فرهنگ سازمانی ابزاری برای هویتبخشی به محصولات و کارکنان
بخش چهاردهم
در بخشهای قبلی این سلسله مطالب به سیزده نمونه از شرکتهای بزرگ اشاره شد که توانستهاند از طریق پیادهسازی فرهنگ سازمانی مبتنی بر تناسب حداکثری شغل با تواناییها و مهارتهای فردی، تمرکز ویژه بر ترویج شادکاری و افزایش بهرهوری از طریق ارائه مشوقهای شادیآور به کارکنان، توجه ویژه به سلامت و رفاه کارکنان، یکسان دیدن کارکنان و مدیران در زمان پرداخت حقوق و مزایا، آزادی عمل در مورد مرخصی رفتن کارکنان، توجه به علایق خاص مشتریانشان، به چالشکشیدن و برانگیختن تواناییهای کارکنان، محور قرار دادن رعایت اصول اخلاقی همیشه و همه جا، برگزاری جشنهای کاری متعدد، ایجاد حس مالکیت در میان کارکنان و تقویت حس مربیگری کارکنان به موفقیتهای بسیاری دست پیدا کنند. در بخش چهاردهم این مطلب به فرهنگ سازمانی در شرکت ترندکیت (Trendkitee) اشاره خواهد شد که فرهنگ سازمانی موفقی را با تاکید بر محصول محوری تمامعیار شکل داده است. شرکت ترندکیت در زمینه طراحی و ساخت تکنولوژیهایی فعالیت میکند که اثربخشی کمپینهای روابطعمومی و تبلیغات شرکتها را مورد سنجش و ارزیابی قرار میدهد. بهطور کلی، محصولاتی که این شرکت طراحی و تولید میکنند شناسنامه و هویت اصلی شرکت محسوب میشوند و به همین دلیل هم هست که مقامات ارشد ترندکیت نهایت تلاششان را صورت دادهاند تا فرهنگ سازمانیشان را با محوریت همین محصولات شکل دهند. در این شرکت تاکید اصلی بر این است که محصولات شرکت و نگرش عموم مشتریان نسبت به این محصولات است که هویت و ماهیت شرکت را شکل میدهند و نه کارکنان یا حتی مدیران شرکت.
بر این اساس تمام کارکنان و مدیران شرکت خود را بهعنوان «سفیران برند» و مبلغان محصولات شرکت معرفی میکنند و در فرهنگ سازمانی ترندکیت، نه مدیران و نه کارکنان دارای جایگاه مستقلی از محصولات شرکت نیستند. در نتیجه حاکم بودن چنین فرهنگ محصولمحوری در شرکت است که فرآیند جذب نیروی جدید یا ارتقای نیروها در شرکت با حساسیت و وسواس زیادی صورت میپذیرد و اولویت اصلی و کلیدی در زمان جذب یا ارتقای نیروها با محوریت علاقهمندی و حساسیت داوطلبان نسبت به محصولات شرکت شکل میگیرد و در نتیجه کسانی در پستهای کلیدی شرکت قرار میگیرند که بیشترین آگاهی و مشارکت را در پیدایش و تقویت محصولات شرکت داشته و دارند. در واقع شرکت ترندکیت توانسته با تداومبخشیدن به این روند در سالهای متمادی تا حد زیادی بر کیفیت و کمیت محصولات خود بیفزاید و کارکنان و مدیرانی را تربیت کند که بهطور مستقل و جدای از محصولات شرکت برای خود جایگاهی قائل نیستند و حتی حاضرند در ساعاتی خارج از وقت کاری و حتی در روزهای تعطیل هم برای تقویت برند و محصولات شرکت خود کار کنند، کسانی که موفقیت شرکت را موفقیت خود و ارتقای اعتبار و جایگاه محصولات شرکت را بهبود موقعیت فردی و اجتماعی خود میپندارند.
بر این اساس میتوان ادعا کرد که شرکت ترندکیت جزو آن دسته از شرکتهایی است که توانسته از فرهنگ سازمانیاش بهعنوان ابزاری برای هویتبخشی به محصولات و کارکنان و مدیران خود استفاده کند و با پیوندزدن هویت فردی افراد با هویت و کارکردهای محصولات شرکت آنها را به سمت وحدت و یگانگی هرچه بیشتر سوق دهد و این همان موضوعی است که متاسفانه در برخی شرکتها و سازمانها کمرنگ دیده میشود و باعث میشود تا فرهنگ سازمانی بیشتر به یک موضوع نمادین و تشریفاتی تبدیل شود.