مهارتهای مدیریتی
سرایت دیدگاه رهبر سازمان
چند سال پیش، سوار یک هواپیمای کوچک بودم که ناگهان صدای آژیر دود را شنیدیم. خلبان از طریق بلند گو هشدار داد که سریعا سیگارها خاموش شود. البته معلوم شد که هیچکس سیگار نمیکشید و این هشدار، به علت تشخیص غلط حسگر دود بود. اما در صدای خلبان، ترس احساس میشد و این ترس در تمام کابین منتشر شد.
مترجم: رویا مرسلی
چند سال پیش، سوار یک هواپیمای کوچک بودم که ناگهان صدای آژیر دود را شنیدیم. خلبان از طریق بلند گو هشدار داد که سریعا سیگارها خاموش شود. البته معلوم شد که هیچکس سیگار نمیکشید و این هشدار، به علت تشخیص غلط حسگر دود بود. اما در صدای خلبان، ترس احساس میشد و این ترس در تمام کابین منتشر شد. در پرواز دیگر، خلبان اعلام کرد که مشکلی در سیستم هیدرولیک هواپیما وجود دارد و آنها باید با بوئینگ مشورت کنند تا بهترین راه را برای فرود بیابند. این مورد، بسیار خطرناکتر از موقعیت قبل بود و دو تلاش ناموفق برای فرود انجام شد تا هواپیما بالاخره به زمین رسید. اما هرگز فراموش نمیکنم که همه مسافران چقدر آرام بودند؛ چرا که آرامشی که در صدای خلبان بود به همه سرایت
کرده بود.
یکی از وظایف مهم مدیران در دنیای پراسترس کسبوکار امروز این است که احساسات و عکسالعملهای خود را طوری هدایت کنند که مانع پیشرفت کار افراد نشود. هر مدیر بزرگی، دارای یک «خود» است که الزاما شامل بهترین ویژگیهای این مدیر نیست.
این «خود» میتواند در شرایط خاصی پدیدار شود و حکمفرمایی کند. برای چیره شدن بر مسائل و موقعیتهای خاص لازم است که نیازهای سازمان و افراد آن را فراتر از تمایلات درونی خود قرار دهید. هر چند این امر در ارتباط با موضوع مدیریت ایدهآل کاملا واضح و مبرهن است، اما در این دنیای همواره در حال تغییر، توانایی یک مدیر برای مدیریت تجربیات و احساسات درونی خود در شرایط استرس و استفاده از آن برای تمرکز تیمش امری حیاتی به شمار میرود.
کارآمدترین روش برای انجام این کار، وقت گذاشتن برای درک و روشن کردن این مساله است که چرا آنچه را که شما و سازمانتان هر روز انجام میدهید مهم است. اگر اهداف والای سازمان را همیشه در پس ذهن خود داشته باشید، مدیریت امور در شرایط زودگذر بحران، بسیار بهتر خواهد شد. ذهن و احساسات شما به طور طبیعی با این اهداف والا پیوند برقرار میکند و در نتیجه مشاهده میکنید که واکنشپذیری شما (ترس، خشم و غیره) به سرعت کاهش مییابد. به همین دلیل اهداف اصیل سازمان شما حائز اهمیت فراوانی است.
به این مطلب توجه کنید: پروفسور «هفر بمبنانی» و «استوارت دی کارابنیک»، تفاوت میان الگوهای فکری افرادی را که در تحمل ناکامیها قوی یا ضعیف بودند را مورد بررسی قرار دادند. آنها یک مکانیسم استثنایی را در پس این رفتارها تشخیص دادند. آنهایی که مبنای تفکر خود را بر منفعت آنی گذاشته بودند، خیلی کمتر احتمال داشت که در رسیدن به خواسته خود تعلل کنند. اما آن افراد که توانستند رضایتمندی خود را به تاخیر بیندازند ، موقعیت را به صورت کاملا متفاوتی رقم زدند.
این افراد به جای اینکه بحران را به عنوان موقعیتی برای رسیدن به رضایت خود تعبیر کنند، آن را به عنوان چالش نیروی اراده تلقی میکنند. به عبارت دیگر، آنها این کار را به عنوان یک عمل سمبلیک برای اثبات نیروی اراده و قدرت تعهد خود تفسیر میکنند. این ارزشها برای آنان بیش از رسیدن به یک رضایت آنی معنا دارد.
همین مفهوم، برای کارآمدترین مدیران عامل هم به کار گرفته میشود، یعنی آنهایی که انگیزههای خود را کنترل میکنند و نیز زیرمجموعههای آنها که به نوبه خود چالشها را با در نظرگرفتن تعهد به اهداف شرکت مجددا چارچوببندی میکنند. دیو دیلون، مدیرعامل شرکت کروگر از بزرگترین سوپرمارکتهای زنجیرهای در سراسر دنیا میباشد. تاکنون، سه نسل از خانواده دیلون در این شرکت فعالیت داشتهاند. ناگهان، این مجموعه با یک مشکل بیسابقه و بسیار جدی مواجه شد. ارزان فروشان بزرگ (از همه مهمتر شرکت والمارت) وارد کسبوکار سوپرمارکتها شدند و بالاخص شرکت والمارت تلاش میکرد تا رهبری بازار را به دست گیرد. دیلون باید راهی پیدا میکرد که به افرادش کمک کند تا با این تهدید مواجه شوند، اما در عین حال از وظایف روزانه خود نیز باز نمانند. امکان برد در این جنگ فقط در صورت وجود یک انضباط مداوم، سخت کوشی و کار زیاد در مقابل رقیب سرسخت وجود داشت.
بسیاری از کسب و کارهای دیگر وقتی شنیدند که والمارت جای آنها را در بازار خواهد گرفت به سادگی از رقابت با آن شرکت بزرگ که کارآمدی و چیرگی بیرحمانه اش بر بازارهای مختلف از کسی پوشیده نبود دست کشیدند.
دیلون، به جای آنکه اجازه دهد هراس و وحشت بر او و تیمش مستولی شود، تصمیم گرفت که بر رسالت و هدف شرکت کروگر تمرکز کند: او میگوید «هر چند فکر نمیکنم که بتوان برای شخصی که روز بسیار بدی را پشت سر گذاشته است معجزه کرد، اما واقعا فکر میکنم که یک لبخند، یک کلمه زیبا در پشت صندوق پرداخت و رفتار فروشندگان در یک سوپرمارکت باعث میشود که افراد، روز خود را
راحتتر سپری کنند.
من فکر میکنم حرکات و اشاراتی از این دست، میتواند تاثیر مثبت زیادی در بطن جامعه داشته باشد. ما به عنوان یک شرکت، نقش مهمیدر موازین اخلاقی کشور ایفا میکنیم و نمیتوانیم از آن چشم برداریم.»
تیم دیلون با تهدید والمارت مواجه شد و همچنان به رهبری خود در بازار تا به امروز ادامه میدهد. پایبندی به هدف، به رهبران اجازه میدهد تا مسوولیتهای خود و زیرمجموعههایشان را در قالب نقش مهمی که یک انسان در پیش بردن یک رسالت بزرگتر ایفا میکند باز تعریف کنند. این هدف میتواند در زمان ناکامیبه مدیران کمک کند تا احساسات در هم گسیخته خود را مورد بازبینی قرار دهند و از طریق سرایت مدیریت، الهام بخش کارکنان در بازتعریف ضعفها یا شکستهای کوچک شوند و در افراد خود انگیزه معناداری ایجاد کنند.
در دنیای خشن امروز، داشتن چنین نگرشی که حائز اهمیت فراوانی است، وجه تمایز سازمانهای موفق در مقابل سازمانهایی است که با شکست روبهرو میشوند.
منبع: HBR
ارسال نظر