نکات مدیریتی
عدم موفقیت کارفرمایان منصف در زمینه مدیریت
منبع : HBR
در مدیریت، داشتن عدالت مزیت به شمار میرود. مطالعات آکادمیک زیادی نشان داده است که اکثر مدیران موفق معمولا با کارمندان صحبت کرده، با آنها به طور موقرانهای رفتار میکنند و تصمیمگیریهای مهم خود را براساس اطلاعات دقیق و کامل میگیرند؛
مترجم: هوتسا عسکرینسب
منبع : HBR
در مدیریت، داشتن عدالت مزیت به شمار میرود. مطالعات آکادمیک زیادی نشان داده است که اکثر مدیران موفق معمولا با کارمندان صحبت کرده، با آنها به طور موقرانهای رفتار میکنند و تصمیمگیریهای مهم خود را براساس اطلاعات دقیق و کامل میگیرند؛ اما باید در ازای منصف بودن، هزینه هنگفتی نیز بپردازند. اگر چه به مدیران منصف احترام گذاشته میشود، اما نسبت به دیگر مدیران از قدرت کمتری برخوردار هستند و نظارت کمتری بر منابع دارند، کارمندان را کمتر تشویق و تنبیه میکنند و شانس دستیابی به موفقیت در زمینه مدیریت را به خطر میاندازند.
تحقیقات انجام شده با یک پرسش قدیمی آغاز میشود که آیا باید مدیران را دوست داشت یا اینکه از آنها حساب برد؟ میتوان سوال را طور دیگری مطرح کرد: آیا مدیران میتوانند توامان صاحب احترام و قدرت باشند؟ به دست آوردن هر دو، کار بسیار دشواری است. برای مثال هانک مک کینل و کارن کیتن در دهه ۱۹۹۰ موفقیت عالی را در شرکت Pfizer (تهیه لوازم پزشکی) کسب کردند. مک کینل که مدیر امور مالی و مسوول کسب و کار خارجی شرکت بود به دلیل رفتار قاطعانهاش معروف بود. کیتن هم با زیر دستان و همکاران خود محترمانه رفتار میکرد و همین امر باعث پیشرفت او شد و رییس بخش عملیاتی شرکت شد. در سال ۲۰۰۱ هر دو جزو بهترین نامزدهای سمت مدیر عاملی بودند؛ اما در نهایت، هانک مک کینل برای این مقام انتخاب شد. یکی از تحلیلگران معتقد است که هانک مک مناسبترین گزینه برای این سمت محسوب میشد؛ زیرا شخصیت بسیار محکم و با ارادهای دارد. چنین نگرشی در حیطه صنایع هم رواج دارد و به هنگام تصمیم گیری درباره مقامات ارشد اغلب بر دارا بودن قدرت و نه عدالت تمرکز میشود.
چنین تعصبی میان دانشجویان در محیط آزمایشگاهی هم دیده میشود. آنها شاهد رفتار مدیرانی بودند که به کارمندان خود راجع به تصمیم جبران خسارت دستور میدادند. یکی از دو مدیر، رفتار بسیار گستاخانهای داشت اما دیگری با کارمندان محترمانه رفتار میکرد. سپس دانشجویان میبایست مدیری را برای گروه خود انتخاب کرده و او را از نظر قدرت، رتبهبندی کنند. مدیر گستاخ امتیاز بیشتری نسبت به مدیر دومی کسب کرد. اگر چه هر دو مدیر رفتار یکسانی با دانشجویان داشتند؛ اما دانشجویان تنها شاهد رفتار بیادبانه و محترمانه آنها بودند که این خود برای تصمیمگیری کافی بود. اگر چه به نظر میرسد چنین انتخابی عاقلانهتر است، اما همیشه صحیح نیست و خطرات بزرگی برای سازمانها به همراه دارد. شرکتها به هنگام ارزیابی عملکرد مدیریتی، میتوانند با قائل شدن ارزش بیشتر در مورد منصف بودن مدیران سود بیشتری ببرند. تحقیقات نشان میدهد مدیرانی که سبک کاری شان مبتنی بر احترام است، در نهایت میتوانند صاحب قدرت شوند. مسیر ترقی ممکن است برای آنها دشوار باشد؛ اما به نفع شخص و شرکت است و ارزش امتحان کردن را دارد.
ارسال نظر