فرهنگ سازمانی موفق در شرکتهای بزرگ
بخش سوم
در دو بخش قبلی این سلسله مطالب به دو نمونه از شرکتهای زاپوس و پارکر اشاره شد که توانستهاند از طریق پیادهسازی فرهنگ سازمانی منحصربهفرد خود که یکی مبتنی بر تناسب حداکثری شغل با تواناییها و مهارتهای فردی و دیگری بر اساس ترویج شادکاری و افزایش بهرهوری از طریق ارائه مشوقهای شادیآور به کارکنان بوده است به موفقیتهای بسیاری دست پیدا کنند. در بخش سوم این مطلب به شرکت شورون اشاره خواهد شد که فرهنگ سازمانی موفقی را با محوریت حمایت همهجانبه از کارکنان به کار گرفته است.
شرکت شورون
در شرکت شورون(Chevron) که یک شرکت موفق در زمینه نفت و گاز است آنچه حرف اول را میزند فرهنگ حمایت و حفاظت از کارکنان و تلاش برای حفظ سلامت و رفاه کارکنان است. در واقع شرکت شورون برخلاف سایر شرکتهای فعال در حوزه نفت و گاز که شرکتهای چندان خوشنامی چه در حوزه توجه به محیط زیست و حمایت از کارکنانشان به حساب نمیآیند، به شدت هوای کارکنانش را دارد و رفاه و سلامت آنها در درجه اول برنامهریزیها و سیاستهای شرکت در زمینه نیروی انسانیاش بهشمار میآید. در واحدهای تابعه این شرکت از جمله سکوهای نفتی و گازی امکانات و تسهیلات ویژهای از جمله پزشکان متخصص مقیم در شرکت، تجهیزات ورزشی و بدنسازی و تناسب اندام در دسترس کارکنان قرار دارند که ارائه آنها به کارکنان بهرغم هزینههایی که به شرکت تحمیل میکند در چارچوب سیاست کلان شرکت و فرهنگ سازمانی موسوم به «اول کارکنان» تداوم پیدا کرده است. به همین دلیل طرحهای ویژهای همچون اعطای مرخصیهای اختیاری و اجباری برای کارکنان فنی و تکنسینهای فعال در سکوها برای حفظ سلامت آنها و جلوگیری از فرسودگی جسمی و روحی در شورون باعث شده تا این شرکت یکی از بهترین و مطلوبترین گزینهها برای فعالیت در حوزه نفت و گاز برای هر تکنسین و مهندسی باشد که در حوزه نفت و گاز قصد فعالیت دارد. در واقع شرکت شورون در شکلدهی به فرهنگ سازمانی خاص خود بر توجه به کارکنان و حمایت از رفاه و سلامت آنها انگشت گذاشته است و این دقیقا همان چیزی است که نقطه ضعف سایر شرکتهای فعال در حوزه نفت و گاز به حساب میآید و در اغلب کشورهای جهان به شرکتهای فعال در حوزه نفت و گاز به عنوان شرکتهایی بیاعتنا به سلامت کارکنان نگاه میشود. بر این اساس میتوان چنین نتیجه گرفت که توجه ویژه شرکتها و سازمانها به موضوع سلامت کارکنان و اثبات عملی و ملموس این توجه و تمرکز به کارکنان و عموم جامعه میتواند گامی باشد محکم به سمت عمل کردن شرکتها و سازمانها به مسوولیتهای اجتماعیشان و انگشت گذاشتن روی چیزی که برای تمام انسانها، اولویت اصلی و بسیار مهمی به حساب میآید یعنی تلاش برای حفظ سلامت و تندرستی در حین کار. علاوه بر این اتخاذ چنین رویکرد انسانمدار و اخلاقگرایانهای به طور غیرمستقیم به عموم مردم و کسانی که به شکلهای مختلف با یک شرکت در ارتباط هستند این احساس و اعتقاد را منتقل میکند که هدف و آرمان اول و اصلی آن شرکت نه کسب درآمد و منافع مالی بلکه ارتقای اصول و ارزشهای انسانی است و این همان متاع گرانبهایی است که در بازارهای امروز کمتر یافت میشود.