کارآفرینی اجتماعی
کارآفرین اجتماعی بیاشتیاق
کیتی گایستی ستارهای نوظهور در شرکت خود بود، اما به دلیل ابتلا به سرطان ناگزیر از رها کردن کارش شد. اما اقدام بعدیاش حتی خودش را هم شگفتزده کرد. کیتی گایستی تمایلی به کارآفرینی به خصوص در بخش غیرانتقاعی نداشت. او کار کردن برای شرکتهای بزرگ را دوست داشت و خود را به عنوان فردی ریسکپذیر نمیشناخت. در اوایل سال ۱۹۹۶ میلادی در شرکت داروسازی سیرل کار میکرد و به عنوان نخستین بانویی بود که در کمیته مدیران این شرکت با آیندهای درخشان در سن ۳۷ سالگی کار میکرد، اما اخباری رسید که زندگی او را تغییر داد: او به مالتیپل مایلوما(نوعی سرطان خون کشنده) مبتلا بود.
تا سال ۱۹۹۶، زندگی گایستی به سرعت طی شد. او در دانشگاه ورمونت مقدمات پزشکی را دنبال میکرد، اما پس از فراغت از تحصیل تصمیم گرفت در صنعت داروسازی مشغول شود. در شرکت مرک به عنوان نماینده فروش مشغول به کار شد و در آن شرکت به عنوان بهترین کارمند شناخته شد. به دانشکده کسبوکار هاروارد رفت و سپس در شرکت ژیلت مشغول به کار شد. پس از ازدواج با پل گایستی(همکلاسیاش در دانشکده کسبوکار هاروارد) به شیکاگو رفت و در بخش بازاریابی شرکت سیرل مشغول شد.
به سرعت نظر مدیران را به خود جلب کرد. آلن هلر، یکی از روسای سیرل میگوید:«از همان ابتدا مشخص بود آدم بسیار خاصی است. بسیار باهوش، تحلیلگر و با انگیزه بود.»
او نقش اساسی در توسعه دو داروی موفق بازی کرد: آمبین داروی خوابآور و دیپرو داروی آرتروز.
او روسای خود را با انجام کارهایی از نوع دیگر از جمله مدیریت یک منطقه فروش، شگفتزده کرد. او وقتی مدیریت فروش را به عهده گرفت که دیگر فهمیده بود مایلوما دارد.
نظمبخشی در سازمانهای غیرانتفاعی
گایستی جستوجوی گستردهای در زمینه درمان مایلوما انجام داد. از آنچه آموخت تعجب کرد. داروهای مورد استفاده برای مبارزه با سرطان به دهه ۱۹۶۰ بازمیگشتند و هیچ کس منابع تحقیق و توسعه قابل توجهی به آن اختصاص نمیداد. مایلوما بیماری کشنده شناخته میشود. افراد کمی(اکنون حدود شصت هزار نفر در آمریکا) به آن مبتلا هستند. با توجه به آن که توسعه داروهای جدید به طور متوسط بیش از یک میلیون دلار هزینه دارد، شرکتهای داروسازی ترجیح میدهند بر بیماریهایی تمرکز کنند که دسته وسیعتری از افراد را مبتلا میسازند. با توجه به تجربه کار در این صنعت، گایستی این موضوع را فهمید:«با خودم فکر میکردم، کدام شرکت داروسازی تمایل به انجام چنین کاری دارد؟» او به هیات رییسه موسسه غیرانتقاعی موجود برای این بیماری(موسسه بینالمللی میلوما) پیوست، اما تمرکز عمده این موسسه بر ارائه اطلاعات و پشتیبانی بود. همراه خواهرش، کارن اندریوس، موسسه پژوهش میلوما را در سال ۱۹۹۸ تاسیس کرد تا برای تحقیق و جذب افراد بیشتر در مراکز تحقیقاتی پزشکی بتواند تامین مالی کند. او اقرار میکند توجه کمی به موسسات غیرانتفاعی داشت؛ زیرا مدیریت بسیاری از آنها را حرفهای نمیدانست:«میخواستم افراد بدانند دنبال اداره بنیاد غیرانتفاعی بیخاصیتی نیستم. دنبال تلاش انجام شکل درست آن هستم» روزی که آغاز کردم، پشت کامپیوتری در خانه بودم و تلاش میکردم تصمیمگیری کنم. هیچ واحد منابع انسانی نداشتم. هیچ فرد متخصص فناوری اطلاعاتی نداشتم که با او تماس بگیرم. این یک فاجعه بود.» اما به سرعت تشخیص داد شبکه شخصی قدرتمندی دارد که میتواند به آن تکیه کند.
اکنون برنامه استراتژیک فعلی بنیاد او برای داروهای اختصاصی دارای ۶۷ صفحه، نه استراتژی و ۲۲ برنامه است. رهبران سازمان
۲۴ نفره او هر هفته دوشنبهها جلسه استراتژی دارند و جلسات عملیاتی را روزهای سهشنبه برگزار میکنند. گایستی از بنیاد و کنسرسیوم میخواهد از معیارها، نصابها و کارتهای امتیاز متوازن استفاده کنند تا همه طرفها از عملکرد فردی و جمعی آگاهی داشته باشند و برای بهتر شدن تلاش کنند. رویکرد او کمک کرد نخبگان این صنعت را جذب کند؛ مانند لوییس پرکینز، مدیر ارشد علمی بنیاد که شانزده سال در شرکتهای دارویی کار کرده بود. پرکینز میگوید:«آنچه از همان ابتدای ورود من آشکار شد این بود که من در بنیادی کار میکنم که مانند سایر نهادها غیرانتفاعی نیست.»
همکاری برای پیروزی بر چالشهای جدید
امروزه گایستی بیش از ۱۶۵ میلیون دلار برای تحقیقات درباره مایلوما اعانه جمعآوری کرده است: موفقیتی نامتعارف، با توجه به اینکه اکثر بنگاههای غیرانتفاعی آمریکا به سختی به حد یک میلیون دلار میرسند. علاقه به تحقیق درباره مایلوما بین محققان و شرکتهای فناوری زیستی و دارویی شدت گرفت. اما گایستی دید رقابت بین دانشمندان و پزشکان مانع بزرگی برای کشف و توسعه دارو است. او تشخیص داد تنها راه برای همکاری این گروهها ایجاد انجمنی است که احساس کنند به آن تعلق دارند: حسی که باعث میشود کارهایی انجام دهند که به تنهایی قادر به انجام آن نیستند. برای نیل به این اهداف، او رابطه نزدیکی با متخصصان مایلوما در چهار سازمان معتبر برقرار کرد که با چشمانداز او موافق بودند. آنها به طور مشترک برنامهای برای کنسرسیوم تحقیقاتی تدوین کردند و موسسات خود را تشویق کردند به آن بپیوندند. اکنون چهار داروی مورد تایید اداره مواد غذایی و دارویی آمریکا (اف.دی.ای) برای درمان مایلوما وجود دارد و شش داروی دیگر در مرحله سوم آزمایشهای بالینی هستند. سازمانهای گایستی نقش مهمی در همه آنها اجرا کردند. متوسط امید به زندگی برای مبتلایان به این بیماری دو برابر شد و به هفت سال افزایش یافت.
هرچند مایلوما هنوز هم بیماری کشندهای است، امید است که داروهای اختصاصی و ژنتیک باعث پیشرفت شگرفی در درمان آن شوند. گایستی فهمید به یکی از کشندهترین انواع مایلوما مبتلاست. بیماری او که در ابتدا نهفته بود در سال ۲۰۰۵ فعال شد. پس از اینکه بیاثری داروها معلوم شدند، در سال ۲۰۰۶ پیوند موفق سلولهای بنیادی از خواهرش را انجام داد و پیشرفت بیماری متوقف شد. گایستی به طور عادی دوازده ساعت در روز و حتی در آخر هفتهها کار میکند. او تنها سه ماه و زمانی استراحت کرد که پیوند را انجام داده بود. او میگوید: «این تنها بخشی از زندگی یک کارآفرین است. این طور نیست؟» آیا او میتواند به کسی اعتماد کند و سازمان خود را به او بسپارد؟ آشکار است که این چالش بزرگی برای اوست. گایستی که ۵۲ سال دارد میگوید، برنامهریزی جانشینی بسیار مهم است: «میدانم نمیتوانم برای ابد این کار را بکنم. میدانم بیماریام دوباره عود خواهد کرد.»
منبع: ماهنامه گزیده مدیریت
ارسال نظر