کارآفرینی اجتماعی
نوآوری در بخش اجتماعی
ترجمه سیمین راد
مقدمه
سی و چهار سال پیش، محمد یونس ایده بسیار خوبی داشت: او به گروهی از ۴۲ خانواده روستایی در بنگلادش ۲۷ دلار وام بدون ضمانت اعطا کرد، تا بهعنوان سرمایه در گردش برای کسب و کارهای خانگی به کار رود. وقتی وام برای خانوادهها سود به بار آورد و به طور کامل بازپرداخت شد، محمد یونس اثبات کرد که نه تنها فقرای کارگر معتبر هستند، بل همچنین نشان داد که حتی یک وام کوچک هم میتواند تفاوتی بزرگ برای موقعیت اقتصادی فقرا به وجود بیاورد.
جاناتان بایز و مارلا کاپوزی
ترجمه سیمین راد
مقدمه
سی و چهار سال پیش، محمد یونس ایده بسیار خوبی داشت: او به گروهی از ۴۲ خانواده روستایی در بنگلادش ۲۷ دلار وام بدون ضمانت اعطا کرد، تا بهعنوان سرمایه در گردش برای کسب و کارهای خانگی به کار رود. وقتی وام برای خانوادهها سود به بار آورد و به طور کامل بازپرداخت شد، محمد یونس اثبات کرد که نه تنها فقرای کارگر معتبر هستند، بل همچنین نشان داد که حتی یک وام کوچک هم میتواند تفاوتی بزرگ برای موقعیت اقتصادی فقرا به وجود بیاورد. اما یک ایده خوب تنها اولین قدم در فرآیندی نوآورانه است. از آن وام نخست به بعد، یونس و همکارانش در بانک گرامین نهادی بر پا کردند که به بیش از دو میلیون نفر وامهای اقتصادی اعطا کردند. آنها بهتدریج گسترهای از خدمات دیگر را هم به خدماتشان اضافه نمودند. آنها همچنین کمک کردند تا حرکتی درباره اعتبارهای مالی کوچک در سرتاسر جهان به راه بیفتد که اکنون بیش از ۱۵۰ میلیون مشتری دارد.
چالشها در بخش اجتماعی به نحوی است که بر روند نوآوری اثر میگذارد. توجه انساندوستانهای که کارآفرینهای اجتماعی طی ده سال گذشته به خود جلب کردهاند، کاملا مشهود است. برای مثال میتوان به فعالیتهای رو به رشد سازمانهایی شبیه آشوکا، اکوئینک گرین و بنیاد اسکول و اشواب اشاره کرد. این نمونهها نشان میدهند که برای رسیدن به تغییری اجتماعی ایدههای خوب و نوآورانه به قدر کافی وجود دارند، اما ما باید برای رشد و گسترش این ایدهها در راستای خلق بیشترین تاثیر سیستماتیک و اقتصادی دست به کار شویم. پرسشی که کارآفرینهای اجتماعی با آن مواجه میشوند همان پرسشهایی است که نوآوران بخش خصوصی با آن سر و کار دارند: آیا ایدههایمان درست هستند؟ چطور میتوانیم بهترین ایدهها را انتخاب کنیم؟ آیا این ایدهها به قدری بزرگ هستند که تاثیر اقتصادی مطلوبمان را داشته باشند؟ چطور این ایدهها را بررسی میکنیم و به مقیاس میگذاریم؟ چگونه میتوانیم نتایج ایدههایمان را ارزیابی کنیم؟ خوشبختانه، نمونههایی از اجراهای موفق رادر جهت رشد و توسعه نوآوری و اجرای ایدههای خوب، در اختیار داریم. برای مثال، نمونههای بزرگی از سازمانهای بخش اجتماعی وجود دارند که ایدههای مزبور را به کار میبرند.
مشخصههای نوآوران پیشتاز
موفقترین نوآوران (چه در عرصه کسب و کار، چه در بنگاههای اجتماعی) با داشتن سه قابلیت، صلاحیت و توانایی ویژه از دیگران پیش میافتند: رهبری، انضباط خلاقه، سازماندهی در جهت نوآوری.
(۱) رهبری
رهبری مقتدر بهترین پیشگوی نوآوری موفق است، بنابراین رهبرانی که به دنبال نوآوری هستند باید به نحوی فعال در تصمیمگیری حضور داشته باشند. رهبران در نوآورترین سازمانها این تصمیمگیری را به سه طریق انجام میدهند. اول، آنها با احتیاط و ملاحظه اهداف و انواع نوآوری مورد نیازشان را تعریف میکنند.
آنها همچنین نوآوری را به بحث محوری در دستور جلسه تیم مدیریتی بدل میکنند؛ تیمی که پیشرفت کار را مرور میکند، اصلاحیههای واجد فوریت وضع میکند و از موفقیتها تجلیل میکند. رهبران مقتدر همچنین باید گروههای سازماندهی شدهای را ایجاد کنند که شیوه کارشان بر آزمون و تجربه استوار است. اجرای ایدههای جدید باید به عنصر مرکزی استراتژی این سازمانهای
نوآور بدل شود.
(۲) انضباط خلاق
سازمانهای خوب تصدیق میکنند که خلاقیت عنصری اساسی است. آنها اطمینان دارند که باید خلاقیت مزبور را با دقتی تحلیلی تعدیل کنند. چنین کاری به آنها مجال میدهد تا بصیرتها و ایدههای پیشروندهای تولید کنند و در عین حال ریسک کار را نیز مدیریت میکنند. سازمانهای موفق چطور به این تعادل دست مییابند؟ اول اینکه، آنها ایدههایشان را مدیریت میکنند؛ به نحوی که هم مدت زمان لازم برای شناختن ایده را مد نظر قرار میدهند و هم ریسک و مزیت مرتبط با این ایده را محاسبه میکنند.
دوم اینکه، آنها معیارهای روشن و مشخصی را بسط میدهند و نحوه انتخاب ایدهها درون همین معیارها را مشخص میکنند سپس بهطور فعال پیشرفت هر ایده را مدیریت میکنند. دست آخر، آنها بهطور دائم ایدههای جدید را مطرح و تصحیح میکنند. این استراتژی به آنها مجال میدهد تا با تندرویهای اقتصادی مبارزه کنند و راهحلهای کوتاه مدت را کنار بگذارند.
(۳) تنظیم
نوآوران باید سازمانهایشان را بایکدیگر همراستا کنند تا با به کار گرفتن ساختارها و سیستمهایی که موجب نوآوری میشوند، به تاثیر اقتصادی دست یابند. این ایده میتواند خلق مراکز نوآوری را هم شامل شود تا در نتیجه سازمانها بتوانند نوآوریها و بدعتهای متفاوت را بیابند. نوآوران ماهر همچنین باید شبکههای نوآورانه و گشودهای را رشد و گسترش دهند که به ایدههایی بیرون از سازمان خودشان نیز دست بیابند. این ایده سبب ایجاد و ترویج مراکز نو میشود و در نتیجه نواحی بالقوه رشد و توسعه تقویت میشوند. با تنظیم مناسب میتوان با سازمانهای نوآور در بیرون نیز ارتباط گرفت و از نوآوریهایشان استفاده کرد.
نتیجهگیری: نوآوری در بخش اجتماعی
نوآوران پیشرو در سرتاسر بخش اجتماعی سه اصل مذکور را به کار میبندند تا تاثیرات اجتماعی و اقتصادی عمیق ایجاد کنند. این رویکرد به نحوی موثر پایگاهی فوری از ایدهها ایجاد میکند و به مساله «در آینده چه اتفاقی میافتد؟» پاسخ میدهد. این ایده سبب میشود تا نوآوران در سازمانهای مختلف به همدیگر مرتبط شوند، از همدیگر یاد بگیرند. مهمتر از همه، به کار گرفتن این سه اصل به تسهیل همکاریهای متنوع بین کارآفرینهای اقتصادی
ختم میشود.
ارسال نظر