مدیریت شهری
قویترین مانع در مقابل رشد جمعیت شهری چیست؟ (راهنمایی: سیمان و فولاد نیست!)
مترجم: عادله جاهدی
جهان در معرض افزایش جمعیتی فراگیری قرار دارد که از حومه تا خود شهرها را شامل میشود. اساس این تحولات صرفهجویی در مقیاس است که بهرهوری مراکز شهری متمرکز را بالا برده است.
ریچارد دابس و جانا رمس
مترجم: عادله جاهدی
جهان در معرض افزایش جمعیتی فراگیری قرار دارد که از حومه تا خود شهرها را شامل میشود. اساس این تحولات صرفهجویی در مقیاس است که بهرهوری مراکز شهری متمرکز را بالا برده است. این افزایش بهرهوری ناشی ازشهرنشینی تاکنون رشد اقتصادی چشمگیری را موجب شده و اساسا فقر را در کشورهایی نظیر چین کاهش داده است. رشد شهرها میتواند در بازارهای نوظهور بیشماری به رشد بیشتر و کاهش فقر بیانجامد.
با این حال، هم اکنون نرخ رشد برخی از شهرهای بزرگ در حال افت است. علاوه بر این، پیچیدگی روزافزون شهرهای بزرگ میتواند کیفیت مدیریت آنها را کاهش دهد. وقتی چنین اتفاقی میافتد، شهرها به ترکیبهای فاجعه باری از خیابانهای پر جمعیت و پرترافیک تبدیل شده و این سوال را ایجاد میکنند که حداکثر وسعت ممکن یک شهر چقدر میتواند باشد. از دیدگاه موسسه جهانی مککینزی (MGI) هیچ محدودیتی از لحاظ تکنولوژی یا زیرساختی در مورد سرعت رشد یا وسعت یک شهر تعیین نشده است- البته به این شرط که رهبران تجاری و دولتی قادر به اداره شهرهای در حال رشد باشند.
مدیریت فرصتها و چالشهای شهرها با پیشروی شهرنشینی جهانی در مقیاسی وسیع، حیاتی و ضروری است. میزان شهرنشینی در دنیا اخیرا به بیش از ۵۰ درصد رسیده است. تا سال ۲۰۲۳، شاهد اسکان ۲/۱ میلیارد نفر دیگر در شهرها خواهیم بود که ۹۵ درصد از آنها مربوط به کشورهای در حال توسعه خواهد بود. شهرنشینی، اساس پیشرفت اقتصادی کشورها است. معجزه اقتصادی کرهجنوبی یعنی افزایش ده مرتبهای رشد ناخالص داخلی از سال ۱۹۶۰ تا کنون، ناشی از افزایش جمعیت شهری از ۲۵ به ۸۰ درصد از کل جمعیت کشور بوده است. مراکز شهری رشد مشاغل و صنایع پربازده را بالا برده و هزینه ارائه خدمات ضروری را کاهش میدهد. نتیجه تحقیقات موسسه جهانی مککینزی نشان میدهد که به عنوان مثال ارائه آب تصفیه شده و خدمات آموزشی در مناطق روستایی هند، ۳۰ تا ۵۰ درصد کمتر از مناطق شهری است. البته شهرنشینی، به رشد مناطق روستایی نیز کمک میکند. مهاجرت از مناطق روستایی و تمایل به شهرنشینی باعث افزایش بهرهوری از زمینهای روستایی و در نتیجه افزایش درآمدهای روستایی میشود.
یعنی میتوان گفت در آینده کلانشهر عظیمی به وسعت جهان خواهیم داشت؟ پاسخ از دیدگاه علمی، مثبت است؛ هیچ محدودیتی در وسعت یک شهر وجود ندارد. با این حال، عملا رشد اکثر مراکز شهری محدود به عدم توانایی در مدیریت آنها (به منظور افزایش فرصتها و کاهش هزینهها) است. مراکز شهری بزرگ، محیطهای تقاضای شدیدا پیچیدهای هستند که نیازمند برنامهریزی طولانی مدت و مهارتهای مدیریتی فوقالعاده میباشند. بسیاری از مسوولان شهری حقیقتا با سرعت رشد جمعیت شهرها، هماهنگ نبوده و آمادگی لازم را ندارند.
در حال حاضر در کل قارههای آفریقا، آسیا و آمریکای لاتین، نمونههای بیشماری از کم کاریهای مسوولان شهری دیده میشود. شهرها بدون مدیریت درست و ماهرانه، تبدیل به مراکز فساد، شلوغی و جرم شده و با توسعه بی رویه و پراکنده، حاشیهنشینی و آلودگی مواجه خواهند شد. کیفیت زندگی کاهش یافته و پویایی اقتصاد متزلزل میشود و زیانهای ناشی از مقیاس، بر مزیتهای مقیاس چیره میشود.
این چالشها در کلانشهرها (شهرهایی با بیش از ۱۰ میلیون شهروند) حادتر است. در حال حاضر ۲۳ کلانشهر در کل دنیا وجود دارد که این رقم تا سال ۲۰۲۵ به ۳۶ عدد افزایش مییابد. تولید ناخالص داخلی برخی شهرها نظیر سائوپائولو و شانگهای تا سال ۲۰۲۵ به ۵۰۰ میلیارد دلار میرسد، یعنی بیشتر از تولید ناخالص داخلی کنونی در کشورهای بلژیک و سوئیس.
کلان شهرهای آمریکای لاتین با کمبود منابع مواجه شده و از رونق افتادهاند. مکزیکو سیتی و سائوپائولو هر دو به بن بست رسیدهاند. هرچه مراکز شهری گسترش مییابند، شهرهای مجاور کوچک را هم در خود میبلعند، اما این شهرکها همچنان خارج از قلمرو و حوزه شهرهای بزرگتر باقی میمانند. مرزها و تقسیمبندیهای سیاسی باعث تضعیف اختیارات مدیریتی در بین شهرداریها، دولتهای مرکزی و نمایندگان فدرال میشود. برنامهریزی و سیاست اغلب در بین این مسوولان هماهنگ نیست و معمولا آینده نگری چندانی در برنامههایشان مشاهده نمیشود. سازوکارهای بی فایده در سرمایه گذاریهای محلی منجر به کمبودهای زیرساختی شده و افزایش حاشیهنشینی نیز فقط مشکلات مدیریتی را مضاعف خواهد کرد.
با این حال، زوال شهرهای بزرگ و بیبرنامه، اجتنابناپذیر یا برگشتناپذیر هم نیست. شهرها به طور قطع میتوانند شکافهای زیرساختی را از میان برداشته و با برنامه ریزی و ایجاد مشاغل پر بازده، متحول شوند. چهار اصل در مدیریت کارآمد شهری وجود دارد که باید اکیدا در مناطق شهرنشینی مورد توجه قرار گیرند. نخست اینکه شهرهای موفق به بودجه کافی برای تامین هزینههای بهرهبرداری و زیرساختهای جدید نیاز دارد. منبع بودجه میتواند از فروش املاک، مالیات بر اموال، مالیات بر فروش یا هزینههای مصرفکننده تامین شود. دوم اینکه، شهرها به نظارتی مدرن و مسوول نیاز دارند؛ بسیاری از شهرهای موفق و بزرگ نظیر لندن و نیویورک شهردارهای با تجربه، با تصدی طولانی و مسوولی را انتخاب میکنند. سوم اینکه، شهرها به برنامهریزی مناسبی نیاز دارند که از ۱ تا ۴۰ سال آینده را پیشبینی و مدیریت کند و اصل آخر این است که شهرها باید در تدوین سیاستهای خاص در زمینههای حساسی نظیر فراهم کردن مسکنهایی با قیمت مناسب مهارت لازم را داشته باشند.
پراکندگی مهاجرتهای شهری در بسیاری از شهرها، بیش از مهاجرتهای متمرکز قابل مدیریت بوده و استرس کمتری را در کلانشهرهای بزرگتر ایجاد میکند. خوشبختانه بیشتر شهرنشینیهای دنیا، خارج از کلانشهرها صورت میگیرد. با اینکه کلانشهرها در دو دهه اخیر حدودا در۱۰ درصد از رشد اقتصادی جهان سهیم بودهاند، شهرهای متعادل که سریعا در حال رشد بوده و جمعیتی زیر ۱۰ میلیون نفر دارند عمده سهم رشد جهانی را موجب شدهاند. تحقیق موسسه جهانی مک کینزی نشان میدهد که حدود ۵۷۵ شهر متعادل تقریبا نیمیاز رشد جهان را رقم خواهند زد. شهرنشینی، نیروی جهانی غیر قابل شکستی است که مزیتهای اقتصادی بیشماری آن را تقویت میکند. با این حال، ما در صورتی از این مزیتها آگاه میشویم که مدیریت کارآمد شهرهای سریعا در حال رشدمان را یاد بگیریم.
منبع: مکنزی
ارسال نظر