کارآفرینی اجتماعی
چگونه بنگاههای اجتماعی سودآور شدند؟
دردهه گذشته برای جا دادن کمپانی خود در قلب و ذهن مشتریانتان، تنها کاری که لازم بود انجام دهید سبز شدن به معنای اتخاذ سیاستهای حفظ محیطزیست بود.
مترجم: طلیعه لطفی زاده
دردهه گذشته برای جا دادن کمپانی خود در قلب و ذهن مشتریانتان، تنها کاری که لازم بود انجام دهید سبز شدن به معنای اتخاذ سیاستهای حفظ محیطزیست بود. امروزه اما، تنها فعالیت در زمینه کارآفرینی اجتماعی است که میتواند کمپانی شما را در ذهن مشتریان متمایز کند. نتیجه به دست آمده از پژوهش صورت گرفته توسط موسسه «الدمن» حاکی از آن است که ۸۷ درصد از مصرف کنندگان آمریکایی از کسب و کارها توقع دارند که به منافع اجتماعی، حداقل به اندازه منافع خودشان اهمیت دهند و تنها ۶۲ درصد ادعا کردهاند که دیگر تنها وقف پول برای امور خیریه کافی نیست، بلکه باید این امور را وارد کسبوکار خود کنند.
نتایج این پژوهش مبین این است که کاهش اعتماد عمومینسبت به دولت برای حل مشکلات اجتماعی، یکی از دلایلی است که از کسب و کارها و افراد خواسته میشود که قدم پیش بگذارند. نتایج تحقیقات ماههای مارچ و آوریل موسسه «ترندواچینگ» نشان میدهد که انجام «کارهای خیریه به صورت رندوم» یک استراتژی موفق برای کسبوکارها است. «کارهای خیریه به صورت رندوم» رویهای است که این ماه توسط شرکت ترندواچینگ به عنوان رویه برگزیده برای پیشبرد و شناساندن برند معرفی شده است و از این طریق مشتریان وجهه انسانی برندها را میبینند به این صورت که شرکتها برحسب محصول و به صورت رندوم افراد را پیدا میکنند و محصولات خود را مجانی به آنها ارائه میدهند، در واقع آنها را غافلگیر میکنند. در حالی که ممکن است به نظر برسد تنها کمپانیهای بسیار بزرگ توان مالی انجام چنین کارهایی را دارند، اما در واقع بسیاری از کسبوکارهای کوچک نیزهستند که از این فرهنگ برای شناساندن خود استفاده میکنند.
لاری لو دو سال و نیم پیش «گیو ریلیتی» را آغاز کرد. او تازه از همسر خود جدا شده بود و به صورت تصادفی وارد کار معاملات املاک شد. درست زمان رکود اقتصادی که رکود شدیدی در بازار مسکن حاکم بود، او در تلاش برای متمایز کردن خود از سایر فروشندههای املاک در شهر آستن تگزاس بود. او میگوید: «کم کم این ایده به ذهنم رسید که ۲۵ درصد سهم خود از کمیسیونها را به خیریهای ببخشم که مشتریانم انتخاب میکنند. با خودم فکر کردم بدترین اتفاقی که ممکن است بیفتد این خواهد بود که سایر آژانسهای معاملات املاک نیز ایده من را تقلید کنند و پول بیشتری وقف خیریهها شود.»
تا به امروز، خانم لو بیش از ۱۱۲ هزار دلار به بیش از۴۰ موسسه خیریه غیرانتفایی کمک مالی کرده است. در حال حاضراز هر ۴ مراجعه کننده ۳ نفر به دلیل مدل کسب و کار خانم لو به وی مراجعه میکنند. پاداش حیرتآوری که این طرح به گفته خود او داشت،کیفیت مشتریانی است که به او مراجعه میکنند. او میگوید «من بهترین مشتریان را دارم - کسانی که میخواهند دنیا را به جای بهتری برای زندگی تبدیل کنند. آنها برای زمان من و ماموریت «گیو ریلیتی» ارزش قائلند و افراد بسیار خاصی هستند.» برای شریک کردن افراد در این احساس خوب، او برنامههایی برای تحویل چک به موسسات خیریه با حضور مشتریان برگزار میکند و عکسهای آن را در وب سایت خود قرار میدهد.
نیل گلدمن، مدیرعامل «هتلز فور هوپ» که آن هم در شهر آستن قرار دارد، معتقد است اگر به خاطر مدل تجاری اجتماعی نبود، «هتلز فور هوپ» هرگز چنین رشدی را تجربه نمیکرد. در آوریل سال ۲۰۱۰، آقای گلدمن از شرکای هتلهای زنجیرهایاش خواست که به ازای اجاره هر اتاق، ۱ دلار به خیریه بپردازند که انجام شد. این ایده، الهام گرفته از مدل تجارتی
«تامز شوز» بود که به ازای خرید هر کفش یک کفش به یک کودک نیازمند داده میشد. به گفته گلدمن کمپانی در کنار این طرح به صورت میانگین ۲۴ درصد از قیمت اتاقها را نیزکم کرد و به این ترتیب در یک سال اول حدود ۲۵ هزار دلار به ۵ خیریه داخلی و بینالمللی توسط این کمپانی کمک شد. آقای گلدمن همچنین اشاره کرد که تعداد کارمندان «هتلز فور هوپ» دو برابر شده و از زمان برگزیدن مدل تجاری اجتماعی فعلیاش، پیدا کردن کارکنان با استعداد و با انگیزه برایش بسیار آسانتر شده است. او میافزاید: «کار در امورخیریه دینی است که برای رهایی خودمان میپردازیم.»
تایلر مریک شرکت تبلیغاتی خود را در دالاس تاسیس کرد، اما به عنوان پدر سه فرزند دختر میخواست کاری ارزشمندتر انجام دهد. آقای مریک تصمیم گرفت تمام پس اندازش را در پروژهای به نام پروژه۷ سرمایه گذاری کند، سازمانی که سعی در کمک در ۷ زمینه داشت، از جمله اطعام فقرا، کمک به بیماران و بی خانمانان .
پروژه۷ با فروش آب معدنی، آدامس، شکلات و قهوه و با شعار «شما بخرید تا ما کمک کنیم» شروع شد. درآمد حاصل از فروش، مستقیما به شرکای خیریه غیرانتفایی داده میشد که کارشان اطعام و آموزش و تهیه مسکن بیخانمانان است.
این مدل تجاری همراه با بسته بندی ساده و جذاب محصولات، توانسته محصولات این شرکت را در طبقات فروشگاههای زنجیرهای بزرگی چون «هول فودز»، «وال مارت» و «کاریبو کافی» جا دهد. این موفقیت بزرگی است که شرکتی بتواند با کمپانیهای بزرگی مثل کوکاکولا، پپسی و سایر رقبای بزرگ رقابت کند و بسیار شگفت آور برای شرکتی با دو سال و نیم سابقه کار و ۵ کارمند.
آقای مریک درباره جلسه خود با فروشندگان وال مارت چنین گفت: «ما باید در زمینه شکلات و آدامس با «کرفت»، «هرشیز» و «مارس» (بزرگترین برندهای شکلاتسازی دنیا) رقابت میکردیم. همچنین والمارت بزرگترین فروشنده آدامس و شکلات در جهان است. ثبت کالا برای فروش در این فروشگاه مانند برنده شدن در قرعه کشی است. آنها به ما اجازه عرضه ۳ محصول در فروشگاههای سواحل غربی آمریکا را دادند و گزارشهای فروش اولیه بالاتر از فروشی بود که وال مارت پیش بینی کرده بود.
پروژه۷ که سالانه گزارشی از فعالیتهایش منتشر میکند، از سفارش اولیه والمارت توانست برای خانوادههای بیبضاعت جنوب کالیفرنیا ۱۰۰ هزار پرس غذا تهیه کند و ۸۰ هزار درخت انبه و آواکادو درهائیتی پرورش دهد. در دو سال و نیم پروژه۷ سودآور شده درصورتی که یک کسب مشابه با کالای خوب و بسته بندی باکیفیت حداقل ۵ سال زمان میبرد که به چنین سودآوریای برسد.
منبع: نیویورک تایمز
ارسال نظر