بررسی نوآوریهایی که در بدترین زمانها، بهترین راهحلها را ایجاد کردند
زایش بهترین اختراعها از دل بحرانها
سالی که گذشت، قطعا مثل هیچ سال دیگری نبود. شوکی که پاندمی کووید- ۱۹ بر زندگی روزمره ما وارد کرد، دنیا را پیش چشممان تغییر داد. سازمانها، کسبوکارها، و حتی نظامهای بهداشت و درمان و موسسات آموزشی، برای تطبیق دادن خودشان با شرایط و غلبه بر چالشهایی که هیچوقت تصورش را هم نمیکردند، با دشواری مواجه شدند و مجبور به نوآوری در قابلیتها، محصولات و خدمات جدید ظرف چند روز و چند هفته به جای چند ماه و چند سال شدند.
خردهفروشها و کافهها، بستههای هدیه و خدمات ثبت اشتراک در نظر گرفتند. برخی کارخانهها به سرعت تغییر کاربری دادند و به تولید مواد ضدعفونیکننده و ونتیلاتور روی آوردند. در ایتالیا، یک استارتآپ مهندسی، به سرعت از پرینترهای سهبعدی خود برای تولید دریچههای مورد استفاده در ونتیلاتور استفاده کرد و این ابزارها امروز جان خیلیها را نجات میدهند. قرنطینه باعث شد خیلی از سازمانها در بخشهای مختلف، ناگهان از کاربردپذیری دیجیتال داده و تجزیه و تحلیل، به شیوهای که قبل رخ نداده بود، استقبال کنند. برخی از این نوآوریها در بلندمدت وجود نخواهند داشت، اما خیلی از آنها هم باقی میمانند؛ همانطور که عادتهای جدید شکل میگیرند و رفتارهای قدیمی دیگر برنمیگردند. وقتی به این بحران در چند ماهی که گذشته نگاه میکنیم، بدون شک نوآوریهایی که زاده شده هم میبینیم: داروها و ابزارهای پزشکی جدید، فرآیندهای درمانی بهبودیافته، پیشرفتهایی در تولید و زنجیره تامین، و تکنیکهای همکاری جدید.
علاوه بر ویژگی مشترک همه نوآوریها که همان حل مشکل است، ماهیت بحران این است که شرایط منحصر به فردی پیش روی ما میگذارد که به افراد نوآور امکان میدهد آزادانهتر فکر و حرکت کنند تا بتوانند تغییر سریع و اثربخشی ایجاد کنند.
به همین دلیل، مدرسه کسبوکار لندن برای توجه نشان دادن به نبوغی که بر کاهش بدترین آثار اجتماعی-اقتصادی، کسبوکار و بهداشت و سلامت متمرکز شده، امسال شاخهای به جایزه نوآوری سالانه خود اضافه کرده که «جایزه نوآوری در ناملایمات1» نام دارد. این دستهبندی جدید مربوط به بنگاههایی است که مدل کسبوکار خود را به صورت بنیادی تغییر دادند تا در دوران پاندمی دوام داشته باشند، یا بنگاههایی که برای ربودن یک فرصت جدید که در دل بحران ایجاد شده بسیج شدند، یا آنهایی که خیلی سریع هدف داراییهای موجود خود را تغییر دادند و ساختار سازمانهای خود را عوض کردند تا یک نیاز اجتماعی فوری غیرمرتبط با پاندمی را پاسخ دهند. در این مطلب، به چند نمونه خوب که در مواجهه با شرایط سخت رویکردهای مختلفی نسبت به نوآوری داشتند، اشاره میشود.
نوآوری ناجی
تیمی از پزشکان و مشاوران در بیمارستان «وارینگتون اند هالتون» (Warrington and Halton) با تغییر تنظیمات ابزارهایی به نام «جعبه سیاه» که معمولا برای درمان «اختلال آپنه» یا همان قطع موقتی تنفس در خواب مورد استفاده قرار میگیرد، به درمان بیماران کووید- 19 پرداختند. این تیم با توجه به تجربه بینالمللی کمبود ونتیلاتور در دنیا، خیلی سریع به این نتیجه رسیدند که جعبه سیاه، سرعت بهبود بیماران را بالا میبرد و نیاز به ونتیلاتور که استفاده از آن سختتر هم هست، کاهش پیدا میکند. این نوآوری به قدری موفقیتآمیز بود که بیمارستان وارینگتون همچنان کمترین آمار مرگومیر مرتبط با کووید- 19 را در شمال غربی انگلستان دارد – یعنی نصف دیگر بیمارستانهای محلی. این کار که نمونهای کلاسیک از «نوآوری بازترکیبی» در زمان نیاز است، نشان میدهد نوآوریهای کوچک که توسط افرادی انجام میشود که کار خاصی نمیکنند و صرفا وظیفه خود را انجام میدهند، میتواند تفاوت بزرگی در زندگی مردم ایجاد کند.
کسبوکارهای بزرگ و کوچک، امسال خیلی سریع خدمات و مدل عملیاتی خود را تغییر دادند. هدف آنها فقط بقا در دوران پاندمی نبود، بلکه میخواستند اثربخشی مفیدی برای جوامع محلی و جامعه بزرگتر خود داشته باشند.
شرکت لوازم خانگی ترکیهای آرچلیک
وقتی پاندمی شیوع یافت، شرکت لوازم خانگی ترکیهای آرچلیک (Arcelik) که مالکیت برندهای بکو و گراندی را دارد، با گروههای نامدار در عرصه تکنولوژی و هوانوردی شریک شد، تا به تولید انبوه دستگاههای ونتیلاتور بپردازند. در یک نمونه فوقالعاده از همکاری میان صنعتی برای نوآوری، 120 مهندس که 60 نفر آنها از شرکت آرچلیک و بقیه از شرکتهای بیوسیس (BioSys)، بایکار (Baykar) و آسلسان (Aselsan) بودند، گرد هم آمدند تا در مرکز نوآوری باز شرکت آرچلیک در استانبول، نمونهسازی سریع را شروع کنند و در یک ضربالاجل دو هفتهای، نمونه اولیه محصول را طراحی و آزمایش کنند.
آرچلیک توانست 5 هزار دستگاه ونتیلاتور در ماه ژوئن تولید کند که بیش از نیمی از آنها را به 18 کشور مختلف، از جمله برزیل، سومالی و نیجریه که شرایط سختی داشتند، فرستاد. این اتفاق حاصل تخصص جمعی در طراحی، صنعتیسازی و محلیسازی دستگاه ونتیلاتور بود.
هاکان بولگورلو، مدیر عامل آرچلیک، میگوید: «از اینکه در این پروژه نقشی داشتیم، به خودمان افتخار میکنیم؛ پروژهای که میگوید وقتی برای یک هدف خوب دست به دست هم میدهیم، چه چیزهایی به دست میآید. میخواهیم بخشی از راهحل باشیم. همکاری جمعی با کسبوکارها و دولتها برای مبارزه جهانی با کووید-19 و شکل دادن آیندهای پایدارتر.»
بخشی از راهحل
در مقیاسی کوچکتر، اپلیکیشن چیتا (Cheetah) واقع در سان فرانسیسکو که تامینکننده عمدهفروش رستورانها و کسبوکارهای کوچک حوزه مواد غذایی و خواربارفروشی است، وقتی یک شبه و پس از قرنطینه و تعطیلیهای سراسری با کاهش 80 درصدی درآمد خود مواجه شد، تغییر محور داد و خردهفروشی به مصرفکنندهها را شروع کرد. چیتا با این حرکت خود که نشاندهنده تفکر نوآورانه واقعی در دوران سخت است، این فرصت را نه فقط برای بقا، بلکه برای حمایت از جامعه محلی خود دید. این شرکت با درست کردن نسخهای ویژه از اپلیکیشن خود برای مصرفکننده، به مشتریان امکان داد سفارش خود را برای تامینکنندههای عمدهفروش ثبت کنند و روز بعد سفارشها طی فرآیند ارتباط از راه دور، از نقاطی که طراحی شده بود جمعآوری شدند.
این سیستم زیرساختهای چیتا را اهرم قرار داد تا مشکلات متعدد در دنیای پساکرونا را هم حل کند: فروشگاههای خواربارفروشی محلی میتوانند از طریق دسترسی به یک زنجیره تامین جداگانه، بر کمبود عرضه غلبه کنند؛ تعاملات سفارش مواد غذایی با تعداد کمتری از کارکنان ثبت میشود؛ در زمان مصرفکنندهها به دلیل اجتناب از تکرار سفرهایی که به مقصد خرید صورت میگیرند و کمتر شدن تجمع در فروشگاهها، صرفهجویی میشود و به طور کلی ریسک انتقال کووید هم کمتر میشود. چیتا همچنین با حذف کارمزد ارسال مواد غذایی به رستورانها، از آنها پشتیبانی کرده است. همین اقدامات باعث شد این شرکت در آوریل امسال، دومین دور تامین مالی خود را به سرانجام برساند و کل سرمایه تامین شده آن به بیش از 66 میلیون دلار از زمان تاسیس در سال 2015 برسد.
از زغالسنگ تا کدنویسی
دو شرکت دیگر به خاطر نوآوری در شرایط سخت انتخاب شدهاند که ربطی به پاندمی ندارند. «بیت سورس» (Bit Source) یک شرکت خدمات نرمافزاری است که در یکی از فقیرترین مناطق آمریکا در شرق کنتاکی واقع شده است. این منطقه زمانی با صنعت زغالسنگ قدرت گرفته بود و در چند سال اخیر، به دلیل اجرایی شدن سیاستهای محیطزیستی ضد زغالسنگ و تعطیلی تعداد زیادی از معادن که جمعیت محلی زیاد را به کار گماشته بود، دچار رکود شده است.
راستی جاستیس و لین پاریش، دو معدنکار سابق بودند که شرکت بیتسورس را در این منطقه تاسیس کردند و معدنکاران سابق منطقه را به کدنویس تبدیل کردهاند و محصولات نرمافزاری به شرکتها میفروشند. آنها در این مسیر مجبور شدند بر چالشهای بزرگ غلبه کنند: کمبود مهارتهای IT، دسترسی ناکافی به اینترنت پرسرعت و مشکلات مالی و تامین سرمایه. اما این بنیانگذاران، دیده بودند که معدنکاران چگونه با منطق خود، مشکلات مربوط به مرگ و زندگی را زیر زمین حل میکنند و توانستند همان مهارتها را به شکل موفقیتآمیزی در برنامهنویسی پیادهسازی کنند. آنها کارشان را با استخدام 11 معدنکار سابق که توانستند در آزمون شایستگی کدنویسی بالاترین امتیاز را به دست آورند شروع کردند. سپس این افراد را برای برنامهنویسی آموزش دادند و قرارداد توسعه نرمافزار با چند شرکت امضا کردند. بیت سورس هنوز یک شرکت کوچک است، اما حالا که پنج سال از تاسیس آن گذشته، بیشتر افراد تیم اصلی هنوز به کدنویسی مشغولند تا کارهای بزرگی در آینده انجام دهند.
شرکت «باتک موبیلیتی»
داستان نوآوری شرکت «باتک موبیلیتی» (Batec Mobility) واقع در بارسلونا، به همین اندازه الهامبخش است. پاو بچ، بنیانگذار 18 ساله این شرکت، برای غلبه بر یک چالش شخصی، مجبور شد تفکر متفاوتی داشته باشد و یک راهحل جدید برای رفتوآمد خود پیدا کند. او به شدت به موتورسواری و دوچرخهسواری علاقه داشت. در اولین سالی که تحصیل در رشته طراحی صنعتی را شروع کرد، در یک حادثه رانندگی ویلچرنشین شد و کسی که زندگی خیلی پرجنبوجوشی داشت، با آسیبی مواجه شد که زندگی او را برای همیشه تغییر میداد. مدتی بعد او دریافت که کمکهای در نظر گرفته شده برای آسیبدیدگان جسمی، از نظر حرکت و جابهجایی و همچنین سبک زندگی، برای کارهایی که او میخواست انجام دهد کافی نیستند. راهحل چه بود؟ پاو تصمیم گرفت راهحل خودش را برای حرکت و جابهجایی، با دست خودش بسازد. اختراع او اضافه کردن چرخ سوم در قسمت جلوی ویلچر بود که مثل دوچرخه فرمان دارد و کاملا با دست هدایت میشود. با این اختراع، او توانست ورزش کند، به سفر برود و همه کارهایش را خودش انجام دهد. در سال 2006 و در 27 سالگی، پاو تصمیم گرفت زندگی افراد دیگری را که در موقعیت او قرار داشتند بهبود بخشد و در نتیجه محصولات بیشتری برای فروش تولید کرد. در سال 2008 او اولین خط تولیدش را در اسپانیا راهاندازی کرد و حالا محصولاتش در بیش از 20 کشور در سراسر دنیا در دسترس هستند و تعداد افرادی که از ویلچرهای او استفاده میکنند، به بیش از 6 هزار نفر رسیدهاند. او از آن زمان به بعد، پلههای ترقی را یکی پس از دیگری طی کرده و جوایز متعددی در حوزه مسوولیت اجتماعی و کارآفرینی دریافت کرده است. اگر قرار باشد یک مورد از اینکه نیاز مادر اختراع است را مثال بزنیم، این یکی از بهترین نمونهها است.
1-پاورقی:
The Innovation in Adversity Award