اثر بحران زیستمحیطی دوران کرونا
حرکت شرکتها به سمت اقتصاد چرخشی
بحران کووید-۱۹ به همراه بحرانهای زیستمحیطی درسهای فراوانی برای ما داشتهاند. سرعت و تلفات ناشی از فراگیری کووید-۱۹ پیامدهای سنگینی برای اقتصاد داشت. این بحران قبل از هر چیز، آسیبپذیری ما را به معرض نمایش گذاشت. یک ویروس، تقریبا تمام انسانهای جهان را چند هفته در قرنطینه برد. در پی این وضعیت، فعالیتهای اقتصادی با وقفه مواجه شدند. طبیعت با این ویروس به ما نشان داد که نه بالاتر از آن هستیم و نه بر آن کنترل داریم. بسیاری از بومشناسان اشاره میکنند که بحران سلامتی کنونی ابتدا و مهمتر از هر چیز، یک بحران بومشناختی است و اگر نتوانیم شیوه فعالیتهای خود را با شرایط موجود انطباق دهیم، باید منتظر بحرانهای دیگری باشیم. علاوه بر آن، این بحران به ما نشان داد که سرنوشت تمام انسانها در گرو یکدیگر است و در این بین، مرزهای جغرافیایی اهمیتی ندارند. تمام ما در یک دهکده جهانی زندگی میکنیم. کالاها و افراد به سرعت به نقاط مختلف جهان حرکت میکنند و همین مساله میتواند گواه یکپارچگی ما باشد. اما ویروسها هم با همان سرعت منتقل میشوند؛ از اینرو باید گفت که مبادلات تجاری لجامگسیخته ما اثرات مستقیمی بر زندگیمان دارند و این اثرات را نمیتوان فقط به اثرات مثبت خلاصه کرد.
این بحران همچنین باعث شد افراد بیشتری به مشکلات ناشی از فاصله جغرافیایی بین تولیدکننده و مصرفکننده توجه کنند. این فاصله که برای سودآوری بیشتر و استفاده از مزیتهای رقابتی و نسبی وجود دارد (بهعنوان مثال، بسیاری از شرکتهای آمریکایی ترجیح میدهند برای استفاده از نیروی کار ارزانتر، کارخانههایشان را در چین یا هند بسازند)، منجر به وابستگی شده است. این وابستگیها در دوران کرونا، دسترسی به محصولاتی خارجی مانند ماسک، مواد شیمیایی برای تست و همچنین داروهای مختلف را دشوار ساخت. به این موارد میتوان آسیبهای زیستمحیطی از جمله انحراف از وضع طبیعی را هم افزود. شاید در حالحاضر، اولویت و توجه نخست ما، مشکلات بهداشتی و سلامتی است، اما هزینههای انرژی و پیامدهای زیستمحیطی نیز بهتدریج پررنگتر خواهند شد.
مشکلات زیستمحیطی را حتی امروز هم میتوان در پی بحران بزرگ کرونا پررنگتر از هر زمان دیگری مشاهده کرد. هر دو بحران زیستمحیطی و سلامتی یک ویژگی مهم مشترک دارند. هر دوی آنها، جهان را توصیه به رویکردی محلیتر میکنند. هر دوی آنها نیاز به تغییر را گوشزد میکنند. در کنار آن باید با هوشیاری، اهدافی والا و بنیادین برای توجه بیشتری به هر دو مساله اقلیم و تنوعزیستی تعیین کرد. این دو بحران همچنین ما را به تفکر بیشتر درباره یکپارچگی انسانها و شکلهای جدید همکاری بین بازیگران مختلف اقتصاد از مناطق و نسلهای مختلف وا میدارند. این بحرانها به ما نشان دادهاند که زمان آمادهشدن برای «جهان پس از کرونا» رسیده است.
با این حال، برای درک درست این واقعیت جدید، باید در انتخاب جوابهای درست برای سوالات درست، دقت کنیم. ممکن است کسی معتقد باشد که مهمترین سوال موجود، بحث عرضه (در مثال کمبود جهانی ماسک) باشد و جواب آن را باید در افزایش عرضه و تنوعبخشی به عرضهکنندگان جستوجو کرد تا دیگر شاهد وابستگی و کمبود نباشیم. از نگاه اقتصاد و استراتژی کلاسیک، راهکار خوبی است اما فراموش کردن سوال زیستمحیطی، اشتباه بزرگی است. از اینرو بهنظر میرسد سوال واقعی را باید اینطور تعریف کرد: «چگونه میتوانیم تولید را به تقاضا نزدیکتر کنیم تا بتوانیم نگاهی کلیگرایانهتر نسبت به گرمایش جهانی و محدودیتهای منابع طبیعی داشته باشیم.» این همان سوالی است که ادگار مورن، فیلسوف و جامعهشناس فرانسوی مطرح میکند.
به سمت اقتصاد چرخشی
از منظر اقتصاد خرد، رابرت بویر اقتصاددان ما را به «بازگشت به منابع اقتصاد سیاسی در استفاده از مفاهیم و روشهایی که غلبه بر بنیادینترین مشکلات هر جامعه را امکانپذیر میسازد»، دعوت میکند. دعوت او ما را به تفکر درباره اقتصاد چرخشی وادار میکند که بهنظر میرسد مدل نویدبخش برای رسیدن به یک توسعه پایدار است. اما رسیدن به اقتصاد چرخشی نیازمند بازطراحی مدل کنونی اقتصاد خطی است. مدل اقتصادی جدید (اقتصاد چرخشی) یک سیستم باززایشی است که ورودی منابع و ضایعات، انتشار گازهای گلخانهای و پسماندهای آن با روشهای کاهش مصرف و کوچککردن چرخههای مصرف مواد و انرژی کاهش مییابد. این هدف را میتوان از طریق طراحی پایدار، نگهداری، تعمیرات، استفاده مجدد، تولید مجدد و بازیافت انجام داد. به عبارت دیگر، با کاهش ضایعات، پسماندها و مواد اولیه و انرژی مصرفی، فشارهای کمتری به منابع طبیعی زمین وارد میشود. بازیافت، حداکثر استفاده از منابع و کاهش مصارف غیرضروری از مهمترین راهکارهای تحقق اهداف این مدل اقتصادی است و باعث میشود الگویی مناسب برای مواجهه با مشکلاتی باشد که هماکنون با آنها دستبهگریبان هستیم.
سازمانهای دولتی و بینالمللی در کنار سیاستگذاران، مسوولیت بزرگی برای پیشبرد این تغییرات دارند. از اینرو اولویت تغییر برای داشتن آیندهای روشن به این حوزهها تعلق میگیرد. شاید این سخن اینگونه برداشت شود که برای رسیدن به توسعه پایدار نیاز به چنین تغییراتی است. اما واقعیت آن است که بدون بازگشت به طبیعت و احترام به نظم آن، هیچ توسعه اقتصادی در کار نخواهد بود. این همان چیزی است که دقیقا در دوران کرونا تجربه کردیم. اقتصاد به تنهایی نمیتواند همه کارها را انجام دهد. علاوه بر آن، هزینههای تحمیل شده به جوامع، توسعه اقتصادی آنها را ماهها و شاید چند سال به عقب بازگرداند.
از اینرو نیاز است یک استراتژی توسعه متناسب با مسائل زیستمحیطی در پیش بگیریم که بهصورت پایدار و معقول بتواند به سمت رشد حرکت کند. این سخن به معنای آن است که برخی از بخشهای اقتصادی نزول خواهند کرد تا سایر بخشها بتوانند توسعه یابند. بحث اثرات جانبی (externalities) موضوعی است که باید در این ملاحظات گنجانده شود (در بحث اثرات جانبی گفته میشود که هر فعالیت اقتصادی، هزینههای پنهانی دارد که بهجای پرداخت آن توسط بنگاه اقتصادی مدنظر، توسعه سایر اعضای جامعه پرداخت میشود. زمانیکه این اثرات و هزینههای جانبی را از سود بنگاه اقتصادی کم کنیم، میتوان در مورد فایده اقتصادی واقعی آن بحث کرد. مثال این اثرات جانبی را میتوان افزایش هزینههای بهداشت و درمان جامعه در پی فعالیت صنایع آلاینده دانست).
حرکت به سمت اقتصاد چرخشی همچنین به معنای مکان جغرافیایی برخی از صنایع است. در این بین، صنایع استراتژیکتر (غذا، بهداشت و درمان) در اولویت هستند. این جابهجایی مکان جغرافیایی باعث میشود که علاوه بر کاهش وابستگی، انتشار کربن ناشی از حملونقل هم کمتر شود. کاهش هزینههای حملونقل و ضایعات در این روش، میتواند بخشی از منافع کوتاهمدت (ناشی از کاهش مزیتهای نسبی) و تمام منافع بلندمدت را جبران کند. افزایش استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر نیز در دسته صنایع اولویتدار قرار میگیرند که باز هم نیاز است فاصله جغرافیایی تولیدکننده و مصرفکننده آن کوتاه باشد.
فرصتهای کسبوکار
مدل جدید اقتصادی، فرصتهای بسیاری برای فعالان اقتصادی و کسبوکارهای مختلف دارد. علاوه بر آنکه برخی از صنایع سبز مانند دیجیتال و انرژیهای تجدیدپذیر، آینده نویدبخشتری دارند، راهکارهای کلی نیز میتوان برای همه کسبوکارها معرفی کرد.
همانطور که گفته شد، کاهش فاصله بین تولید و مصرف نخستین مورد است. این کار باعث کاهش هزینههای حملونقل، ضایعات و زمان تحویل میشود. علاوه بر آن، بر انعطافپذیری کسبوکارها در مواجهه با اختلالهایی مانند آنچه با رواج کرونا شاهد بودیم، میافزاید. طبیعتا زمانی که بحث کاهش فاصلههای جغرافیایی میشود، استفاده از پتانسیل تامینکنندگان محلی هم مدنظر است.
کاهش ضایعات و مصرف مواد اولیه از دیگر اقداماتی است که کسبوکارها میتوانند در برنامه خود بگنجانند. کاهش ضایعات همواره یکی از مهمترین راهکارهای کاهش هزینههای تولید بوده است. با این حال، افزایش محدودیتهای طبیعی و کمبود منابع، باعث میشود که توجه به این راهکار افزایش یابد. مساله دیگر کاهش استفاده از منابع طبیعی است که یکی از مهمترین روشهایشان افزایش بازیافت است. زمانی که یک ماده اولیه وارد فرآیند تولید میشود، باید تا حد امکان از آن استفاده کرد و گاهی بارها آن را به چرخه تولید و مصرف بازگرداند. این اقدامات علاوه بر کاهش هزینههای تولید، بر افزایش تابآوری در مقابل کمبودهای مواد اولیه میافزاید.
تغییر مصرف و یافتن کارکردی جدید برای محصولات و ابزارهای موجود، راهکار دیگری است که کسبوکارها میتوانند به آنها توجه کنند. این مساله بهویژه زمانی پررنگتر میشود که امکان بازیافت وجود ندارد. در نهایت، حرکت به سمت اقتصاد کممصرف مطرح میشود. بسیاری از جامعهشناسان، اقتصاد امروز را اقتصادی تجملاتی و مصرفگرا میدانند اما تجملات علاوه بر جنبه منفی اجتماعی و زیستمحیطیاش یک درس بزرگ هم برای ما دارد. بسیاری از محصولات تجملاتی و به اصطلاح لوکس بسیار باکیفیت و بادوام هستند. زمانی که محصولات تولیدی یک جامعه، باکیفیت، بادوام و چندکاربرده میشود، تمام منافع مدل اقتصاد چرخشی را میتوان در آن مشاهده کرد؛ از جمله کاهش هزینههای کل، کاهش ضایعات، کاهش اثرات جانبی، افزایش انعطافپذیری و البته افزایش رضایت مشتریان.