تبدیل عملکرد از خوب به عالی؛ ۹ نکته برای رهبران تیم
۱-ارتباطات. مهارتهای ارتباطی به اشکال مختلفی مانند غیرکلامی، نوشتاری و سخنرانی عمومی وجود دارد. بسیاری از رهبران موفق کسب و کار میگویند که سخنرانی عمومی یک مهارت ضروری است که همه باید آن را توسعه دهند. وارن بافت، زمانی به دانشجویان بازرگانی دانشگاه کلمبیا گفت«که یادگیری مهارتهای ارتباطی مانند سخنرانی در جمع میتواند ارزش شما را تا ۵۰درصد بهبود بخشد.» حتی اگر صحبت کردن در جمع نقطه قوت شما نباشد، گفتوگوهای گاه به گاه با اعضای تیم میتواند به شما این فرصت را بدهد که از کار آنها قدردانی کنید و به آنها اعتماد به نفس تازهای را القا کنید. علاوه بر این، یاد بگیرید چگونه بین درونگرایی و برونگرایی تعادل برقرار کنید تا با تبدیل شدن به یک فرد میانهگرا، تواناییهای ارتباطی خودتان را افزایش دهید.
۲- یادگیری مداوم. با توجه به تغییرات بسیار زیاد در دنیای کسب و کار امروز، یک مهارت ضروری برای رهبری و مدیریت کسب و کار، یادگیری مداوم است. رهبران سازمانی باید ذهنی کنجکاو و مشتاق برای دریافت اطلاعات بیشتر داشته باشند. کتابها و مقالات مورد نظر خود را جست وجو کنید. موضوعاتی را پیدا کنید که شما را مجذوب خود میکند.
لزومی ندارد این موضوعات به شرکتی که در آن کار میکنید مربوط باشند، اما مطمئن شوید که شامل مطالب خواندنی است که به گسترش و بهبود مجموعه مهارتهای شما کمک میکند.
۳-تفویض اختیار. یک رهبر تیم نمیتواند همه کارها را خودش انجام دهد. برای دستیابی به اهداف تیم خود باید هنر تفویض اختیار را یاد بگیرید. به قول هنری فورد، «هیچ چیز سخت نیست اگر آن را به قسمتهای کوچک تقسیم کنید.»
تفویض اختیار باعث صرفهجویی در زمان و پایین نگه داشتن سطح استرس برای کل تیم میشود. فرآیند تصمیمگیری تفویض اختیار همچنین نشاندهنده اعتماد شما به اعضای تیمتان است، زیرا به آنها برای انجام وظایف و مسوولیتهای مهم اعتماد دارید.
۴-گوش دادن. رهبران سازمانی موثر باید بدانند اعضای تیمشان به چه فکر میکنند و بهترین راه برای انجام این کار گوش دادن است. زمانی را برای گوش دادن به شکایات و نگرانیهای کارکنان خود اختصاص دهید. از طریق گوش دادن با هوش هیجانی بالا میتوانید از بروز مشکلاتی که هنوز رخ ندادهاند پیشگیری کنید. اعضای تیم قدردان رهبری هستند که با گوش دادن به آنها نشان میدهد که اهمیت دارند.
۵-تعیین هدف. بیل کوپلند شاعر میگوید: «مشکل نداشتن هدف این است که میتوانید تمام زندگیتان را صرف دویدن در زمین بازی کنید و هرگز گل نزنید.» تیمها میتوانند هر روز به سختی روی وظایف خود کار کنند، اما اگر رهبر تیم نتواند اهداف را به درستی تعیین کند، تمام کارها هدر میرود.
یک چشمانداز روشن برای تیم خود ایجاد کنید. اطمینان حاصل کنید که همه آنها متوجه میشوند که برای چه چیزی تلاش میکنند. مراحل لازم برای رسیدن به هدف را مشخص کنید. اجازه دهید اعضای تیم کل تصویر را ببینند تا زمینه کار خود را درک کنند.
۶- قابل اعتماد بودن. هیچکس نمیخواهد برای کارفرمایی که به او اعتماد ندارد کار کند، اما متاسفانه این اتفاق میافتد. تحقیقات شرکت خدمات حرفهای EY نشان داده که کمتر از نیمی از کارکنان در سراسر جهان به رهبران خود اعتماد دارند. مدیران باید اعتماد اعضای تیم خود را جلب کنند. بسیاری از مهارتهای فوق مانند ارتباط و گوش دادن، به ایجاد سطح بالایی از اعتماد کمک میکنند. یک رهبر سازمانی خوب با اعضای تیمش شفاف است. آنها را در مورد جزئیات مهم مربوط به استراتژی شرکت آگاه میکند. تا زمانی که کارکنان احساس کنند سرپرستشان با آنها با احترام، صداقت و انصاف رفتار میکند، به او اعتماد خواهند کرد تا آنها را به جایی که باید بروند راهنمایی کند.
۷-مثبت اندیشی. مردم دوست ندارند تمام روز به عذاب و غم گوش دهند. آنها میخواهند اخبار خوب و مثبت بشنوند، بهخصوص زمانی که به شغل آنها مربوط میشود. رهبران تیم باید این نگرش مثبت را برای ایجاد انگیزه و الهام بخشیدن به تیم خود نشان دهند. به همان اندازه مهم است که این مثبت بودن را هر روز نشان دهیم. یک رفتار مثبت میتواند به سرعت به بقیه اعضای تیم سرایت کند. وقتی همه نگرش خوبی داشته باشند، بهرهوری افزایش مییابد و افراد در محل کار احساس رضایت و شادی بیشتری میکنند.
۸- مسوولیتپذیری. نه تنها رهبران سازمان باید الگوی خوبی باشند، بلکه باید خود را نیز مسوول بدانند. رهبران تیمی که همیشه تقصیر را به گردن اعضای تیم خود میاندازند، اختلاف و درگیری بین آنها ایجاد میکنند. اگر مشکلی پیش آمد مسوولیت کامل را بپذیرید. نشان دهید که مایل به یادگیری و اصلاح اشتباهات گذشته هستید. اعضای تیم این را خواهند دید و مسوولیتپذیری را نیز یاد خواهند گرفت. اگر همه این کار را انجام دهند، یکدیگر را به سطح بالاتری از عملکرد خواهند رساند.
۹-به اشتراکگذاری چشمانداز. بسیاری از رهبران تیم، تحت فشار از طرف بالا دستان و زیر دستان خود هستند. آنها روسای خود را دارند که باید به آنها پاسخ دهند، بنابراین باید نشان دهند که هم پیرو روسای خود هستند و هم نقش رهبری خود را ایفا میکنند. بنابراین رهبران سازمانی باید چشمانداز شرکت را درک کنند و دیگران را برای رسیدن به آن به شوق بیاورند. این به این معناست که نقش خود و تیمشان را کاملا درک میکنند.
منبع: Leaders.com