پنج استراتژی تامین پایدار

شاید هم انتظار برود که تامین‌کنندگان حتما گواهینامه‌ها یا داده‌ها و کارت‌های امتیاز پایداری داشته باشند که عملکرد آنها را در مدیریت سیستم‌ها و شاخص‌ها به خوبی نشان دهد؛ به‌عنوان مثال روشن شود که دقیقا میزان مصرف آب آنها، بهره‌وری انرژی و پایبندی به اخلاقیات کارگری چقدر است. چنین معیارهایی در انتخاب تامین‌کنندگان پایدار و تشویق آنها به بهبود هرچه بیشتر عملکردشان کمک می‌کنند. ما به‌عنوان بخشی از پژوهش خود به بررسی و تحلیل برنامه‌های تامین بیش از ۶۰۰ سازمان در سراسر جهان پرداختیم. متوجه شدیم که ۱۰درصد از این برنامه‌ها از نظر مدیریت پایداری زنجیره‌های تامین بسیار پخته‌تر از بقیه هستند. چه عواملی منجر به این پختگی و بلوغ شده بود؟ احتمالا ۵ استراتژی زیر:

۱- یافتن دوستان و شرکایی برای همکاری

مدیریت اجرایی تامین، یک فرآیند مستمر و نیازمند مشارکت عملی ذی‌نفعان است. این فرآیند به‌ویژه زمانی به نتیجه می‌رسد که مدیران ارشد همه شرکا متعهد به کار باشند و داده‌های پشتیبان را هم فراهم کرده باشند.  اگر طرح توجیهی مناسبی برای تامین پایدار تهیه شده باشد، مشارکت واحدهای مختلف سازمانی و ذی‌نفعان گوناگون را می‌توان به‌دست آورد. تامین پایدار زمانی به‌دست می‌آید که فعالیت‌های مالی، پایداری، عملیاتی، بازاریابی، مدیریت ریسک و حقوقی نیز با آن هماهنگ باشند؛ به این صورت که می‌توان با بودجه‌بندی مناسب، هماهنگی کاملی در سطح سازمان و پس از آن در سطح کل زنجیره تامین به‌دست آورد.

۲- بها دادن به داده‌ها

داده‌های دقیق و قابل اتکا، لازمه تصمیم‌گیری‌های پایدار در زنجیره تامین است. این موضوع به‌دلیل دشواری و سرمایه‌گذاری‌های موردنیاز اغلب نادیده گرفته می‌شود؛ ولی بررسی‌های ما نشان می‌دهد که پایدارترین الگوهای جهانی، همواره به سنجش و نظارت بر فعالیت‌های خود اهمیت می‌دهند. از این طریق مشخص می‌شود که نتایج تصمیمات چه بوده است و در چه زمینه‌هایی جای بهبود وجود دارد. در حال حاضر، فقط ۲۵درصد از شرکت‌های جهانی یکپارچگی لازم بین سیستم‌های دیجیتال واحدهای مختلف خود را ایجاد کرده‌اند و فقط ۸درصد از آنها یکپارچگی سیستمی با شرکای خود در زنجیره تامین دارند. البته الزامات قانونی در سال‌های پیش‌رو، این رقم را بالا خواهد برد.

۳- مشارکت دادن عمیق تامین‌کنندگان

مدیران تامین می‌دانند که بدون مشارکت تامین‌کنندگان، برنامه‌های آنها به نتایج کافی نخواهد رسید. حتی یکپارچگی سیستم‌های دیجیتال کل زنجیره تامین و اطلاع آنی تامین‌کنندگان از سفارش‌های جدید خریداران نهایی نیز کافی نیست.  آنها باید نسبت به اهداف پایداری سازمان متعهد باشند. این تعهد باید به‌طور منظم بررسی و ارزیابی شود (فقط ۵۰درصد برنامه‌های تامین بررسی‌شده در این پژوهش چنین کاری را انجام می‌دادند). درصورت حصول چنین مشارکت عمیقی بین حلقه‌های تامین، فرآیندهای یادگیری و نوآوری نیز تسریع می‌شوند.  یکی از راه‌های تشویق تامین‌کنندگان به چنین مشارکتی، همکاری‌های تجاری بلندمدت با آنها و سهیم کردن آنها از سود و زیان نهایی است.

۴- استفاده از فناوری‌ها برای افزایش شفافیت

حدود نیمی از شرکت‌های مورد بررسی ما، درک خوبی از میزان پایداری فعالیت‌های تامین‌کننده مستقیم خود داشتند. با این حال، شناخت تامین‌کنندگان غیرمستقیم و درجه دوم فقط ۵درصد بود. این نقص نشان می‌دهد که هنوز شرکت‌ها به شناخت کافی نسبت به حلقه‌های اولیه زنجیره تامین خود نرسیده‌اند. به این صورت، با آنکه یک شرکت و حتی تامین‌کننده مستقیم آن ممکن است نسبت به اهداف زیست‌محیطی و ارزش‌های اجتماعی متعهد باشند، تضمینی بر پایدار بودن کامل محصولات آنها وجود ندارد. مشتریان و افکار عمومی به‌ویژه در سال‌های پیش‌رو خواهان چنین شفافیتی خواهند بود. خوشبختانه فناوری‌هایی مانند هوش مصنوعی می‌تواند افزایش شفافیت و تامین داده‌های مرتبط با کل چرخه عمر یک محصول را فراهم آورد.

۵- اطمینان از مهارت‌های مناسب تامین‌کنندگان

برای آنکه یک شرکت به پایداری کامل و عملی دست یابد، نیاز به کارکنانی در زنجیره تامین خود دارد که دو ویژگی داشته باشند: نخست دانش لازم نسبت به پایداری زیست‌محیطی، اجتماعی و حاکمیت شرکتی و دوم انگیزه و تعهد کافی نسبت به آنها. در این حوزه، هنوز بسیاری از شرکت‌ها جای کار دارند. در پژوهش ما مشخص شد که ۴۳درصد از تامین‌کنندگان، تعهدات مشتریان خود به پایداری را فقط روی کاغذ مهم می‌دانند. مدیریت پایداری زمانی موثر می‌افتد که در شرح شغل کارکنان، ترفیع و جبران خدمات خود را نشان دهد. همچنین باید اطمینان حاصل شود که کارکنان تامین‌کنندگان نیز دانش و مهارت‌های لازم برای پایدارسازی فرآیندها را به‌دست آورده‌اند.

 

منبع: Supply chain Management Review