داستان اول

راوی: تونی لی (Tony Lee)

من همیشه جزو طرفداران و علاقه‌مندان پر و پا قرص شرکت آی‌بی‌ام بوده‌ام و هنگامی‌که چند سال پیش به استخدام این شرکت درآمدم گویی تمام دنیا را به من داده‌اند و طی سال‌های متمادی که در این شرکت مشغول به کار بودم هیچ‌گاه به ترک آی‌بی‌ام و رفتن به شرکتی دیگر فکر نکردم.

 همه چیز در آی‌بی‌ام برای من خوب پیش می‌رفت تا زمانی که همه‌گیری کووید- ۱۹ جهان را فرا گرفت و روال عادی کسب‌وکارها به هم ریخت. به نظر من، شرکت آی‌بی‌ام در دوران بعد از همه‌گیری هیچ شباهتی با وضعیت این شرکت تا پیش از آن نداشت و این شرکت دیگر نتوانست آن انسجام و هماهنگی قبلی‌اش را ادامه دهد. تا پیش از همه‌گیری کووید-۱۹ تمام ارکان شرکت آی‌بی‌ام حول محور یک چیز متمرکز شده بودند و آن «رشد» بود، رشد در درآمدها، تصاحب بازارهای جدید، محدودسازی ضرر و زیان‌ها و به حداقل رساندن نوسان‌های عملیاتی. این رویه منسجم و درست اما بعد از گسترش ویروس کرونا به خوبی پی گرفته نشد و تمرکز مدیران شرکت بیشتر روی بقا و جلوگیری از فروپاشی شرکت قرار گرفت‌، نه بردن و پیروزی در میدان رقابت.

به نظر من و بسیاری دیگر از همکارانم در آی‌بی‌ام، مشکل اصلی این شرکت درست از زمانی شروع شد که ویروس کرونا جهان را فراگرفت و اولویت این شرکت از رشد به بقا تغییر پیدا کرد و در نتیجه اقدامات رشدمحور کارکنان دیگر به چشم نمی‌آمد و در نتیجه از انگیزه تلاش و کوشش کارکنان تا حد زیادی کاسته شد. من خودم بارها و بارها شاهد بودم که در دوران همه‌گیری کووید-۱۹، بسیاری از طرح‌ها و ایده‌های نوآورانه‌ای که توسط من یا سایر کارکنان به مقام‌های ارشد شرکت ارائه می‌شد و در گذشته با استقبال و تحسین آنها مواجه می‌شد به طور کامل مورد بی‌توجهی قرار گرفت، چرا که کمکی به بقای شرکت و حفظ بازارهای موجود که اولویت اصلی شرکت در دوران همه‌گیری محسوب می‌شد نمی‌کرد.

متاسفانه نه من و نه اغلب همکاران و دوستانم در آی‌بی‌ام در دوران همه‌گیری کووید-۱۹ دیگر احساس ستاره بودن در محل کارمان نداشتیم و این احساس را داشتیم که فقط باید در خدمت بقای شرکت باشیم که هدف چندان شفاف و ملموسی برای ما نبود. در نتیجه من و چند نفر از همکارانم در آی‌بی‌ام در روزهای پایانی سال ۲۰۲۰ به این نتیجه رسیدیم که شرکت آی‌بی‌ام نتوانسته به خوبی خود را با تغییر و تحولات ناشی از بزرگ‌ترین همه‌گیری قرن بیست و یکم سازگار کند و با فراموش کردن اولویت‌های همیشگی خود یعنی رشد و تمرکز بیش از حد روی بقا بسیاری از ارزش‌های بنیادین خود را کنار گذاشته است و در این میان، کارکنان قدیمی ‌و باسابقه شرکت بیشتر از همه آسیب می‌بینند چرا که الگوهای ذهنی آنها با ساختار سازمانی مبتنی بر اولویت فعالیت‌های رشدمحور و ایده‌پردازی‌های نوآورانه که موتور محرکه رشد محسوب می‌شود سازگار شده بود که چنین الگوهایی در زمانی که شرکت فقط به بقا فکر می‌کند دیگر جایگاهی نخواهد داشت و همین مساله نیز موجب می‌شود تا بسیاری از کارکنان مجرب و توانمند شرکتی مانند آی‌بی‌ام آن را ترک کنند و به شرکت‌های دیگری بپیوندند که برای ایده‌پردازی‌های نوآورانه و فعالیت‌های رشدمحور آنها ارزش بیشتری قائل شوند.

 داستان دوم

راوی: اینس رینه کی (Ines Reinecke)

من بعد از ۱۹ سال کار کردن در شرکت آی‌بی‌ام آنجا را ترک کردم و با وجود علاقه زیادی که به کار کردن در آنجا داشتم قید همه مزایای کار کردن در آی‌بی‌ام را زدم و در شرکت دیگری مشغول به کار شدم که دفتر مرکزی‌اش در کشور خودم یعنی سنگاپور بود.

در واقع مهم‌ترین دلیلی که باعث شد من پس از سال‌های طولانی کار در آی‌بی‌ام از آنجا خارج شوم بیش از حد آمریکایی بودن این شرکت بود که این شرکت نامدار را از حالت یک شرکت بین‌المللی و جهانی دور می‌کند. به نظر من و خیلی‌های دیگر که تجربه کار کردن در آی‌بی‌ام را داشته‌اند، الزام هماهنگ کردن خود با ساعات کاری مدیران مستقر در دفتر مرکزی آی‌بی‌ام در آمریکا برای بسیاری از نمایندگی‌های این شرکت چه در آسیا و اقیانوسیه و چه در اروپا دردسرساز است و آنها را مجبور می‌کند برای تعیین تکلیف و برقراری ارتباطات خود با دفتر مرکزی تا ساعات دیرهنگام شب در محل کارشان باقی بمانند و این برای بسیاری از کارکنان و مدیران شرکت به ویژه خانم‌ها بسیار دشوار است. خود من بارها شاهد بودم که بسیاری از فرصت‌های طلایی در کارم را فقط به دلیل عدم امکان هماهنگی بین دفتر آی‌بی‌ام در سنگاپور با مقام‌های ارشد شرکت در آمریکا از دست دادم که ضرر و زیان ناشی از این موضوع متوجه شرکت شد و نه من.

یکی دیگر از مشکلاتی که در شرکت آی‌بی‌ام وجود دارد و من فکر می‌کنم از آمریکایی بودن بیش از حد این شرکت سرچشمه می‌گیرد به تقابل تحقیقات و اقتصاد در تصمیم‌گیری‌های کلان آی‌بی‌ام مربوط می‌شود.

 به نظر من تاکید بیش از حد مدیران ارشد آی‌بی‌ام روی ارزش سهام شرکت در بازار بورس آمریکا و کم‌توجهی آنها به نتایج و یافته‌های محققان باعث شده تا بسیاری از کارکنان شرکت به ویژه ایده‌پردازان نوآور و علاقه‌مندان به فعالیت‌های پژوهشگرانه دچار یأس و دلسردی شوند و به این نتیجه برسند که آنچه در آی‌بی‌ام اولویت دارد اقدامات منتهی به بالا رفتن ارزش سهام شرکت و نه ارزش‌آفرینی برای شرکت از طریق نوآوری و تحقیق است. خود من بارها شاهد بودم که پیشنهاد‌ها  و ایده‌های نوآورانه من که حاصل ماه‌ها تحقیق و مطالعاتم در بخش تحقیق و توسعه شرکت بود فقط به این دلیل مورد قبول و تصویب نهایی قرار نگرفتند که تاثیر مستقیمی ‌بر افزایش ارزش سهام شرکت در بازار بورس آمریکا نداشتند و همین مساله مرا از متمرکز شدن روی تحقیقات و مطالعات نوآورانه منصرف کرد و یکی دیگر از دلایلی که موجب شد من به طور جدی به ترک شرکت آی‌بی‌ام فکر کنم و در نهایت هم این تصمیم را عملی کنم نیز همین تقابل مسائل مالی و پژوهش در شرکت آی‌بی‌ام بود که در اغلب موارد به نفع منافع اقتصادی تمام می‌شد.