیگری را نشان میدهد. در سال ۲۰۰۹ کمتر از ۵ درصد فارغالتحصیلان کسب و کار خارجی بودند و کمتر از ۶ درصد از ۱۲۰۰۰ موسسه تجاری اساسنامه بینالمللی داشتند. اما در مورد هیات علمی این مدارس کسبوکار، منادیان خودگمارده جهانیشدن، وضع چگونه است؟ او معتقد است تنها ۶ درصد از تحقیقات ایشان در ۲۰ نشریه معتبر مدیریت منتشر گشته که هیچ موضوع فرامرزی را شامل نمیشده است. و این تنها پیش از آن است که موردکاویها مورد بررسی قرار بگیرند. چیزهایی که در مدارس کسب و کار آموخته میشوند، به طور زنندهای آمریکامدار هستند. تنها حدود یک سوم آنچه منتشر میشود به خارج از آمریکا مربوط میشوند. تنها ۱۴ درصد به موضوعی فرامرزی به هر طریقی اختصاص دارند و تنها ۶ درصد مطالعات موردی موضوعی فرامرزی را مساله مرکزی خود قرار دادهاند.اما مهمترین انتقاد آقای گماوات آن است که فراسوی اقتصادهای بینالمللی، مدارس اندکی دورههای ضروری در مورد جهانیشدن دارند. در عوض، مدارس نگرشی تکبعدی (معمولا آمریکایی) به معنای جهانیشدن دارند. او میگوید «مفهومی که مدارس کسب و کار در نقاط مختلف دنیا آموزش میدهند دقیقا یکی است و آن انگیزه یکسانسازی است». «بنابراین زمانی که دانشگاه شیکاگو با غرور تاکید میکند برنامههایی را در سه جای مختلف [شیکاگو، لندن و سنگاپور] اجرا کرده است و در همه آنها دقیقا یک محتوا دارد، من میپرسم...آیا انگیزهای برای توجه به واقعیتهای بومی وجود ندارد؟ آیا نمیخواهید نسبت به آن اساس اولیه کمی تمایز ایجاد کنید؟»
اما انگیزه به دست آوردن یک مدل استاندارد و یکسان ریشه در آکادمیا (نظام آموزشی) دارد. دکتر گماوات معتقد است «مفهوم طبیعتگرایانه ایدهها مورد علاقه این استادان است تا بتوان در هر زمان و مکانی آن ایده را اعمال کرد»، زیرا به ایشان اجازه میدهد که ایدههایی فراگیر برای اشاره به جهان گستردهتر بسازند. البته مشکل آن است که در جهان واقعی هر کسب و کار و تجارتی که بکوشد به این طریق فراسوی مرزها عمل کند، زیاد طول نمیکشد. همسانی فزاینده چهره شهرها در کل جهان انتخابهای خاص و بومی آنها را پنهان میکند و بنابراین حتی جهانیترین شرکتها نیز باید خود را با این واقعیت تطبیق دهند(و بدانند که شباهت ظاهری شهرها منافی با فرهنگ بومی آنها نیست). مکدونالد در هند برگرهایی برای گیاهخواران سرو میکند در حالی که در مکزیک برگر تند میفروشد، جایی که کوکاکولا به جای استفاده از شهد ذرت چنان که در آمریکا رایج است، از نیشکر استفاده میکند.
این گرایش به سمت مدل جهانی همسان در مدارس بالا هم همچون هر جای دیگری بحرانی است و با سفر بینالمللی نیاز به تمایزگذاری رفع نمیشود. پروفسور چنین توضیح میدهد که «مدارس کسبوکار میگویند ما در کلاس آموزشی داریم که مستقل از زمینه(freecontext) است، و بنابراین دانشجویان را به منظور یادگیری بستر و زمینه[ی تحقیقات] به برنامههای معاملاتی میفرستیم». حتی اگر این دانشجویان تا حدودی بتوانند ایدههای بومی در مورد جهانیشدن را بیاموزند، تحقیقات نشان داده است درسهای آموخته شده در سفرهایی که تنها دو یا سه هفته طول میکشد، به سادگی ماندگار نمیشوند.
حقیقت غمانگیز آن است که انگیزه رقابتی اندکی در مدارس برای تغییر وجود دارد. زمانی که آقای گماوات مدیر موسسه آموزشی IESE را متقاعد کرد که افزودن دورهای برای جهانیشدن ضروری است، این بدان معنا است که دیگر اساتید مجبورند برخی از زمان کلاسهایشان را از دست بدهند. نظام آموزشی ذاتا محافظهکار است و احتمالا تعداد اندکی از مدیران بتوانند بدون دردسر حاضر به تغییر سیستم آموزشی شوند. مدارس غربی هنوز شمار زیادی از متقاضیانی را دارند که از بازارهای در حال ظهور برای پذیرش صف کشیدهاند، حتی اگر آنچه به آنها آموخته میشود، ارتباط کمی با زمانی داشته باشد که آنها به خانه باز میگردند. این موقعیت تا زمانی که رقابتی واقعی در مدارس بازارهای در حال ظهور به وجود آید، ادامه خواهد داشت، مدارسی که بتوانند جهانیشدن را از دیدگاه خودشان بیاموزند. گماوات معتقد است همچنین فشار اندکی از سوی هم آژانسهای اعتباربخشی و هم رسانههای معتبر وجود دارد. او میگوید انتشاراتی چون فایننشال تایمز و اکونومیست بخشی از مشکل هستند، دقیقا به این دلیل که آنها تنها ابعاد سطحی و ظاهری چگونگی آموزش جهانیشدن را اندازه میگیرند. تا زمانی که مجبور به تغییر نشوند، مدارس کسب و کار از وضعیت موجود بسیار راضی خواهند بود.
ارسال نظر