بهترین اشتباههای کسبوکار
متخصصی برای پیشبینی سقوطهای بازار
ترجمه سیمین راد
موسس و رییس بنیاد بینالمللی موج الیوت
«آموزگار برتر دهه»، منتخب شبکه فایننشال نیوز (CNBC)
نویسنده و ویراستار ۱۳ کتاب که شامل پرفروشترین کتاب نیویورکتایمز نیز میشود.
ترجمه سیمین راد
موسس و رییس بنیاد بینالمللی موج الیوت
«آموزگار برتر دهه»، منتخب شبکه فایننشال نیوز (CNBC)
نویسنده و ویراستار 13 کتاب که شامل پرفروشترین کتاب نیویورکتایمز نیز میشود.
رابرت پرچتر همواره در ادامه زندگیاش با خاطره کاری شناخته خواهد شد که سال ۱۹۸۷ انجام داد:
«پرچتر... به خاطر پیشبینی سقوط بازار سهام معروف شده است....» (وال استریت ژورنال)
«پرچتر... همان کسی که سقوط بازار در سال ۱۹۸۷ را پیشگویی کرد...» (نیویورک تایمز)
«پرچتر... کسی که به سرمایهگذارهای بورس گفت سهامهایشان را هفتهها پیش از سقوط بازار در اکتبر سال 1987 به فروش برسانند...» (بارونز).
وقتی شما یک تحلیلگر بورس هستید، هیچ چیز مهمتر از این نیست که یک سقوط در بازار را پیشبینی کنید و بعدتر شاهد صحت پیشبینیتان باشید. اما پرچتر دوست داشت تا به خاطر کارهایی غیر از پیشبینی از او تقدیر شود.
پرچتر میگوید «مردم تمایل دارند بگویند که «اوه! پرچتر سقوطها را پیشبینی میکند»، در حالی که من در سرتاسر دهه 80 و عملا پس از سال 1975، فقط یک کلهشق لجوج بودم»
او میگوید «اگر مردم دوست دارند اینقدر به عقب بروند و از پیشگویی سال ۱۹۷۵ حرف بزنند، در عوض من هم دوست دارم همین مردم بگویند که من در سال ۱۹۷۸ کتاب بسیار سرسختانه و لجوجانهای نوشتم به نام «اصل موج الیوت: کلیدی برای رفتار در بازار» که در سال ۱۹۸۲ از نو منتشر شد. این کتاب رویای یک بازار پر رونق عظیم را در سر میپروراند.»
این حرفها بخشی از سخنان مردی هستند که برای عمومیکردن نظریههای کلیدی «اصل موج الیوت (EWP)» شناخته میشود. این نظریه حاصل مجموعهای از مباحث بود که اولین بار دهه 30 توسط رالف نلسون الیوت مطرح شد. او معتقد بود که مردم موجوداتی موزون و دورهای هستند که از خلال امواج مشخص رفتاری عبور میکنند. به نظر الیوت، آن امواج روانشناختی تودهای بر بازارهای مالی تاثیر میگذارند و اگر به تاریخچه بازار سهام نگاه کنید به الگوهای تکرارشدهای پی میبرید که توسط همان روانشناسی سرمایهگذاران بازار هدایت شده بودند. وقتی مردم در قبال یک سرمایهگذاری خاص خوشبین بودند، سبب افزایش قیمتها میشدند و وقتی در قبال سرمایهگذاری بدبین بودند، سبب کاهش قیمتها میشدند.
نظریههای الیوت برای پرچتر جالب توجه هستند. احتمالا این یک تصادف نیست که او نه با مدرک کسب و کار یا مالی و بازرگانی، بلکه با مدرکی در روانشناسی از دانشگاه ییل فارغالتحصیل میشود.
او میگوید «به باور من، امواج خلق و خوهای اجتماعی در بازار بیانگر علّت تغییرات در بورس هستند. این امواج همچنین بیانگر علت همه کردارهای اجتماعی هستند و موتور تاریخ محسوب میشوند.»
همینجاست که پرچتر به ارزش الگوهای موجی مزبور پی میبرد: «الگوهای موج همه چیز را شامل میشوند: احساس، حرکت، حتی حجم پدیدهها. پس این رویکرد ۱۰۰ درصد فنی است.»
او ابتدا نظریه موج الیوت را در اوایل دهه 70 مطالعه کرد و پس از آن به بررسی کتابهای دیگری در همین زمینه پرداخت. این پژوهش در نهایت به بنیان نهفته همه تحلیلهای او از بازار بدل شد. او بهطور پیوسته از سال 1979 به بعد خبرنامههایی منتشر میکند که نامشان «نظریه موج الیوت» است. دست آخر، او 13 کتاب مینویسد، «نهاد بینالملل موج الیوت» را شکل میدهد که به انتشار تحلیلهایی درباره بازارهای مالی میپردازد و بهعنوان ریاست «تعاونی تکنسینهای بازار» به کار میپردازد. او در نهایت نظریه خلق و خوهای اجتماعی را ابداع میکند که «بومشناسی اجتماعی» خوانده میشود. او بعدتر کتابی نیز به همین نام مینویسد. او در همین سالها توسط بسیاری از روزنامهها و مجلات اقتصادی و شبکههای تلویزیونی «آموزگار دهه 90» نامیده میشود.
اما اگر در بازارهای مالی موجهایی وجود دارند، پس موجهایی نیز در کسب و کارها وجود دارد. البته پرچتر میگوید که تمام این اوج و حضیضهای کسب و کار را در بازار نیز تجربه کرده است و نقشه همه این افت و خیزها را پیشتر کشیده است. وی با سر رسیدن دهه ۸۰ پیشبینی میکند که بازارها با موج سوم رونق مواجه خواهند شد، اما پیشبینی او در دهه ۹۰ درست از آب درنیامد. و لحن او در فاصله دهه ۹۰ تا سال ۲۰۰۰ به نحوی بود که سبب شود منتقدان اقتصادی، نظریه موج او را چیزی کمتر از تحلیل فنی و موثق به حساب بیاورند. با این حال، او دائما سقوطهای بازار سهام را پیشبینی کرده است.
پرچتر به موقعیت کنونی شغلش بهعنوان یک آغاز یاد میکند و بلندپروازیهای تازهای در سر دارد. «خبرهای جدیدی که به من رسیده این است که موج پنجم بازار دارد از راه میرسد و فکر میکنم که اوضاع همه چیز رفته رفته بهتر میشود و بهبود مییابد. من عمیقا به این وضعیت باور دارم.»
پرچتر میگوید: «این کار به بازی شباهت دارد. در کسب و کار من، مردم سعی میکنند آینده را پیشگویی کنند. البته، کیفیت این پیشبینیها باید مد نظر قرار گیرد. فکر نمیکنم هیچ کسی همچون من تاکنون توانسته باشد یک آشفتگی تمامعیار در بازار را پیشگویی کند.» ناظر بازار بورس در سالهای اخیر اعلان کرده است که «سیستم پیشگویی موج مالی الیوت (EWFF)» یکی از معدود سیستمهایی بود که طی سقوط بازار در سال ۲۰۰۸ سود زیادی کسب کرد و حتی در سپتامبر سال ۲۰۰۹ از دل بازارهای رقابتی و دشوار سربلند بیرون آمد.
بزرگترین اشتباه رابرت پرچتر به زبان خودش
در اوایل دهه 90، کسب و کارهای مبتنی بر سرمایهگذاری جزئی بر خردهفروشیها داشت رفتهرفته محو میشد. من تصمیم گرفتم که به این روند کاهش درآمدها عکسالعمل نشان دهم؛ یعنی تصمیم گرفتم که شرکتم تحلیلهایی درباره نهادهایی همچون بانکها، شرکتهای بیمه و صندوق بازنشستگی منتشر کند. وقتی خبرنامههایمان به نتایج مطلوبی رسیدند، نهادهای مزبور در دهه 90 قدرتمند شدند. پس این تصمیم سبب ادامه روند رو به رشد ما شد؛ در حالی که خدمات خردهفروشی بسیاری از چرخه کسب و کار خارج شده بودند.
برای آغاز این تصمیم جدید، تحلیلگران بیرونی استخدام کردم؛ کسانی که در بازارهای مختلف مهارت داشتند و متخصص بودند. سعی کردیم که پوشش ۲۴ ساعتهای به کل بازارهای عمده جهان بدهیم. هر چه بیشتر رشد میکردیم، نیروهای متخصص بیرونی بیشتری جذب میکردیم.
برای فروختن این خدمات جدید میبایست یک ساختمان فروش میساختم، زیرا نهادها به بازاریابی جواب نمیدهند و ترجیح میدهند که با نمایندگان، تماسهای تلفنی و ملاقاتهای شخصی کارهایشان را پیش ببرند. برای شروع، پنج متخصص با حقوق بالا استخدام کردم که بنا بر توافق و رشد شرکت سود آنها نیز افزایش مییافت. تا سال 1999 نزدیک به دوازده متخصص در شرکت ما کار میکردند.
در نیمه دوم سال ۱۹۹۹ نارضایتیها شروع شد. آن سال خودم مسوولیت سهام شرکت و کارهای مربوطهاش را برعهده گرفتم؛ همان کارهایی که دوست نداشتم. ساختمان فروش برای سفرهای دریایی مربوط به فروش هزینههایی را صرف میکرد که بعدتر فهمیدم بیشتر صرف خوشگذرانی و تفریح میشد، اگرچه نتایجی هم در برداشت.
آن موقع صورتحسابهایی دیدم مربوط به کاپوچینو، مراکز تفریح، رستورانها و اتاقهای هتل، گاوبازی، کلوپ گلف و لیموزینسواری؛ و فهمیدم پولهای زیادی هدر دادم. گرچه هنوز بر این باور هستم که این کارهای من از سر صداقت بود و از روی نگرشی بداندیشانه روی نداده بود اما بعدتر فهمیدم که رییس فروش قدردان بصیرتهای جدید من نیست.
خودم را به خاطر اتفاقاتی که رخ داد سرزنش کردم. من آشکارا در ارتباط و تماس نزدیک با افراد استخدامشده در ساختمانهای فروش نبودم. من بهعنوان یک تحلیلگر بازار دوستان تحلیلگری دارم و همواره بهترینشان بودهام و البته هرگز نسبت به اغلب کسانی که برای بخش فروش کار میکنند دلگرم نبودهام. ما همیشه با هم میخندیم و لحظههایی را با هم میگذرانیم؛ اما با همدیگر دوست نیستیم. اگر به این همکاران خودم نزدیکتر یا آگاهتر بودم، شاید میتوانستم خودم را از آن فاجعه مالی نجات بدهم. این بزرگترین اشتباه من طی ۳۰ سال مدیریت بود.
امروزه، تحلیلگران، بازاریابان و در نتیجه، رشد و توسعه بسیار بهتری داریم. همواره بابت کارهایی که کردهام خوشحال و راضی هستم؛ چراکه باعث شدند شرکتم طی همه دهههای اخیر در بخش خدمات مربوط به بازار و بورس سربلند و کامیاب باشد.
درباره رابرت پرچتر
رابرت پرچتر ۱۳ کتاب درباره امور مالی و تجاری نوشته است. اولین کتاب او «اصل موج الیوت» بود که در سال ۱۹۷۸ منتشر شد و حبابهای موجود در بازار سهام را پیشبینی میکرد؛ آن هم حبابهایی که به شکل سقوط بازار در دهه ۲۰ میلادی بودند. کتاب او در سال ۲۰۰۲، یعنی «غلبه بر سقوط بازار»، بحرانهای اخیر مالی در سرتاسر جهان را پیشبینی کرده بودند. یکی از آخرین علایق پرچتر رویکردی جدید به علوم اجتماعی است.
او این رویکرد را در کتاب «بومشناسی اجتماعی: علم تاریخ و پیشگویی اجتماعی» مطرح میکند؛ این کتاب در سال 2003 منتشر شد. در جولای سال 2007، ژورنال مالی مقالهای از پرچتر و همکارش دکتر وین پارکر منتشر میکند که نام آن «انشعاب مالی/اقتصادی: چشماندازی بومشناختی بر بازار اجتماعی» است. پرچتر طی چندین کنفرانس و ارائه در دانشکده اقتصاد دانشگاه امآیتی بخش جورجیا در نیویورک، نظریه بومشناسی اجتماعیاش را مطرح کرده است.
ارسال نظر