نکات مدیریتی
مدلسازی اعتماد در سازمان
اعتماد یکی از عناصر حیاتی در سازمانها است، چرا که نمایانگر نوع ارتباطات در سازمان است. رابرت گافورد و آن سیبولد دراپو در کتاب خود تحت عنوان «رهبر قابل اعتماد» به تجزیه و تحلیل این جنبه مهم رهبری میپردازند و مدلهایی را برای درک اعتماد و چگونگی ایجاد آن ارائه مینمایند. گالفورد و دراپو سه نوع اعتماد را در دستهبندیهای زیر ارائه میکنند:
• اعتماد استراتژیک- به معنی اعتماد به اهداف شرکت، استراتژی آن و توانایی کسب موفقیت.
اعتماد یکی از عناصر حیاتی در سازمانها است، چرا که نمایانگر نوع ارتباطات در سازمان است. رابرت گافورد و آن سیبولد دراپو در کتاب خود تحت عنوان «رهبر قابل اعتماد» به تجزیه و تحلیل این جنبه مهم رهبری میپردازند و مدلهایی را برای درک اعتماد و چگونگی ایجاد آن ارائه مینمایند. گالفورد و دراپو سه نوع اعتماد را در دستهبندیهای زیر ارائه میکنند:
• اعتماد استراتژیک- به معنی اعتماد به اهداف شرکت، استراتژی آن و توانایی کسب موفقیت.
• اعتماد سازمانی- اعتماد به اینکه سیاستهای شرکت به طور عادلانه انجام میشوند و همان طور که وعده داده شد اجرا میگردند.
• اعتماد فردی- اعتمادی که کارمندان به رییس خود دارند و از او انتظار دارند عادل باشد و منافع آنها را مدنظر قرار دهد.
گالفورد و دراپو در کتاب رهبر قابل اعتماد عمدتا بر ایجاد اعتماد فردی و سازمانی تاکید دارند. اعتماد، شایعات بیحاصل و اخبار دست دوم را که باعث منحرف کردن افکار کارمندان میشود کاهش میدهد، برای کارمندان انگیزه ایجاد میکند، باعث رشد خلاقیت میشود و به سازمان کمک میکند که کارمندان بهتری را جذب و حفظ نمایند.
مدل سازی اعتماد
گالفورد و دراپو، معادله زیر را برای مدل سازی اعتماد ارائه میدهند: قابلیت اعتماد= (C+R+I/S)
C: اعتبار، R: قابلیت اعتماد، I: صمیمیت، S: خودگرایی
این ویژگیها به صورت زیر تعریف میشوند:
• اعتبار: با تخصص به دست میآید، یعنی توانایی کسب مهارت و تخصص مورد نیاز، به همراه درک محدودیتهای افراد.
• قابلیت اعتماد: یعنی سازگاری و قابل اطمینان بودن. رهبران قابل اعتماد حس راحتی و آزادی برای کارمندانشان ایجاد میکنند.
• صمیمیت: نه به معنای اینکه فرد، جزئیات زندگی شخصی خود را بازگو کند، بلکه به معنی درک حساسیت شخصی دیگران در حین کار است.
• خودگرایی: یعنی درجهای که افراد در هنگام تعامل با دیگران نسبت به نگرانیهای او بیتوجهند. خودگرایی، قابلیت اعتماد را پایین میآورد افرادی که به خاطر وظیفه یا با هدف پیروزی کار میکنند، خودگرایی بالاتری نسبت به کسانی دارند که به خاطر نفس کار و رسیدن به رضایت، انگیزه کار دارند.
دشمنان اعتماد
هر چند فرمول فوق، موضوع اعتماد را تا حدی تشریح میکند، اما اعتمادسازی کاری نیست که امکان تحقق آن در انزوا وجود داشته باشد. اعتمادسازی، تلاشی است در جهت دفاع از اعتماد در مقابل دشمنان آن. یک رهبر معتمد تنها، نمیتواند در یک محیط غیرمعتمد موفق شود، چرا که چنین رهبری تبدیل به یک هدف شده و سرانجام به زیرکشیده میشود. گافورد و دراپو، ۲۲ دشمن را برای اعتماد تعریف کرده اند که هر کدام میتواند در یکی از دستهبندیهای زیر قرار گیرد:
• ارتباط ناکافی • سوء رفتار • مشکلات درمان نشده
ایجاد اعتماد فردی
گالفورد و دراپو، چند مرحله را برای ایجاد اعتماد فردی ارائه میدهند:
۱- داشتن تعامل: پیدا کردن نقاط مشترک و ایجاد ارتباط با دیگران؛ به عنوان مثال، قدردانی از تلاش کارمندان به خاطر حل چالشهایی که در کار با آنها مواجه هستند.
2- گوش دادن: از این جهت اعتماد ایجاد میکند که نشان میدهد فرد مقابل آنقدر برای ما اهمیت دارد که زمانی را برای شنیدن حرفهایش اختصاص دهیم. پرسیدن سوالهای اندیشمندانه، درخواست توضیح بیشتر در مواقع لزوم و توجه کامل به صحبتهای طرف مقابل، همگی حامل این پیام هستند که شخص به طرف مقابل اهمیت میدهد.
۳- چارچوب بندی: اطمینان از اینکه شخص، منظور اصلی طرف مقابل را درک میکند و آنچه او سعی میکند انتقال دهد را میفهمد و البته برداشت خود از صحبتهای طرف مقابل را به او میگوید.
4- تجسم: آینده نگری و ارائه نتایج خوش بینانه و قابل دستیابی و کمک به افراد دیگر برای تجسم منافع آن نتایج.
۵- تعهد: هر دو طرف برای پیش رفتن در مسیر آیندهای که مجسم شده توافق داشته و متعهد باشند.
ایجاد اعتماد سازمانی
اعتماد سازمانی مبتنی بر باوری است که نسبت به شیوه انجام کارها در سازمان وجود دارد. هر چند جهت کسب اعتماد سازمانی، نیاز به اعتماد شخصی بی چون و چرا به رهبران سازمان وجود دارد، اما احتمال دارد یک سرپرست غیرقابل اعتماد در سازمان وجود داشته باشد، اما خطری برای اعتماد سازمانی ایجاد نکند. گالفورد و دراپو چند متغیر را در رابطه با اعتماد سازمانی طبق معادله زیر ارائه میدهند:
قابلیت اعتماد سازمانی=
که در آن
A1 = آرمان، A2 = توانایی، A3 = عمل، A4 = همراستایی، A5 = بیان، R = مقاومت
این متغیرها به صورت زیر تعریف میشوند:
• آرمان: در افراد سازمان انگیزه ایجاد میکند که بخواهند به یکدیگر اعتماد کنند. آرمان صورت دیگری از واژه چشم انداز کسب و کار است.
• توانایی: عبارت است از منابع و قابلیتهای مورد نیاز در جهت دستیابی به آرمانها.
• عمل: همان تعهد به وظایف و انجام کارهای لازم برای رسیدن به اهداف سازمان است.
• همراستایی: به معنی ایجاد توازن میان آرمانها، تواناییها، اعمال و همسو سازی آنها است.
• بیان: ارتباط میان آرمانها، تواناییها، اعمال و همسویی آنها به گونهای که همه افراد سازمان از آنها مطلع باشند و بتوانند آنها را بازگو کنند.
• مقاومت: احتمال دارد ایجاد یک سازمان قابل اعتماد، با مقاومتهایی از قبیل بدبینی، ترس، ناامیدی و طرز فکر «یا من یا او» مواجه شود.
در فرمول اعتماد سازمانی، مقاومت یک عنصر منحصر بهفرد است، چرا که به تنهایی در مخرج کسر قرار میگیرد؛ به همین خاطر به حداقل رساندن آن حائز اهمیت است. گالفورد و دراپو معتقدند بهترین روش از بین بردن مقاومت انجام اقدامات درازمدتی است که مستقیما به موضوعاتی که در پس مساله مقاومت نهفته است، میپردازد.
منبع: Robert Galford and Anne Seibold Drapeau
ارسال نظر