تفویض اختیار به زنان برای توسعه پایدار

 تسهیل مسیر زنان کارآفرین

 امروزه زنان خوشفکر و توانمند بسیاری در سراسر ایران در حال جهاد اقتصادی و شغل‌آفرینی هستند. با تمام دشواری‌هایی که در مسیر کسب وکار قرار دارند، زنان زیادی توانسته‌اند به موفقیت‌های حرفه‌ای و شغلی دست پیدا کنند. حضور زنان چه در بخش‌های صادرات، تولید و خدمات و چه در مقام‌های سیاسی و مدیریتی که زمینه حضور زنان دیگر در اجتماع و اقتصاد را فراهم آورده‌اند، همگی نوید آینده‌ای روشن و امیدبخش را به جامعه ایران می‌دهند. آنها در عمل ثابت کرده‌اند که زنان نیز می‌توانند پابه‌پای مردان توانمند گام بردارند و برای جامعه کارآفرینی کنند؛ اما با همه تلاش‌هایی که زنان مستقل برای اثبات جایگاه خود در جامعه ایران داشته‌اند، مسیر همچنان دارای پیچ وخم‌های خشنی است. زنان برای راه‌اندازی کسب وکار خود علاوه بر تقابل با دیوار بلند مردسالاری در بازار کسب وکار، باید با هزارتوی بوروکراسی اداری نیز دست وپنجه نرم کنند.

مسیر دشوار کارآفرینی برای زنان ایرانی در حالی ادامه دارد که تحقیقات دانشگاه «آستون» بریتانیا در پژوهشی در زمینه راه‌اندازی کسب وکارهای نوپا نشان می‌دهد از سال ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۶ در ۶۰ کشور جهان تعداد زنانی که کسب وکار مستقل خود را راه‌اندازی کرده‌اند، ۴۵ درصد افزایش یافته است. برای جبران عقب‌ماندگی‌ها در حوزه کارآفرینی زنان علاوه بر تسهیل خدمات مالی برای آنها، اتاق‌های بازرگانی باید آموزش‌های خود را از نظر کمی و کیفی ارتقا دهند. اتاق‌های بازرگانی با توجه به ظرفیت‌هایی که دارند می‌توانند زمینه مشارکت بیشتر زنان را در اقتصاد فراهم کنند.

 حرکت به سمت کاهش شکاف جنسیتی

 اغلب کشورهای جامانده از قطار توسعه، هیچ‌گاه نقش زنان را در رشد اقتصادی جدی نگرفته‌اند. این مساله در بلندمدت تبدیل به نابرابری بین زنان و مردان شده یا به بیان بهتر، شکاف جنسیتی را افزایش داده است. شاخص شکاف جنسیتی بیانگر چهار مولفه مدیریت سیاسی، اقتصاد، آموزش و بهداشت است. اگرچه زنان ایرانی در حوزه‌های سیاسی نسبت به گذشته از سهم بیشتری برخوردار هستند، هنوز آن‌طور که باید نتوانسته‌اند در سپهر سیاسی ایران اثرگذاری مطلوبی به نفع همجنس‌های خود داشته باشند. بر اساس آمارهای سال ۲۰۱۷ مجمع جهانی اقتصاد، ایران در میان ۱۴۴ کشور، رتبه ۱۴۰ را در شاخص شکاف جنسیتی کسب کرده است. این رتبه ناخوشایند در حالی است که تجربه نشان داده زنان ایرانی در هر موقعیتی که مسوولیت قبول کرده‌اند، از آن سربلند و موفق بیرون آمده‌اند. برای بررسی تاثیر منفی شکاف جنسیتی از بُعد اقتصادی، نگاهی می‌اندازیم به میزان تولید ناخالص داخلی ایران و ترکیه و سپس از این منظر، دو کشور را مقایسه می‌کنیم. رتبه یکصد و چهلم شکاف جنسیتی ایران، بیشتر از اینکه نمایانگر مسائل مربوط به زنان باشد، بی‌اعتمادی سیاستمداران و جامعه را نسبت به زنان نشان می‌دهد. این بی‌اعتمادی هزینه‌های هنگفتی در پی داشته و بی‌گمان ادامه این روند، هزینه‌های مادی و معنوی جامعه را به مراتب افزایش خواهد داد. یکی از اثرات منفی شکاف جنسیتی در ایران، در تولید ناخالص داخلی این کشور دیده می‌شود. به کار نگرفتن ظرفیت‌ها و توانمندی‌های زنان در ایران یکی از دلایل عمده کوچکی اقتصاد ایران به حساب می‌آید؛ به گونه‌ای که سرانه تولید ناخالص داخلی ایران در سال ۲۰۱۵ میلادی با جمعیت ۷۹ میلیون و ۳۶۰ هزار نفر، ۴ هزار و ۹۷۵ دلار و سرانه تولید ناخالص داخلی ترکیه در همین سال با جمعیت ۷۹ میلیون و ۵۱۰ هزار نفر، ۱۰ هزار و ۷۸۷ دلار است. یکی از علت‌های این اختلاف بیش از ۶۰ درصدی سرانه تولید ناخالص داخلی ایران و ترکیه، شکاف پایین جنسیتی در کشور همسایه است. بر اساس آمارهای بانک جهانی میزان تولید ناخالص داخلی (اسمی) ایران در سال ۲۰۱۵ میلادی بالغ بر ۳۹۳ میلیارد دلار بوده و ترکیه در همین سال با تولید ناخالص داخلیِ بیش از ۸۵۹ میلیارد دلاری، چند سر و گردن بالاتر از ایران است. تردیدی نیست فقری که امروز در ایران گریبان عده زیادی را گرفته است، ریشه در تولید ناخالص داخلی اندک و بازتوزیع ناعادلانه ثروت دارد. قربانی نخست این مشکل بزرگ، زنان هستند؛ زنانی که با وجود همه تنگناها، بسیاری از فرصت‌های آموزشی، اجتماعی و اقتصادی را به دلیل شرایط نامناسب مالی از دست می‌دهند. حل این مشکل پیچیده در ابتدا مستلزم دست یافتن به یک ساختار مناسب برای افزایش مشارکت اقتصادی زنان است. این ساختار باید دارای سه مولفه اصلی شامل: عدالت اقتصادی، آزادی برابر و مشارکت سیاسی باشد.

دستیابی به این ساختار برای افزایش مشارکت زنان در فعالیت‌های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی، نه فقط در بلندمدت اثر مثبتی روی تولید ناخالص داخلی کشور دارد، بلکه به معنای اجرای بُعد نرم‌افزاری و فرهنگی توسعه است. توجه مداوم به سه شاخص عدالت اقتصادی، آزادی برابر و مشارکت سیاسی روی دیگر سکه توسعه پایدار با مشارکت زنان محسوب می‌شود. هرچند دولت‌های متکی به درآمدهای نفتی در شاخص اخیر چندان موفق عمل نمی‌کنند.