نوشته ویلیام یوری

ترجمه نادر پیروز

بخش هشتم

اگر به مذاکرات اطراف خود نگاه کنید، موارد بی شماری را می‌بینید که هر طرف بدون فکر به طرف مقابل واکنش نشان می‌دهد. انسان‌ها ماشین‌های تولید واکنش هستند. طبیعی‌ترین کاری که در برابر یک موقعیت سخت می‌توان انجام داد، نشان دادن واکنش است؛ یعنی عمل کردن بدون فکر کردن. سه نوع واکنش معمول عبارت اند از:

۱- حمله کردن

تصور غالب این است که اگر طرف مقابل به شما حمله کند، واکنش غریزی شما حمله متقابل خواهد بود؛ چرا که: «آتش را با آتش باید پاسخ گفت» و اینکه «جواب‌های، هووی است.» اگر آنها یک موضع تند و سرسختانه اتخاذ کنند، شما نیز می‌بایست همان‌گونه عمل کنید. بیشتر اوقات، این راه شما را به نبردی پرهزینه و پرتنش وارد خواهد کرد و شما با واکنش خود عملکرد غیرمنطقی آنها را توجیه می‌کنید. وخیم کردن اوضاع در نهایت منجر به شکلی از جر و بحث، دعوای حقوقی، شکایات قضایی یا حتی بروز جنگ خواهد شد.

به مثال مدیر ارشدی که می‌خواهد برای واحد تولید شرکت، یک سامانه اطلاعاتی جدید ایجاد کند توجه کنید. او برای اجرای پروژه‌اش نیاز به موافقت همه مدیران تولید شرکت در سراسر کشور دارد. حالا همه موافقت کرده‌اند به جز مدیر بزرگ‌ترین واحد تولید در شهر دالاس. او می‌گوید: «نیازی به دخالت شما در کار ما نیست. اگر ما سامانه جدیدی بخواهیم، خودمان بهتر می‌دانیم چطور آن را ایجاد کنیم.» مدیر سامانه‌ها که جوش آورده است، تهدید می‌کند که در صورت عدم موافقت او مساله را به دفترمدیرعامل شرکت خواهد کشید. ولی این واکنش خود موجب افزایش شدت مخالفت مدیر معترض می‌شود. طرح شکایت مدیر سامانه‌ها به مدیر عامل شرکت با شکست مواجه می‌شود؛

چرا که حکایت از عدم توانایی او در کنار آمدن با دیگر همکارانش دارد. مدیر عامل هم از دخالت مستقیم دوری می‌کند و در نهایت طرح سامانه اطلاعات جدید روی زمین می‌ماند.

حمله واکنشی عموما به روابط بلند مدت شما آسیب می‌رساند. حتی اگر شما یک پیروزی موضعی به دست آورید، ممکن است کل جنگ را ببازید. مشکل دیگر حمله واکنشی این است که افرادی که تهاجمی عمل می‌کنند معمولا حرفه ای هستند. شاید مقصود اصلی آنها با این کار این باشد که شما را به یک واکنش تهاجمی‌ترغیب نمایند. اگر شما هم واکنش تهاجمی ‌نشان دهید به معنی این است که به بازی تن داده اید که در زمین خانگی حریف و بر اساس قواعد مورد نظر آنها انجام می‌شود.

۲- تسلیم شدن

طرف مقابل ممکن است آن‌چنان عرصه را بر شما تنگ نماید که شما فقط برای رها شدن از وضع موجود تسلیم شوید. آنها شما را تحت فشار قرار می‌دهند و تلویحا عنوان می‌نمایند که این شمایید که جلوی توافق را سد کرده اید. خیلی از ما پس از امضای قرارداد، صبح روز بعد سر خود را به دیوار می‌کوبیم و با تعجب می‌پرسیم، «من چطور این قدر احمق بودم؟! این چه توافقی بود که کردم؟» اغلب ما هنگام عقد قرارداد اصلا به جزئیات آن توجه نمی‌کنیم، عجله داریم یا از‌ ترس اینکه با طرح پرسشی در مورد مفاد قرارداد ناشی به نظر برسیم با عجله قرارداد را امضا می‌کنیم. کاری که به هیچ‌وجه قابل قبول نیست. تسلیم شدن معمولا نتیجه‌ای جز نارضایتی و پشیمانی به همراه ندارد. به علاوه، تسلیم شدن رفتار نا مناسب طرف مقابل را تایید می‌کند و دیگران را ‌ترغیب می‌نماید تا از شما در آینده سوءاستفاده نمایند. اغلب اوقات چنین افرادی دوباره خواهان خواسته‌های جسورانه‌تری خواهند بود. می‌گویند کسی که در برابر فشار تسلیم می‌شود مانند کسی است که فکر می‌کند که اگر مدام به روی ببر استیک پرتاب کنید، آخر سر دلش را خواهد زد و ببر در نهایت یک گیاهخوار می‌شود.

۳- قطع رابطه

سومین واکنش مرسوم قطع کردن رابطه با آن فرد و یا آن سازمانی است که با او اختلاف داریم. در مورد ازدواج، طلاق می‌گیریم. در مورد کار، استعفا می‌کنیم یا پس از تشکیل یک شرکت پس از مدتی آن را منحل می‌کنیم. بعضی مواقع،

بی توجهی یک راهکار بسیار مناسب است. گاهی وقت‌ها پایان دادن به یک رابطه شخصی یا کاری از اینکه مرتبا مورد سوءاستفاده قرار بگیرید یا اینکه همواره در جدال و دعوا باشید، بهتر است. خیلی از اوقات، قطع رابطه، منافع طرف مقابل در حفظ رابطه را به او یادآوری می‌نماید و موجب می‌شود تا او مسوولانه‌تر رفتار کند. اما هزینه‌های یک قطع رابطه چه به لحاظ مادی و چه از نظر معنوی بالا خواهد بود: از دست دادن یک مشتری، یک عقبگرد کاری یا یک خانواده از هم گسسته. عموما قطع رابطه یک واکنش شتابان است که در آینده موجب پشیمانی می‌گردد. الگوی قطع روابط از روندی حکایت می‌کند که شما در آن هرگز به جایی نمی‌رسید؛ چرا که دائما در حال شروع مجدد هستید.

خطرات واکنش

به هنگام نشان دادن واکنش، ما چشم روی منافع خود می‌بندیم. واکنش پنتاگون در برابرماجرای اشغال لانه جاسوسی در ایران (۱۹۸۱-۱۹۷۹)را در نظر بگیرید. در روزهای نخستین، خبرنگاری از سخنگوی پنتاگون می‌پرسد نقش نیروهای مسلح آمریکا در کمک به این ماجرا چه خواهد بود؟ سخنگو پاسخ می‌دهد در وضعیت کنونی به‌واسطه به خطر افتادن جان گروگا‌ن‌ها نیروهای مسلح نقش چندانی نمی‌توانند ایفا کنند. او می‌گوید: اما پنتاگون در حال تدارک اقدامات جدی بعد از آزادی گروگان‌ها می‌باشد. او به درستی فکر نمی‌کرد که: با توجه به اعلام واکنش نظامی ‌ایالات متحده پس از آزادی گروگان‌ها چه دلیلی برای دانشجویان انقلابی در ایران وجود دارد که گروگان‌ها را آزاد کنند؟ در اینجا پنتاگون هم مبتلا به اشتباه مرسومی‌ شده که نباید کسب نتیجه را با تلافی کردن در هم آمیخت. حتی اگر نشان دادن واکنش موجب بروز خطایی از جانب شما نشود، حداقل یکسری رفتار همراه با کنش و واکنش‌های متمادی و بی‌فایده به همراه خواهدداشت.

به بالکن بروید

اگر خبر بد این است که شما هم سهمی‌در ایجاد دور کنش‌ها و واکنش‌ها داشته اید، خبر خوب این است که شما می‌توانید به تنهایی این چرخه را بشکنید. چگونه؟ با واکنش نشان ندادن. در کلاس فیزیک به ما یاد دادند که «به ازای هر عملی، عکس‌العملی است برابر و در جهت مخالف.» اما قانون نیوتن در مورد اشیا است نه افکار. اشیا واکنش نشان می‌دهند. اما ذهن ما توانایی انتخاب دارند که واکنش نشان ندهند.

در مطلب آینده درباره این استراتژی بیشترخواهیم دانست.