شرکتهای موفق چگونه نوآوری ایجاد میکنند؟
منبع: Fast Company
نوآوری مهمترین عنصر اقتصاد امروز به حساب میآید،اما نباید آن را به عنوان مقصد در نظر گرفت.
مترجم:عاطفه عبادی
منبع: Fast Company
نوآوری مهمترین عنصر اقتصاد امروز به حساب میآید،اما نباید آن را به عنوان مقصد در نظر گرفت. نوآوری مستمر و پایدار وضعیتی است که در آن یک سازمان تلاش میکند تا در تمام جنبههای کسب وکار از جمله مدیریت، توزیع، عملکرد و مشتریان نوآوری کند و اینگونه بهرهوری را بالا ببرد. این کار نیازمند یک رویکرد مدیریتی منسجم و سازمان یافته است که تمامی عملکردها را از کنترل و هدایت در سطح هیات مدیره و مدیرعامل گرفته تا هماهنگ کردن تمام مسیر از طریق سرمایه گذاری در حوزه فناوری و اجرای آن را، در بر گیرد.
مهم تر از همه اینکه باید توجه داشت نوآوری مقصد نیست، بلکه یک مسیر است. یک تشکل اقتصادی موفق، پس ازرسیدن به یک هدف،دست از نوآوری نمیکشد، بلکه دائما درگیر فرآیندهای اختراع، کشف و اختراع مجدد است.
سه مثال زیر را در نظر بگیرید:
شرکتی که به واسطه یک موفقیت خاص یا یک محصول موفق شهرت یافته: بازار گوشیهای هوشمند با اپل و سامسونگ - که درصدد تسلط کامل بر بازار از طریق نوآوری در (تولید) محصول هستند- داغ است. زمانی گوشیهای بلک بری درهمه جا و به راحتی در دسترس اغلب کارفرمایان و اهل تجارت قرار داشت. تنها پنج سال پیش بود که آر.آی.ام یکی از مشهورترین شرکتهای فناوری در دنیا که با نام بلک بری شناخته میشود ،کنترل بازار تلفنهای هوشمند را دست داشت. اما زمانی نگذشت که رونق خیرهکننده دستگاههای آیفون و آندروید، محصولات این شرکت و نوآوری بزرگش را ، تنها به یادگاری در دنیای اختراعات تبدیل کرد.
موفقیت از پس شکست: در سال ۱۹۱۹ «کورنلیوس واندراستار» اولین فرد( غربی) بود که به چینیها بیمه میفروخت و این کار را تا سال ۱۹۴۹ یعنی تا زمانی که سیاستهایی، شرکت بیمهای چند ملیتی او «اِی.آی.جی» را وادار به بازگشت به ایالات متحده نکرده بود، با موفقیت انجام میداد. این اقدام ضربه سختی به شرکت وارد کرد، اما آنها به سرعت کسبوکار خود را در کشورهای دیگر و در سطح جهانی گسترش دادند. این شرکت همچنین در سال ۱۹۶۲ از بیمههای شخصی فراتر رفت و شرکتهای سهامی با سود و داراییهای کلان را پوشش (بیمهای) داد و نیز به منظور کاهش هزینه حقوق کارمندان، فروش از طریق واسطههای مستقل را جایگزین فروش از طریق نمایندگیها کرد و اینگونه بود که توانستند، شرکت را دوباره احیا کنند.
موفقیت مستمر: فایزر بزرگترین شرکت داروسازی جهان دائما درآمدهایش را از طریق افزایش تولید داروهای پرفروش(با محبوبیت جهانی) و داروهای تقویتی، توسعه میدهد. فایزر در سال ۱۸۴۹ به عنوان یک شرکت تولیدکننده مواد شیمیایی خالص تاسیس شد. این شرکت تصمیم گرفت کم کم تولید پنی سیلین را کاهش دهد و تحقیقات خود را متوجه تولید سایر آنتی بیوتیک ها و اقلام دارویی کرد. به این ترتیب توانستند یک سال بعد ترامایسین را کشف کنند و به بازار ارائه دهند و از آن پس توسعهای موفق برای تبدیل شدن به یک شرکت داروسازی پژوهش- محور(مبتنی بر پژوهش) در پیش گرفت. این شرکت در تولید داروهای جدید، همچنان پیشتاز بازار است.ماه گذشته سازمان غذا و داروی ایالات متحده، یکی از داروهای تولیدی شرکت فایزر را که در درمان نوع نادری از سرطان خون موثر است، تأیید کرد.
بنابراین برای درس گرفتن از چنین تجربههایی و رسیدن به موفقیتهایی از این دست باید به دنبال ایجاد نوآوریهای پویا در کسب وکار بود و رویکردی بر پایه این اصول داشت.
سه اصل برای نوآوری پایدار:
نوآوری پایدار از افرادی که برای به اشتراک گذاشتن اندیشهها، مقایسه مشاهدات و جلسات مشکلیابی گروهی برای حل مشکلات پیچیده گرد هم میآیند، انگیزه و نیرو میگیرد.بنگاههای اقتصادی با تمرکز فراوان بر نوآوری پایدار، سه اصل مشترک- که مانند چسب افراد را در یک همکاری مولد وپربار به یکدیگر میپیوندد- به اشتراک میگذارند. این سه اصل عبارتند از:
۱-مقررات همگرا: ایدهها به صورت منفرد و جدا از هم نیستند.آنها در گروههایی رسمیت مییابند و اینگونه کل سازمان را قادر میسازند که به عنوان یک نهاد عمل کنند. آنچه از اهمیت ویژهای برخوردار است همگرایی مدیریت کسبوکار و مدیریت فناوری است که تضمین میکند که هیچ واحد یا بخشی فرصت سرمایهگذاری روی ایدهها و امکانات جدید را از دست نخواهد داد.
۲- همکاری مشترک و متقابل: هیچ سازمانی در خلأ کار نمیکند.هر مدیر،کارمند و پیمانکاری به طور بالقوه قطعهای از پازلِ ایجاد فرصتهای دستیابی به کسبوکار جدید را در اختیار دارند. حامیان، شرکا، توزیعکنندگان و مشتریان، هر یک منبعی از اطلاعات و ایدهها هستند که به یک اندازه ارزشمندند.
۳- ساختار تجارت خلاقانه: همه سازمانها نمیتوانند یک فرهنگ توسعه بدون ساختار را به اجرا درآورند.اغلب آنها به ساختاری نیاز دارند که واحدهای مقرراتی، مدیریتی و عملیاتی را وادار به همگرایی کند.
بنابراین برای تحقق این اصول، شرکتها باید نوآوری پایدار را روی این سه اصل مشخص و تنگاتنگ - که برای به اجرا درآمدن در سطح بالایی از بلوغ سازمانی،نیازمند همگرایی تجارت،فناوری و مدیریت هستند-متمرکز کنند.
راهکارهای نوآوری پایدار
طراحی، راهاندازی و اداره سازمانهایی که دائما نوآوری ایجادکنند نیازمند راهکاری است که بتواند مراحل (گامهای) کلیدی و اصلی زیررا در یک روند سازمان یافته لحاظ کند:
به تمام ایدههایی که به واسطه بینش، بصیرت، نوآوری و ارتباط با شبکههای بیرونی(خارج از شرکت) حاصل میشوند، توجه کنید. به نظرات مشتریان خود گوش دهید و به مهمترین و پیشرفتهترین اعضا و بخشهای شرکت تان توجه ویژهای داشته باشید.
سعی کنید بفهمید که مشتریان بالفعل و بالقوه شما چه کسانی هستند،چه میخواهند و به چه چیز احتیاج دارند،به چه چیز احتیاج پیدا خواهند کرد و چرا این نیازها هنوز مرتفع نشدهاند. تیم نوآوری را طوری تنظیم کنید که شامل کسانی باشد که در نوآوری سهم عمدهای دارند،برای نوآوری یک دستور کار تدوین کنید و منابع و سرمایهگذاریهای مورد نیاز برای رسیدگی به مشکلات و حل آنها را سازماندهی کنید.
احتمال شکست تیم را در نظر بگیرید واینگونه محیط و قابلیتی برای بروز خلاقیت ایجاد کنید. از طریق اعمال نفوذ و قدرت به چرخه متوالی نوآوری، راهحلهای جایگزین زیادی به وجودآورید.
از شکست بیاموزید و تجربه کسب کنید. بااستفاده ازالگوهای اصلی و اولیه و تکرار شیوههای بازخورد محور (که بازخورد مشتریان را منعکس میکنند) تجربیات متفاوت را به صورت هماهنگ وموازی پیش برید.
دوباره به نظرات مشتریان خود گوش دهید.از نمونههای اولیه برای دریافت و استنباط بازخورد آنها استفاده کنید. به معیارهای پذیرش/خرید مشتریان توجه کنید.به نظرات نادرست نیز گوش کنید،اما اجازه ندهید با سفسطه ،شما را به اشتباه بیندازند.
برای رسیدگی(پرداختن) به ارزشهای مشتریمداری چون هزینه، استفاده شهودی و غریزی وسهولت تغییر، برنامهریزی و طراحی داشته باشید.
پیادهسازی تصمیم نهایی برای ادامه یا ترک یک پروژه
جایگزینهای رقیب را ادغام یا حذف کنید تا به تعداد قابلکنترلی برسند. طرحها و روشهایی را برای اختراع مجدد،امتحان یا طراحی مجدد در نظر بگیرید.مرحله دوم از چرخه نوآوری یعنی تجسم وتحقق این نوآوری را اجرا کنید.
مطمئنا بعضی از مردم به تنهایی بهتر کار میکنند.اما اکثر افراد به عنوان بخشی از یک گروه یا جامعهای ازایدهها و استعدادهای گسترده -که پشتوانه برخی از مهمترین اختراعات جهان بودهاند - نقش مفیدتر و مؤثرتری دارند.
اولین تک تراشه ریزپردازنده، نخستین بار در سال ۱۹۷۱ توسط «اینتل» معرفی و رونمایی شد.اولین کیسه هوای ایمنی اتومبیل، در شورولت مدل ۱۹۷۳ عرضه شد و اولین داروی ضد افسردگی در سال ۱۹۸۸بود که کشف و به بازار عرضه شد. اینها همگی نوآوریهای بزرگی به حساب میآیند که کشف شدند و در طول سالیان بعد توسط یک گروه و نه افراد مجزا از هم، توسعه و تکامل یافتهاند.
معیار واقعی نوآوری پایدار، خود اختراع نیست، بلکه منافع و مزایای پایداری است که این نوآوری نهایتا برای کسبوکار ایجاد میکند. نظم و مقررات و نوآوری متضاد یکدیگر نیستند،بلکه مکمل یکدیگرند. برای ایجاد یک فرهنگ نوآوری، مقادیر زیادی از انرژی سازمانی صرف غلبه بر سکون وتحلیل (کاهش) انرژی میشوند. اما هنگامی که یک ایده با موفقیت جنبه تجاری یافت و به سودآوری رسید، منابع جدیدی از انرژی، خلاقیت، نظم و مقررات و نیز منابعی که موجب رشد و استمرار یک فرهنگ نوآوری پایا و ماندگار میشوند، ظهور میکنند.
شرکتهای موفق نوآوری را از زمانی که تنها یک مفهوم است تا زمانی که جنبه تجاری پیدا کند، به گونهای مدیریت میکنند که نه تنها منجر به به وجود آمدن ایدههای خوب میشود، بلکه همواره مسیر خود را تا تبدیل شدن به بستهای از محصولات و خدمات، پیدا میکنند.
ارسال نظر