نقش و مسوولیتهای تحلیلگر کسبوکار
امروزه نقش جدیدی در لایه مدیریت کسبوکارها ایجاد شده است. این نقش جدید، تحلیلگر کسبوکار نام دارد. این نقش میتواند توسط یک فرد یا یک تیم اجرا شود و بهشدت با استقبال انواع سازمانها و کسبوکارها اعم از سازمانهای پروژهای، عملیاتی، تولیدی، خدماتی و حتی استارتآپی مواجه شده است.
تحلیلگر کسبوکار، نقشی است که مسوولیت تعریف، مدیریت، استخراج، تحلیل، تایید و مستندسازی نیازمندیها و الزامات کسبوکار، سازمان یا یک فرآیند سازمانی و همچنین ارائه راهحل مناسب، در جهت پاسخگویی به نیازمندیها و دستیابی سازمان به اهداف تعیین شده را بر عهده دارد. این امر از طریق ارائه راهکارهای اجرایی و به جهت رساندن از وضع موجود به وضع مطلوب در آن کسبوکار است. وضع مطلوبی که در آن ارزش بیشتری برای ذینفعان مختلف کسبوکار، مانند سرمایهگذاران، سهامداران، هیاتمدیره، مدیرعامل، مدیران اجرایی، کارمندان، مشتریان و حتی کاربران حاصل شود. این ارزش بیشتر میتواند در قالب سود بیشتر، هزینه کمتر، رضایتمندی بیشتر، چابکی یا سایر عوامل بهدست آید.
در دنیای امروز، تحلیلگران کسبوکار هستند که با ایجاد تغییردر کسبوکارها یا استفاده از فرصتهای پیدا و پنهان پیش روی کسبوکارها، میکوشند تغییر، هوشمندی، بهبود، بهینهسازی یا توسعهای جدید را در کسبوکارها رقم بزنند.
تحلیلگران کسبوکار از استاندارد مرجعی به نام BABOK که مخفف Business Analysis Body of Knowledge است، بهره میگیرد. در واقع این استاندارد، مرجعی است که متخصصان میتوانند بهمنظور توافق و اطمینان از درستی فعالیت تجزیه و تحلیل کسبوکار از آن استفاده کنند.
این استاندارد، مهارتها و دانشی که یک تحلیلگر کسبوکار باید داشته باشد در اختیار وی میگذارد. به عبارتی، استاندارد BABOK، چارچوبی است که تشریح میکند چگونه یک تحلیلگر کسبوکار، وظایف خود را انجام دهد تا برای سازمان، ارزش افزوده جدیدی را خلق کند. تحلیلگر کسبوکار در چارچوب این استاندارد و در 6 گام فعالیت خود را آغاز میکند.
در قدم اول، تحلیلگر کسبوکار و تیم وی، اقدام به برنامهریزی میکنند. در این برنامه، مراحل انجام تحلیل کسبوکار، نحوه مدیریت دادهها و اطلاعات سازمان، رویکرد مناسب برای اجرا، نحوه شناخت و تعامل با ذینفعان و دستاندرکاران کسبوکار و در نهایت نحوه ارزیابی و بهبود مراحل تحلیل تعیین میشود.
در قدم دوم، نیازمندیهای مختلف کسبوکار، از طریق تعامل مناسب با ذینفعان مختلف، شناسایی میشوند. این الزامات و نیازمندیها شامل انواع مختلفی از نیازمندیها مانند نیازمندیهای کسبوکار، نیازمندیهای درخواست شده از سوی ذینفعان، نیازمندیهای راهکار پیشنهادی و نیازمندیهای انتقال از شیوه قدیمی به راهکار پیشنهادی جدید را شامل میشود. در نهایت این نیازمندیها که تعداد آن کم نیز نخواهد بود، به تایید ذینفعان و دستاندرکاران مربوطه میرسد.
در قدم سوم، نیازمندیهای متعدد شناساییشده در مرحله قبلی، اولویتبندی میشوند و اگر تغییری در هر کدام از این نیازمندیها رخ داد، این تغییر مستند شده و نتایج آن بهروزآوری میشود.
در قدم چهارم، استراتژی طراحی راهکار یا راهکارهای مناسب بهمنظور پاسخگویی به هریک از این نیازمندیهای اولویتبندیشده، مشخص میشود. به این منظور، ضمن بررسی وضع موجود و مطلوب سازمان، ریسکهای پیشروی کسبوکار شناسایی شده و استراتژی تغییر از وضع موجود به وضع مطلوب برای پاسخگویی به نیازمندیهای اولویتبندیشده تبیین میشود.
در قدم پنجم، راهکار یا راهکارهای پیشنهادی تحلیلگر کسبوکار برای پاسخگویی به نیازمندیهای اولویتدار و گذر از وضع موجود به وضع مطلوب، طراحی میشود. معمولا در این قدم، بیش از یک راهکار از سوی تیم تحلیل کسبوکار پیشنهاد میشود، اما تحلیلگران کسبوکار، ضمن بررسی ارزشهای بالقوه هر راهکار، راهکار نهایی خود را از بین راهکارهای پیشنهادی اعلام میکنند.
قدم آخر به ارزیابی راهکار اختصاص دارد. در این مرحله ضمن بررسی و آنالیز نتایج راهکار پیشنهادی اجرا شده در سازمان، محدودیتهای راهکار پیشنهادی و همچنین محدودیتهای سازمان در پیادهسازی جامع و کامل راهکار بررسی میشود تا بتوان اقدامات اصلاحی، بهمنظور افزایش عملکرد راهکار پیشنهادی و ارزشهای جدیدی را که سازمان میتواند به آنها دست یابد پیشنهاد کرد. رویکردهای متنوعی در پیادهسازی قدمهای ششگانه بالا توسط تحلیلگران کسبوکار وجود دارد که بستگی به نوع الزامات شناسایی شده و راهکار پیشنهادی ارائه شده از سوی تحلیلگر کسبوکار دارد. گاه مشکلات و نیازمندیهای سازمان، به زیرساختهای فناوری اطلاعات بازمیگردد که در این حالت مراحل شش گانه بالا با تمرکز بر فناوری اطلاعات انجام میپذیرد. به این حالت، تحلیلگری از منظر فناوری اطلاعات گفته میشود.
در برخی مواقع مشکلات و نیازمندیهای سیستمی و فرآیندی سازمان، مشکل کلیدی سازمان است که در این حالت مراحل شش گانه بالا با تمرکز بر سیستمها و فرآیندها صورت میپذیرد. به این حالت، تحلیلگری از منظر مدیریت فرآیندهای کسبوکار گفته میشود. اگر مشکل از ساختار یا معماری سازمان باشد به آن تحلیلگری از منظر معماری کسبوکار گفته میشود و اگر مشکل از چابک نبودن سازمان باشد، سازمان از این منظر آنالیز میشود.
این فرصت وجود دارد که با تحلیل دقیقتر دادههای کسبوکار، تصمیمات هوشمندتری توسط صاحبان کسبوکار اتخاذ شود. این حالت تحلیلگری از منظر هوشمندی کسبوکار توسط تحلیلگر کسبوکار انجام میشود.
در مقاله بعدی به بررسی مهارتهای شش گانه تحلیلگری کسبوکار میپردازیم.
بهمنظور اطلاع از خدمات آموزشی حوزه کسبوکار «دنیایاقتصاد»، به سایت مرکز آموزش گروه رسانهای «دنیایاقتصاد» به آدرس https:/ / lms.den.ir مراجعه فرمایید.