از اختراعات قرون وسطی تا آینده با هوش مصنوعی
گوتنبرگ اولین ماشین چاپ جهان را در سال ۱۴۵۵ اختراع کرد و تا سال ۱۵۰۰ یعنی فقط طی ۴۵سال، بیش از ۹ میلیون نسخه کتاب چاپی در اروپا منتشر شد. تا پیش از اختراع ماشین چاپ توسط گوتنبرگ و در دوران قرون وسطی، کلیسا و نهادهای سنتی بر فرآیند انتشار دانش در اروپا تسلط داشتند و اگر در آن دوران اطلاعات جدیدی تولید میشد یا اختراع جدیدی اتفاق میافتاد یا نوآوری خاصی در زمینه کشاورزی رخ میداد، دانش مربوط به آن از طریق گفتوگو و به صورت شفاهی و سینه به سینه منتقل میشد. به همین دلیل روند انتقال دانش بین افراد و جوامع با کندی و چالشهای بسیاری صورت میگرفت و در این میان انحرافها و اطلاعات نادرستی نیز تولید و منتشر میشد.
اختراع ماشین چاپ و کتابهای چاپی پرشمار اما جلوی این انحرافها و کندی روند انتقال دانش را گرفت.
درنتیجه، رابطه بین افراد و دانش تغییر پیدا کرد، بهطوری که دانش جدید با سرعت و دقت بسیار بیشتری منتقل میشد و کانالهای انتقالدهنده دانش نیز متنوعتر شدند. پس از آن بود که علاقهمندان به علم و دانش توانستند با سهولت و سرعت بیشتری اطلاعات مرتبط با رشته تخصصی و علاقهمندیهای شخصیشان را جستوجو کنند و به بهترین آنها دسترسی یابند. علاوه بر این توانستند ایدهها و نظریات خود را نیز بهصورت کتابهای چاپشده در اختیار جهانیان قرار دهند.
امروزه و با ظهور هوش مصنوعی، همین اتفاقات دوباره در حال رخ دادن است و ما شاهد آن هستیم که فناوری دوباره در حال تغییر دادن دانش، اکتشافات، ارتباطات و تفکرات انسانهاست. همه ما میدانیم که وظیفه هوش مصنوعی این است که فرآیندهای طراحیشده توسط انسان را روی ماشینهایی که انسان آنها را ساخته به مرحله اجرا درآورد. با این همه، هوش مصنوعی این توانایی را دارد تا با سرعت و دقت فوقالعادهای دست به تولید نتایجی بزند که تا پیش از این فقط از طریق استدلالهای انسانی قابل استخراج بودند.
در نتیجه، اشخاص و جوامعی که بهطور جدی در حال تبدیل کردن هوش مصنوعی به همکار و همیار انسان در حوزههای مختلفی همچون علم، سیاست، پزشکی، نظامیگری و... هستند میکوشند تا مرزها و محدودیتهای سنتی گذشته را در هم بشکنند و با استفاده از ماشینهایی که به خاطر نزدیک شدن به هوش انسانی و همچنین بهرهگیری از ظرفیت عظیم محاسباتی خود دارای تواناییهای فوقالعادهای هستند، با سرعت بیشتر و کیفیت بالاتری به نتایج مورد انتظار خود دست یابند.
انقلابی که در اروپای قرن پانزدهم و با اختراع ماشین چاپ به وقوع پیوست موجب شد ایدههای جدیدی وارد زندگی انسان شود که شیوه زندگی او را تغییر داد و موجب غنیتر شدن آن و بههمریختگی ساختارهای سنتی حاکم بر آن شد. انقلاب هوش مصنوعی نیز پیامدهایی مشابه با انقلاب ماشین چاپ دارد و موجب شده تا دسترسی به اطلاعات جدید بیشتر شود، پیشرفتهای علمی و اقتصادی بزرگی حاصل آید و جهان بهطورکلی متحول شود. درواقع، هوش مصنوعی به انسان کمک کرد با تسلط پیدا کردن به کلیت اطلاعات دیجیتال به سطوح جدید و بالاتری از دانش و درک از جهان دست یابد و با کمک پلتفرمهای شبکهای منطقهای و جهانی آن را انتشار دهد.
بهطورکلی میتوان گفت که هوش مصنوعی هم میتواند زندگی انسان را به میزان زیادی بهبود ببخشد و هم ممکن است درصورتیکه استفاده درست و مناسبی از آن نشود، موجب بدتر شدن شرایط شود. بههرحال، ظهور و گسترش سریع هوش مصنوعی بهطور حتم موجب خواهد شد بسیاری از مفروضات بنیادین بشر زیر سوال برود و تردیدهای بسیاری در مورد آنها مطرح شود. تا پیش از این، انسان بهتنهایی و بر پایه اصول بنیادینی که از دیرباز به آنها اعتقاد داشت اقدام به فهم و درک از واقعیت میکرد و همین توانایی درک واقعیت و قدرت استدلال بود که جایگاه خاص انسان در جهان را تعریف میکرد و رابطهاش با جهان پیرامونش را شکل میداد. بر همین اساس هم بوده که ما مکاتب فلسفی خود را شکل دادیم، دولتهای حاکم بر کشورها را طراحی کردیم، استراتژیهای نظامی خود را تعریف کردیم و یکسری مفاهیم اخلاقی را جا انداختیم.
امروزه اما هوش مصنوعی قدرتمند و پیشرفتهای وارد میدان شده که مشخص کرده واقعیت ممکن است به شیوههای متفاوتی شناخته شود، آنهم با شیوههایی متفاوت با آنچه انسان تا پیش از این فکر میکرده است. علاوه بر این، دستاوردهای عظیم و غافلگیرکننده هوش مصنوعی در طول عمر کوتاهش آنچنان بوده که بسیاری از دستاوردهای انسان در قرون گذشته را تحتالشعاع قرار داده و بسیاری از الگوها و تفکرات جاافتاده و بنیادین بشر را به چالش کشیده است.
بنابراین ما باید بدانیم و بپذیریم که دستاوردهای هوش مصنوعی همتراز و حتی فراتر از دستاوردهای ما انسانها بوده و این مساله هم تحسینبرانگیز است و هم نگرانکننده. تحسینبرانگیز از این بابت که انسان توانسته مخلوقی را به وجود آورد که میتواند دستبهکارهای بزرگی بزند و دستاوردهای خیرهکنندهای داشته باشد و نگرانکننده از این نظر که همین مخلوق ساخته و پرداخته دست بشر به چنان توانایی و قدرتی دست یافته که گوی سبقت را از انسان ربوده و ره صد سالهای که انسان پیموده را یکشبه طی کرده است.
با این همه هستند کسانی که همچنان تکرار میکنند هوش مصنوعی و ماشینها هر چقدر هم که پیشرفته و توانمند باشند باز هم مصنوعی و غیرواقعی هستند و نمیتوانند درک مستقلی از واقعیت داشته باشند. نمیتوان واقعیتی که هوش مصنوعی به آن دست مییابد را با تجربه ما انسانها از واقعیت، همتراز و همسان دانست. اما این عقیده درست نیست. به این دلیل که آن تعریفی که ما انسانها از واقعیت ارائه دادهایم و آن را در طول قرون متمادی استمرار بخشیدهایم و آن را همیشه و در همه حال مطلق میدانستیم، بر اساس محدودیتهای همیشگی و طبیعی ذهن ما در زمینه جمعآوری و تحلیل اطلاعات و پالایش و پردازش اخبار و دادهها شکل گرفته بود؛ حال آنکه هوش مصنوعی به خاطر برخورداری از توان فوقالعادهاش در زمینه جمعآوری، پردازش، تحلیل و مدلسازی اطلاعات و دادهها به سطح جدیدی از واقعیت دست پیدا کرده که برای ما انسانها ناشناخته و پوشیده بوده است.
به همین دلیل هم هست که بعضیها بر این اعتقادند که تفسیر و تعریف هوش مصنوعی از واقعیت بهمراتب از تفسیر و تعریف ما انسانها از واقعیتهای جهان پیرامونمان کاملتر و دقیقتر است، چراکه از بطن حجم عظیمی از دادههای جمعآوریشده و مورد تحلیل قرارگرفته بیرون آمده است. در این تعریف از واقعیت، از الگوریتمهایی استفاده شده که بسیار پیشرفتهتر از الگوریتمهای سنتی مورد استفاده ذهن انسان هستند و دید وسیعتری به جهان و پدیدههای آن دارند.
منبع: کتاب The age of AI: and our human future