یادداشت- به بهانه برگزاری نهمین کنفرانس بینالمللی مدیریت
نهادینه شدن تعامل گروهها در عرصههای اقتصادی و بازرگانی
چهارشنبه، سیام آذرماه، نهمین کنفرانس بینالمللی مدیریت در برج میلاد تهران به کار خود پایان داد. دوستانی که در جریان کار اجرایی هستند میدانند که برپایی کنفرانسی با بیش از چندهزار شرکت کننده و چند ده سخنران از اقصی نقاط جهان کاری است مردافکن. در نتیجه تلاشهای برگزارکنندگان کنفرانس در خور تقدیر است.
علی دادپی
چهارشنبه، سیام آذرماه، نهمین کنفرانس بینالمللی مدیریت در برج میلاد تهران به کار خود پایان داد. دوستانی که در جریان کار اجرایی هستند میدانند که برپایی کنفرانسی با بیش از چندهزار شرکت کننده و چند ده سخنران از اقصی نقاط جهان کاری است مردافکن. در نتیجه تلاشهای برگزارکنندگان کنفرانس در خور تقدیر است. در دنیای اقتصاد و علوم بازرگانی کنفرانسهای سالانهای هستند که خود به نهادهای علمیتبدیل شدهاند. هفته آینده در شهر شیکاگو اتحادیه انجمنهای علوم اجتماعی یاAllied Social Sciences Associations گردهمایی سالیانه خود را بر پا خواهد کرد که در آن حدود پنجاه انجمن و اتحادیه علمیشرکت خواهند کرد و حجم وسیعی از آخرین نتایج پژوهشی در زمینههای اقتصاد، انرژی، سیاستگذاری اقتصادی و غیره ارائه خواهد شد. در کنار این کنفرانس جویندگان کار با گروههای مختلف از صنعت و دانشگاه ملاقات خواهند کرد تا اولین مصاحبههایشان را داشته باشند. شاید بگویید که این قیاس مع الفارق است، اما فراموش نکنید که این انجمنها بیش از صد و بیست سال سابقه دارند. کنفرانس بینالمللی تهران گرچه جوان است ولی راهی طولانی را در نهادینه کردن تعامل بین دانشگاهیان، کارفرمایان، کارآفرینان و مدیران پیموده است.
گرچه معمول است سخنرانیهای افتتاحیه کلیگویی و خلاصهای از آنچه باشد که معمولا بر همگان واضح است، سخنرانیهای افتتاحیه کنفرانس از جنس دیگری بودند. دکتر مشایخی و دکتر نیلی درباره پژوهشهای علمیو تحلیلشان صحبت کردند. مقاله دکتر نیلی درباره ارتباط اندازه بنگاه و بهرهوری در ایران برای هر دانشجوی اقتصادی آموزنده بود. این سخنرانیها دوباره نشان دادند که تنها با بررسی و تحلیل دادههای موجود تا چه حد میتوان درباره اقتصاد ایران آموخت و ما تا چه حد میتوانیم با اسیر شدن در کلیشهها و از واقعیتهای اقتصادی بیخبر بمانیم. بعد از سخنرانان افتتاحیه آقای قالیباف شهردار تهران صحبت کرد. برای من دو نکته در این سخنان جالب بود. اول تاکید بر این واقعیت که «ما در دهه هشتاد هم نفت ۱۱ دلاری را تجربه کردیم و هم نفت ۱۱۰ دلاری را، ولی چالشهای اقتصادی ما یکسان ماندند». دوم اشاره به اینکه «چالشهای ما مدیریتی هستند و روش باید ثبوتی باشد». شاید تا رسیدن به این واقعیت در میان سیاستگذاران که چالش اصلی ما رسیدن به یک مکانیسم کارآی بازار و دولت کوچک باشد راهی نمانده باشد.
تعدادی از دوستان و نسل جدید مدیران و استادان مدیریت و اقتصاد هم که مقیم خارج از کشور هستند در این کنفرانس مقالههای خود را ارائه کردند. این گروه گرچه کوچک بودند ولی از بنگاهها و دانشگاههایی از سنگاپور تا سانفرانسیسکو آمده بودند و همه رشتههای مدیریت و بازرگانی را نمایندگی میکردند. دانش این افراد و آشناییشان با محیطهای کاری و تجاری این ابرشهرها ایشان را به مشاورانی مناسب برای صنایع و بنگاههای داخلی تبدیل میکند.
هرچه تجربه ام بیشتر میشود یقینم به این امر بیشتر میشود که زیرساختهای اصلی ارتباطات، انسانها هستند. این انسانها هستند که با فرهنگ آشنا میشوند و میتوانند راهکارها و راهبردهای تعامل بین صنایع و بنگاهها را طراحی کنند. درست است که زیرساختهای ما هنوز اندک هستند اما رو به گسترش میباشند. این کنفرانس فرصت خوبی بود برای استفاده از تجربه این دوستان و تعاملشان با فعالان بومی و دانشگاهیان. برای من به عنوان یک معلم بهترین میزگرد، بحثی بود که درباره آموزش مدیریت در ایران انجام شد. اساتیدی مانند دکتر مشایخی، آذرهوش و فقیهی که پیشکسوتان این امر در ایران هستند از تجربههای خودشان گفتند. جوانانی مانند دکتر رحمانداد و دکتر ذواشکیانی از روندهایی صحبت کردند که آینده آموزش مدیریت را خواهند ساخت. برای من این نکتهها جالب بود: اول تمرکز آموزش مدیریت در تهران در حالی که هفتاد درصد صنایع خارج از تهران هستند. پیشنهاد شد که برنامههای تابستانی در شهرستانها برگزار شود. این پیشنهاد برای مدرسی مانند من بسیار جالب است. لذت تدریس فقط به آموزش نیست، بلکه به چیزهایی که است که آموزگار از دانش آموزانش فرامیگیرد. چقدر میشود از چنین برنامههایی ایده برای تحقیقات بیشتر گرفت. نکته دیگری که به آن اشاره شده اهمیت آموزش مهارتهای به روز به بخش خصوصی بود. واقعیت اینجا است که تقاضای اصلی آموزش مدیریت در ایران از طرف بخش دولتی است. اما موتور محرک رشد و توسعه اقتصادی بخش خصوصی است. سوالی که برای من ایجاد شد این بود که آیا میشود از شبکه اتاقهای بازرگانی برای پیدا کردن مخاطب مناسب و موثر برای این برنامهها استفاده کرد یا نه. این اتاقها میتوانند زیرساخت مناسب چنین فعالیتهایی باشند.
در این روزها که نفس سرد زمستان به تهران رسیده است، بعد از سه روز و ارائه دویست و پنجاه تجربه کاری و چندین کارگاه آموزشی، کنفرانس به کار خود پایان داد تا شراره امیدی باشد برای کسانی که به آینده ایران امیدوارند.
ارسال نظر